خانومی که شما باشی: تفاوت میان نسخهها
(مقاله) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
کتاب خانومی که شما باشی یکی از آثار [[حامد عسکری]] [[شاعر]]، [[نویسنده]]، ترانه سرا و [[روزنامه نگار]] است.این کتاب مجموعه شعر است که شعرهای این کتاب بیشتر در قالب غزل میباشند.این کتاب اولین بار در سال 1395 توسط انتشارات شانی در 84 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.این کتاب در قالب ثنوی است.[[حامد عسکری]] در این شعر به توصیف شهر بم و ویژگیهای مردم آن شهر اشاره میکند. شعرهای این کتاب رگههایی از طنز و صمیمیت است. | کتاب خانومی که شما باشی یکی از آثار [[حامد عسکری]] [[شاعر]]، [[نویسنده]]، ترانه سرا و [[روزنامه نگار]] است.این کتاب مجموعه شعر است که شعرهای این کتاب بیشتر در قالب غزل میباشند.این کتاب اولین بار در سال 1395 توسط انتشارات شانی در 84 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.این کتاب در قالب ثنوی است.[[حامد عسکری]] در این شعر به توصیف شهر بم و ویژگیهای مردم آن شهر اشاره میکند. شعرهای این کتاب رگههایی از طنز و صمیمیت است. | ||
[[پرونده:تصویر جلد خانومی که شما باشی.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=خانومی که شما باشی|نویسنده(ها)=حامد عسکری|موضوع=شعر و غزل|ناشر=انتشارات نشانی|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=84|نخستین چاپ=1395}}]] | [[پرونده:تصویر جلد خانومی که شما باشی.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=خانومی که شما باشی|نویسنده(ها)=حامد عسکری|موضوع=شعر و غزل|ناشر=انتشارات نشانی|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=84|نخستین چاپ=1395}}]]این کتاب پیش از 13 بار تجدید چاپ شده است. | ||
== برشی از کتاب == | == برشی از کتاب == | ||
وقتی بهشت عزوجل اختراع شد | وقتی بهشت عزوجل اختراع شد |
نسخهٔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۸
کتاب خانومی که شما باشی یکی از آثار حامد عسکری شاعر، نویسنده، ترانه سرا و روزنامه نگار است.این کتاب مجموعه شعر است که شعرهای این کتاب بیشتر در قالب غزل میباشند.این کتاب اولین بار در سال 1395 توسط انتشارات شانی در 84 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.این کتاب در قالب ثنوی است.حامد عسکری در این شعر به توصیف شهر بم و ویژگیهای مردم آن شهر اشاره میکند. شعرهای این کتاب رگههایی از طنز و صمیمیت است.
این کتاب پیش از 13 بار تجدید چاپ شده است.
برشی از کتاب
وقتی بهشت عزوجل اختراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد
در چشمهای خستهی مردی نگاه کرد
لبخند زد و قند بدل اختراع شد
آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت
تا هالهای به دور زحل اختراع شد
حوا بلوچ بود ولی در خلیجفارس؛
رقصید و در حجاز هبل اختراع شد
آدم نشسته بود، ولی واژهای نداشت
نزدیک ظهر بود، غزل اختراع شد
آدم و سعی کرد کمی منضبط شود
مفعول فاعلات فعل اختراع شد
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
این گونه بود ها!، که بغل اختراع شد
یک شب میان شهر خرامید و عطسه زد
فرداش پنجدی، و گسل اختراع شد.