درخواست اصلاح

به کی سلام کنم: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ویکیدا
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن های' به 'ن‌های')
خط ۱: خط ۱:
کتاب به کی سلام کنم یکی از آثار [[سیمین دانشور]] نویسنده زن ایرانی است. این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 10 [[داستان کوتاه]] است که اولین بار در سال 1359 توسط [[انتشارات خوارزمی]] در 257 صفحه به [[زبان فارسی]] منتشر شد.
کتاب به کی سلام کنم یکی از آثار [[سیمین دانشور]] نویسنده زن ایرانی است. این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 10 [[داستان کوتاه]] است که اولین بار در سال 1359 توسط [[انتشارات خوارزمی]] در 257 صفحه به [[زبان فارسی]] منتشر شد.
[[پرونده:تصویر جلد کتاب به کی سلام کنم..jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=به کی سلام کنم؟|نویسنده(ها)=سیمین دانشور|موضوع=مجموعه داستان های کوتاه|ناشر=انتشارات خوارزمی|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=257|نخستین چاپ=1359}}{{کتاب}}]]
[[پرونده:تصویر جلد کتاب به کی سلام کنم..jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=به کی سلام کنم؟|نویسنده(ها)=سیمین دانشور|موضوع=مجموعه داستان‌های کوتاه|ناشر=انتشارات خوارزمی|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=257|نخستین چاپ=1359}}{{کتاب}}]]


== داستان‌ها ==
== داستان‌ها ==

نسخهٔ ‏۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۹

کتاب به کی سلام کنم یکی از آثار سیمین دانشور نویسنده زن ایرانی است. این کتاب مجموعه داستان شامل 10 داستان کوتاه است که اولین بار در سال 1359 توسط انتشارات خوارزمی در 257 صفحه به زبان فارسی منتشر شد.

اطلاعات کتاب
نام: به کی سلام کنم؟
موضوع: مجموعه داستان‌های کوتاه
نویسنده(ها): سیمین دانشور
ناشر: انتشارات خوارزمی
قطع: رقعی
زبان اصلی: فارسی
تعداد صفحه: 257
نخستین چاپ: 1359
اطلاعات کتاب

داستان‌ها

  1. تیله شکسته
  2. تصادف
  3. به کی سلام کنم؟
  4. چشم خفته
  5. مار و مرد
  6. انیس
  7. درد همه جا هست
  8. یک سر و یک بالین
  9. کیدالخائنین
  10. سوترا

برشی از کتاب

واقعا کی ماند که بهش سلام بکنم؟  خانم مدیر مرده، حاج اسماعیل گم شده، یکی یکدانه دخترم نصیب گرگ بیابان شده… گربه مرد، انبر افتاد روی عنکبوت و عنکبوت هم مرد… و حالا چه برفی گرفته!

هر وقت برف می بارد دلم همچین می گیرد که می خواهم سرم را بگوبم به دیوار.

دکتر بیمه گفت: هر وقت دلت گرفت بزن برو بیرون.

گفت: هر وقت دلت تنگ شد و کسی را نداشتی که درد دل کنی بلند بلند با خودت حرف بزن.

یعنی خود آدم بشود عروسک سنگ صبور خودش.

گفت: برو تو صحرا و داد بزن، و به هر که دلت خواست فحش بده…

چه برفی می آید، اول تو هم می لولید و پخش میشد، حالا ریزریز میبارد؛

و این طور که می بارد، معلوم است که به این زودی ها ول نمیکند، از اولِ چله بزرگ همین طور باریده…