بار دیگر شهری که دوست میداشتم
کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم یکی از آثار نادر ابراهیمی است. این کتاب یک رمان عاشقانه به نظر میآید. این کتاب اولین بار در سال 1345 توسط انتشارات روزبهان در 108 صفحه به زبان فارسی منتشر شد.
ترجمه ها
این کتاب تا کنون به زبان عربی و فرانسوی و دانمارکی ترجمه شده است.
فصل ها
این کتاب شامل سه فصل به نام های زیر است:
- باران رویای پاییز
- پنج نامه از ساحل چمخاله به ستارهآباد
- پایان باران رویا
برشی از کتاب
هلیا میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است. آن کس که غریب نیست شاید که دوست نباشد. کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما. آن ها با ما گرد یک میز می نشینند، چای می خورند، می گویند و می خندند. «شما» را به «تو»، «تو» را به هیچ بدل می کنند. آن ها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند. می نشینند تا بنای تو فروبریزد. می نشینند تا روز اندوه بزرگ. آن گاه فرارسندهٔ نجات بخش هستند. آنچه بخواهی برای تو می آورند، حتّی اگر زبان تو آن را نخواسته باشد، و سوگند می خورند که در راه مهر، مرگ چون نوشیدن یک فنجان چای سرد، کم رنج است. تو را نگین می کنند در میان حلقهٔ گذشت هایشان. آن ها به مرگ و روزنامه ها می اندیشند. برفراز گردابی که تو واپسین لحظه ها را در آن احساس می کنی، می چرخند و فریاد می زنند که من! من! من! من!