دموکراسی
مردم سالاری یا دموکراسی حکومتی است که در آن مردم، اختیار برای انتخاب قانون و قانونگذار را دارند. موضوعات اصلی مردم سالاری عبارت اند از: آزادی اجتماع، آزادی بیان، شهروندی، رضایت حکومت شوندگان، حق زندگی و حقوق اقلیت ها. انواع مختلفی از دموکراسی وجود دارند و جامعه بین الملل نیز شاهد نیز شاهد درصد و شاخص مردم سالاری است. میان انواع گوناگون دموکراسی موجود، تفاوتهای بنیادین هستند. بعضی از آنها نمایندگی و قدرت بیشتری در اختیار شهروندان میگذارند. در هر صورت اگر در یک دموکراسی، قانونگذاری دقیق برای جلوگیری از تقسیم نامتعادل قدرت جامعه سیاسی (برای مثال تفکیک قوا) صورت نگیرد، یک شاخه نظام حاکم ممکن است بتواند قدرت و امکانات زیادی را در اختیار گرفته و به آن نظام دموکراتیک لطمه وارد کنند.
پیشینه دموکراسی
از نیمه دوم قرن هیجدهم به بعد در جوامع غربی تدریجاً واژه «دموکراسی» به امری شبه مقدس و در زمره مشهورات و مسلمات بدل گردید و از سالهای پس از جنگ جهانی دوم این وجه شبه مقدس و در زمره مشهورات و مسلمات بودن دموکراسی به جوامع غربزده استعمارزده و نیمه مستعمره نیز به صورت بسیار گسترده انتقال یافت. البته از اواسط قرن نوزدهم، استعمار مدرن سرمایهسالار به میان هر ملت غیرغربی و غربزده که رفت [اعم از غربزدههای مدرن یا شبهمدرن و نیز اعم از جوامع غرب زدهای که بعدها خود به رژیمهای امپریالیستی سرمایهسالار تبدیل شدند (مثل چین) و یا آنها که به صورت مستعمرههایی با نظامهای سرمایهسالاری پیرامونی باقی ماندند (مثل مصر، پرو، تایلند و...)] به نحوی به ترویج دموکراسی به عنوان الگوی نجات بخش جوامع بشری و یک امر مسلّم و مقبول و مشهور خدشه ناپذیر و غیرقابل تردید پرداخت.
اقسام دموکراسی
در تاریخ غرب، دو نوع دموکراسی بوجود آمده است که هریک برای خود اقسام و اشکالی داشته اند:
1) دموکراسی کاسموسانتریک و مدینه محور غرب باستان (یونانی- رومی)
در غرب باستانی، بشر خود را دائر مدار عالم و «خودبنیاد» تعریف نمیکرد بلکه خود را به صورت موجودی در ذیل نظام مدینه یونانی که خود آن نیز تابع نظام حاکم بر کل عالم (کاسموس) تلقی میگردیده، تعریف میکرده است. به همین دلیل میتوان دموکراسی یونانی را «کاسموسانتریک» یعنی «کاسمومدار» یا «دنیامدار» یا «عالم مدار» [برگرفته از دو واژه «کاسموس» به معنای «جهان» و «عالم» و «دنیا» و «سانتریک» برگرفته از center {به معنای مرکز یا مدار} نامید.
2) دموکراسی اومانیستی مدرن
دموکراسی مدرن،دموکراسی اومانیستی است. اومانیسم در یک تعریف کوتاه به معنای «اصالت انسان» در برابر «اصالت خدا» و نشانهای از روح طغیان بشر (در صورت مثالی و نوعی خود) نسبت به خداوند و شریعت آسمانی و مباهات به این طغیان است. در چنین وضعی صورت مثالی بشر تجسم نفس اماره است که نه فقط حقایق دینی را نفی میکند بلکه حتی بنیادهای مخلوط و مغشوش و شرکآلود کاسموسانتریک یونانی و یونانی - مسیحی قرون وسطی [مسیحیت تحریف شدهای که شاکله آن بر بنیانی یهودی- یونانی و در تضاد با حقیقت وحیانی و توحیدی تعالیم حضرت عیسی (علیهالسّلام) تحقق یافت و میتوان آن را مسیحیت تاریخی نامید] را نیز به کناری نهاده و به صورت خودبنیاد، نفس اماره را عین قانون و مبنا و معیار و میزان همه امور قرار میدهد و حق حاکمیت را به آنها میدهد.
دسته بندی نظام های دموکراتیک
1. نام ریاستی
2. نظام پارلمانی
3. نظام نیمه ریاستی
4. نظام نیمه پارلمانی
تفاوت اصلی بین نظامهای پارلمانی و ریاستی در چگونگی توزیع قدرت بین دو نهاد پارلمان و ریاستجمهوری است.
دموکراسی انواع مختلفی دارد
کشورهای مختلف دموکراتیک شیوههای گوناگون را انتخاب نمودهاند تا به مردم اجازه بدهند حکمروایی کنند. به طور مثال یک کشور ممکن است دارای دموکراسی نیابتی باشد. این به این معنی است که مردم نمایندگانی را انتخاب میکنند که کشور را برای آنها اداره میکنند، مثلا احزاب یا سیاستمداران.
کشورهایی هم وجود دارند که دارای قسمتهایی از دموکراسی مستقیم هستند. دموکراسی مستقیم به این معنی است همه افرادی دارای حق رای میباشند میتوانند اشتراک نموده و تصمیم بگیرند. یک مثال از دموکراسی مستقیم همهپرسی است. در آن زمان مردم میتوانند در تصمیمگیری یا اظهار نظر در مورد یک موضوع خاص، سهم بگیرند.