آتش بدون دود: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '،ر' به '، ر') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
کتاب آتش بدون دود یکی از آثار [[نادر ابراهیمی]] [[نویسنده]] ، روزنامهنگار ،ترانهسرا، [[مترجم]] و فیلمساز مشهور ایرانی است.این کتاب یک [[رمان]] به نظر میآید.این کتاب اولین بار در سال 1371 توسط [[انتشارات نگاه|انتشارات روزبهان]] در 2261 صفحه به زبان فارسی منتشر شد. | کتاب آتش بدون دود یکی از آثار [[نادر ابراهیمی]] [[نویسنده]] ، روزنامهنگار ،ترانهسرا، [[مترجم]] و فیلمساز مشهور ایرانی است. این کتاب یک [[رمان]] به نظر میآید. این کتاب اولین بار در سال 1371 توسط [[انتشارات نگاه|انتشارات روزبهان]] در 2261 صفحه به زبان فارسی منتشر شد. | ||
[[پرونده:تصویری از جلد کتاب آتش بدون دود.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=آتش بدون دود|نویسنده(ها)=نادر ابراهیمی|موضوع=رمان|ناشر=انتشارات روزبهان|قطع=رقعی|تعداد جلد=7|تعداد صفحه=2261|نخستین چاپ=1371}}]] | [[پرونده:تصویری از جلد کتاب آتش بدون دود.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=آتش بدون دود|نویسنده(ها)=نادر ابراهیمی|موضوع=رمان|ناشر=انتشارات روزبهان|قطع=رقعی|تعداد جلد=7|تعداد صفحه=2261|نخستین چاپ=1371}}]] | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== برشی از کتاب == | == برشی از کتاب == | ||
در حيرت از اين نباش که چرا، سحرها ميل به برخاستنت نيست، ميل به راه رفتن، دويدن، جهيدن، خنديدن و... در حيرت از اين همه دل مردگي، بي حوصلگي، دلتنگي، خستگي و فرسودگي نباش .در حيرت از اين نباش که نميتواني زير لب زمزمه کني، آواز بخواني، به آوازهاي ديگران گوش بسپاري و برانگيخته شوی به شوق و شور بيايي . . . گريه کني - فرياد هاي شادمانه بر کشي - مهرمندانه و راضي، به ديگران - به دختران و پسران جوان - به لبخند هاي شيرين . . . و در حيرت از اينکه - عظمت کوه ها را ادراک نميکني شوکت رودخانه ها را - لطف مهتاب را - رويا آفريني ابرها را - دشت ها - کوير ها - گل ها - پرنده ها - و نگاه هاي پنهاني را. و زيبايي خيال انگيز بـاران ، برف، نسيم، جاده، وجنگل را . . . عزيز من! عشق را قبله نکردي تا پرواز را ياد بگيري - شادمانه گريستن را - به تمامي ديدن، شنيدن، بوسيدن، لمس کردن را . . . - رابطه يي زنده و پويا با اشياء برقرار کردن را - به نيروي لايزان تبديل شدن را . . . نه فقط به فردا - به هزاران سال بعد انديشيدن را - نه فقط به مردم يک محله، يک شهر، يک سرزمين بلکه به انسان انديشيدن را . . . عزيز من! آخر عاشق نشدي - تا براي بودن، رفتن، ساختن، خواندن، جنگيدن، خنديدن، رقصيدن و خوب . . . و پر شکوه مردن دليلي داشته باشي - آخر عاشق نشدي عزيز من ! چه کنم ؟ چه کنم که نخواستي ، يا نتوانستي به سوي چيزي که اعتباري، شکوهي، ظرافتي، لطفي، ملاحتي، عطري، زيبايي يگانه اي دارد، پلي از ابريشم هزار رنگ عشق بسازي و بند بازانه آن پل ابريشمين را بپيمايي ... چه کنم؟ از عشق سخن بايد گفت ... هميشه از عشق سخن بايد گفت | در حيرت از اين نباش که چرا، سحرها ميل به برخاستنت نيست، ميل به راه رفتن، دويدن، جهيدن، خنديدن و... در حيرت از اين همه دل مردگي، بي حوصلگي، دلتنگي، خستگي و فرسودگي نباش . در حيرت از اين نباش که نميتواني زير لب زمزمه کني، آواز بخواني، به آوازهاي ديگران گوش بسپاري و برانگيخته شوی به شوق و شور بيايي . . . گريه کني - فرياد هاي شادمانه بر کشي - مهرمندانه و راضي، به ديگران - به دختران و پسران جوان - به لبخند هاي شيرين . . . و در حيرت از اينکه - عظمت کوه ها را ادراک نميکني شوکت رودخانه ها را - لطف مهتاب را - رويا آفريني ابرها را - دشت ها - کوير ها - گل ها - پرنده ها - و نگاه هاي پنهاني را. و زيبايي خيال انگيز بـاران ، برف، نسيم، جاده، وجنگل را . . . عزيز من! عشق را قبله نکردي تا پرواز را ياد بگيري - شادمانه گريستن را - به تمامي ديدن، شنيدن، بوسيدن، لمس کردن را . . . - رابطه يي زنده و پويا با اشياء برقرار کردن را - به نيروي لايزان تبديل شدن را . . . نه فقط به فردا - به هزاران سال بعد انديشيدن را - نه فقط به مردم يک محله، يک شهر، يک سرزمين بلکه به انسان انديشيدن را . . . عزيز من! آخر عاشق نشدي - تا براي بودن، رفتن، ساختن، خواندن، جنگيدن، خنديدن، رقصيدن و خوب . . . و پر شکوه مردن دليلي داشته باشي - آخر عاشق نشدي عزيز من ! چه کنم ؟ چه کنم که نخواستي ، يا نتوانستي به سوي چيزي که اعتباري، شکوهي، ظرافتي، لطفي، ملاحتي، عطري، زيبايي يگانه اي دارد، پلي از ابريشم هزار رنگ عشق بسازي و بند بازانه آن پل ابريشمين را بپيمايي ... چه کنم؟ از عشق سخن بايد گفت ... هميشه از عشق سخن بايد گفت | ||
== اقتباس == | == اقتباس == | ||
در سال های 53 و 54 مجموعه تلویزیونی از سه جلد اول این کتاب تولید ساخته شد. | در سال های 53 و 54 مجموعه تلویزیونی از سه جلد اول این کتاب تولید ساخته شد. | ||
این فیلم به کارگردانی | این فیلم به کارگردانی [[نادر ابراهیمی]] تولید شد و از تلویزیون ملی [[ایران]] پخش شد. | ||
[[رده:رمانهای فارسی]] | [[رده:رمانهای فارسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۸
کتاب آتش بدون دود یکی از آثار نادر ابراهیمی نویسنده ، روزنامهنگار ،ترانهسرا، مترجم و فیلمساز مشهور ایرانی است. این کتاب یک رمان به نظر میآید. این کتاب اولین بار در سال 1371 توسط انتشارات روزبهان در 2261 صفحه به زبان فارسی منتشر شد.
جلدها
این کتاب شامل هفت جلد به نام های زیر است:
- گالان و سولماز
- درخت مقدس
- اتحاد بزرگ
- واقعیتهای پرخون
- حرکت از نو
- تو هرگز از حرکت باز نخواهی ایستاد
- هر سرانجام سرآغازیاست
جوایز
- برنده جایزه لوح زرین و دیپلم افتخار از وزرات فرهنگ وارشاد اسلامی
- برنده جایزه براتیسلاوا
- برنده جایزه تعلیم و تربیت یونسکو
- برنده جایزه کتاب سال ایران
برشی از کتاب
در حيرت از اين نباش که چرا، سحرها ميل به برخاستنت نيست، ميل به راه رفتن، دويدن، جهيدن، خنديدن و... در حيرت از اين همه دل مردگي، بي حوصلگي، دلتنگي، خستگي و فرسودگي نباش . در حيرت از اين نباش که نميتواني زير لب زمزمه کني، آواز بخواني، به آوازهاي ديگران گوش بسپاري و برانگيخته شوی به شوق و شور بيايي . . . گريه کني - فرياد هاي شادمانه بر کشي - مهرمندانه و راضي، به ديگران - به دختران و پسران جوان - به لبخند هاي شيرين . . . و در حيرت از اينکه - عظمت کوه ها را ادراک نميکني شوکت رودخانه ها را - لطف مهتاب را - رويا آفريني ابرها را - دشت ها - کوير ها - گل ها - پرنده ها - و نگاه هاي پنهاني را. و زيبايي خيال انگيز بـاران ، برف، نسيم، جاده، وجنگل را . . . عزيز من! عشق را قبله نکردي تا پرواز را ياد بگيري - شادمانه گريستن را - به تمامي ديدن، شنيدن، بوسيدن، لمس کردن را . . . - رابطه يي زنده و پويا با اشياء برقرار کردن را - به نيروي لايزان تبديل شدن را . . . نه فقط به فردا - به هزاران سال بعد انديشيدن را - نه فقط به مردم يک محله، يک شهر، يک سرزمين بلکه به انسان انديشيدن را . . . عزيز من! آخر عاشق نشدي - تا براي بودن، رفتن، ساختن، خواندن، جنگيدن، خنديدن، رقصيدن و خوب . . . و پر شکوه مردن دليلي داشته باشي - آخر عاشق نشدي عزيز من ! چه کنم ؟ چه کنم که نخواستي ، يا نتوانستي به سوي چيزي که اعتباري، شکوهي، ظرافتي، لطفي، ملاحتي، عطري، زيبايي يگانه اي دارد، پلي از ابريشم هزار رنگ عشق بسازي و بند بازانه آن پل ابريشمين را بپيمايي ... چه کنم؟ از عشق سخن بايد گفت ... هميشه از عشق سخن بايد گفت
اقتباس
در سال های 53 و 54 مجموعه تلویزیونی از سه جلد اول این کتاب تولید ساخته شد.
این فیلم به کارگردانی نادر ابراهیمی تولید شد و از تلویزیون ملی ایران پخش شد.