درخواست اصلاح

آرش در قلمرو تردید: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ویکیدا
جز (جایگزینی متن - 'ن های' به 'ن‌های')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
کتاب آرش در قلمرو تردید یکی از آثار [[نادر ابراهیمی]] روزنامه‌نگار ،ترانه‌سرا، [[مترجم]] و فیلم‌ساز مشهور ایرانی است.این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 9 [[داستان کوتاه]] که اولین بار در سال 1382 توسط [[انتشارات روزبهان]] در 83 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.
کتاب آرش در قلمرو تردید یکی از آثار [[نادر ابراهیمی]] روزنامه‌نگار ،ترانه‌سرا، [[مترجم]] و فیلم‌ساز مشهور ایرانی است. این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 9 [[داستان کوتاه]] که اولین بار در سال 1382 توسط [[انتشارات روزبهان]] در 83 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.
[[پرونده:تصویری ازجلد کتاب آرش در قلمرو تردید.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=آرش در قلمرو تردید|نویسنده(ها)=بزرگ علوی|موضوع=مجموعه داستان‌های کوتاه|ناشر=انتشارات روزبهان|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=83|نخستین چاپ=1382}}]]
[[پرونده:تصویری ازجلد کتاب آرش در قلمرو تردید.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=آرش در قلمرو تردید|نویسنده(ها)=بزرگ علوی|موضوع=مجموعه داستان‌های کوتاه|ناشر=انتشارات روزبهان|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=83|نخستین چاپ=1382}}]]



نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۰

کتاب آرش در قلمرو تردید یکی از آثار نادر ابراهیمی روزنامه‌نگار ،ترانه‌سرا، مترجم و فیلم‌ساز مشهور ایرانی است. این کتاب مجموعه داستان شامل 9 داستان کوتاه که اولین بار در سال 1382 توسط انتشارات روزبهان در 83 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.

اطلاعات کتاب
نام: آرش در قلمرو تردید
موضوع: مجموعه داستان‌های کوتاه
نویسنده(ها): بزرگ علوی
ناشر: انتشارات روزبهان
قطع: رقعی
زبان اصلی: فارسی
تعداد صفحه: 83
نخستین چاپ: 1382

داستان‌ها

  1. دوگانۀ اول
  2. دو گانۀ دوم
  3. به دست باد
  4. بدنام
  5. شهر بزرگ
  6. غیرممکن
  7. پاسخ ناپذیر
  8. مینا، ترس و خاموشی
  9. آرش در قلمرو تردید

برشی از کتاب

آقا معلم نفس آسوده ای کشید و گفت : "شکست خوردی، نه؟" و دستهایش آویخته شد و موج لبخند شادمانه ای بر ساحل لب های او نشست، آهسته گفت : بله، شیطان ! من به آنها گفته ام که هرگز "بدبخت بودن را به "آینده" نبرند. برای زمان آینده، افعال بهتری وجود دارد که می شود صرف کرد. دیگر خیلی دیر است که تو صرف فعل بدبختی را به شاگردان من تعلیم بدهی. تنها یک لحظه ی مملو از تردید ممکن بود تصور کنم که آنها را فریب داده ای؛ولی حالا دیگر دلم گرم است که آنها، بی شک آینده را با افعالی که دوست دارند پر خواهند کرد..‌.