درخواست اصلاح

چمدان (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ویکیدا
جز (جایگزینی متن - 'ن های' به 'ن‌های')
جز (جایگزینی متن - 'ت.ا' به 'ت. ا')
 
خط ۱: خط ۱:
کتاب چمدان یکی از آثار [[بزرگ علوی]] [[نویسنده]] و [[مترجم]] ایرانی است.این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 7 [[داستان کوتاه]] که اولین بار در سال 1313 توسط [[انتشارات نگاه]] در ۲۵۴ صفحه به زبان فارسی منتشر شد.
کتاب چمدان یکی از آثار [[بزرگ علوی]] [[نویسنده]] و [[مترجم]] ایرانی است. این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 7 [[داستان کوتاه]] که اولین بار در سال 1313 توسط [[انتشارات نگاه]] در ۲۵۴ صفحه به زبان فارسی منتشر شد.
[[پرونده:تصویری از جلد کتاب چمدان.jpg|جایگزین=تصویری از جلد کتاب چمدان|بندانگشتی|{{کتاب|نام=چمدان|نویسنده(ها)=بزرگ علوی|موضوع=مجموعه داستان‌های کوتاه|ناشر=انتشارات نگاه|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=254|نخستین چاپ=1313}}]]
[[پرونده:تصویری از جلد کتاب چمدان.jpg|جایگزین=تصویری از جلد کتاب چمدان|بندانگشتی|{{کتاب|نام=چمدان|نویسنده(ها)=بزرگ علوی|موضوع=مجموعه داستان‌های کوتاه|ناشر=انتشارات نگاه|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=254|نخستین چاپ=1313}}]]
این کتاب اولین مجموعه داستان‌های کوتاه منتشر شده به قلم [[بزرگ علوی]] بود.
این کتاب اولین مجموعه داستان‌های کوتاه منتشر شده به قلم [[بزرگ علوی]] بود.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۸

کتاب چمدان یکی از آثار بزرگ علوی نویسنده و مترجم ایرانی است. این کتاب مجموعه داستان شامل 7 داستان کوتاه که اولین بار در سال 1313 توسط انتشارات نگاه در ۲۵۴ صفحه به زبان فارسی منتشر شد.

تصویری از جلد کتاب چمدان
اطلاعات کتاب
نام: چمدان
موضوع: مجموعه داستان‌های کوتاه
نویسنده(ها): بزرگ علوی
ناشر: انتشارات نگاه
قطع: رقعی
زبان اصلی: فارسی
تعداد صفحه: 254
نخستین چاپ: 1313

این کتاب اولین مجموعه داستان‌های کوتاه منتشر شده به قلم بزرگ علوی بود.

داستان ها

  1. چمدان
  2. قربانی
  3. عروس هزارداماد
  4. تاریخچه اتاق من
  5. سرباز سربی
  6. شیک پوش
  7. رقص مرگ

برشی از کتاب

از استخوانهای برجسته گونه‌هایش پیدا بود که مرگ قربانی تازه‌ای پیدا کرده بود اما این فکر در مغز من به هیچ‌وجه جا نمی‌گرفت. چطور می‌شود که خسرو بمیرد؟ چطور من باور کنم؟ چقدر امید داشت. یک مرتبه فکر مرگ به شکل مهیبی در نظر من مجسم شد، بالاخره سل فقط وسیله‌ای است. ممکن است که خسرو در کوچه راه برود و آجری او را بکشد این فکر زننده است.

بدنم لرزید، خسرو به این جوانی با این همه فکر، با این همه امید، خسرو با این احساسات لطیف باید بمیرد..‌.