دید و بازدید: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «کتاب دید و بازدید یکی از آثار جلال آل احمد است. این کتاب شامل 12 داستان کوتاه است که اولین بار در سال 1324 توسط انتشارات مجید در 167 صفحه به زبان فارسی منتشر شد. پرونده:تصویر جلد کتاب دید و بازدید.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=دید و بازدید|نویسنده(...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ن های' به 'نهای') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
کتاب دید و بازدید یکی از آثار [[جلال آل احمد]] است. این کتاب شامل 12 [[داستان کوتاه]] است که اولین بار در سال 1324 توسط [[انتشارات مجید]] در 167 صفحه به [[زبان فارسی]] منتشر شد. | کتاب دید و بازدید یکی از آثار [[جلال آل احمد]] است. این کتاب شامل 12 [[داستان کوتاه]] است که اولین بار در سال 1324 توسط [[انتشارات مجید]] در 167 صفحه به [[زبان فارسی]] منتشر شد. | ||
[[پرونده:تصویر جلد کتاب دید و بازدید.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=دید و بازدید|نویسنده(ها)=جلال آل احمد|موضوع= | [[پرونده:تصویر جلد کتاب دید و بازدید.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=دید و بازدید|نویسنده(ها)=جلال آل احمد|موضوع=داستانهای کوتاه،داستان|ناشر=انتشارات مجید|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=167|نخستین چاپ=1324}}]] | ||
== داستانها == | == داستانها == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
آری ایرانی است و این مراسم: سبزیپلو با ماهی شب عید نوروز، هفتسین، شلهزرد و سمنو، رشتهپلو، آش رشته پشتپا... و هزاران آداب دیگر که در نظر اول جز عادات ناچیز و خرافههای پادرهوایی بهنظر نمیآید؛ ولی درحقیقت همه تابع و مولود شرایط زندگی بخصوص ایرانی است... ای ایرانی! | آری ایرانی است و این مراسم: سبزیپلو با ماهی شب عید نوروز، هفتسین، شلهزرد و سمنو، رشتهپلو، آش رشته پشتپا... و هزاران آداب دیگر که در نظر اول جز عادات ناچیز و خرافههای پادرهوایی بهنظر نمیآید؛ ولی درحقیقت همه تابع و مولود شرایط زندگی بخصوص ایرانی است... ای ایرانی! | ||
[[رده: | [[رده:داستانهای کوتاه]] | ||
[[رده:داستان]] | [[رده:داستان]] | ||
[[رده:آثار جلال آل احمد]] | [[رده:آثار جلال آل احمد]] |
نسخهٔ ۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۵۹
کتاب دید و بازدید یکی از آثار جلال آل احمد است. این کتاب شامل 12 داستان کوتاه است که اولین بار در سال 1324 توسط انتشارات مجید در 167 صفحه به زبان فارسی منتشر شد.
داستانها
- دید و بازدید عید
- گنج
- زیارت
- افطار بی موقع
- گلدان چینی
- تابوت
- شمع قدی
- تجهیز ملت
- پستچی
- معرکه
- ای لامس سبا
- دومرده
برشی از کتاب
نمیدانستم خوشحال باشم یا غمگین. اکنون در جریان عادی و روان جوی باریک عمر من، با این زیارت، انحراف بزرگی رخ میداد. این انحراف خواهی نخواهی، همچو سرپیچ نهرها غلغله و ولولهای در مغزم و هم در زندگی ساکت و آرامم ایجاد میکرد که نمیتوانستم دریابمش.
در راه به هیچ فکر دیگری نبودم و تا موقعی که به گاراژ رسیدیم ـموقعی که باید «آقورایی»های مرسوم را به اینو آن بدهم ــ در طول همه راه تنها در اندیشه آش پشتپایی بودم که برایم خواهند پخت. آش پشتپایی که رشتههای بلند و نازک آن را خواهرم خواهد برید و کاسههای نعناعداغزده آن را برای خویشاوندانم خواهند فرستاد و مجلس جشن و سروری که به این مناسبت در خانه ما برپا خواهد شد و بعد هم نذرهایی که ممکن است در سر همان سفره برای سالمبرگشتن من بشود.
آری ایرانی است و این مراسم: سبزیپلو با ماهی شب عید نوروز، هفتسین، شلهزرد و سمنو، رشتهپلو، آش رشته پشتپا... و هزاران آداب دیگر که در نظر اول جز عادات ناچیز و خرافههای پادرهوایی بهنظر نمیآید؛ ولی درحقیقت همه تابع و مولود شرایط زندگی بخصوص ایرانی است... ای ایرانی!