سنندج
سَنَندَج تلفظ (به کردی: سِنَه، کورسان)، دومین شهر بزرگ کرد نشین و بیست و سومین شهر بزرگ ایران، مرکز استان کردستان در غرب ایران است. نام سنندج دگرگون شدهٔ سنهدژ است و سنه دژ نیز دگرگون شده نام سینه دژاست و به این علت این نام را انتخاب کردند زیرا در وسط و مرکز یا سینه دژ (کوه)های آبیدر و رشته کوه زاگرس است.
شهر سنندج به شهر هزارتپه معروف است و همچنین به سنندج شهر مساجد نیز میگویند. زبان مردم،کردی سورانی با لهجه اردلانی است که پس از گذشت زمان تغییراتی در سخن گفتن و لهجه ساکنان آن منطقه ایجاد شدهاست. سنندج در ارتفاع ۱٬۴۵۰ تا ۱٬۵۳۸ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای سرد و نیمهخشک دارد. این شهر از سمت غرب به کوه آبیدر، از سمت شمال به کوه شیخ معروف، از سمت جنوب به کوه سراج الدین، محدود شدهاست و در منطقهای به وسعت ۶/۳۶۸۸ هکتار گسترده شدهاست. جمعیت این شهر بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال۱۳۹۵، برابر با ۴۱۴٫۰۶۹نفر است.
سنندج به لحاظ موقعیت جغرافیایی و فعالیتهای شهرسازی عصر صفوی و قاجار، از بافت شهری سنتی با ارزشی برخوردار است که بناهای مسکونی و عامالمنفعه متعددی مانند حمام، مساجد و بازار در آن باقی ماندهاست؛ و دارای محدودهٔ بافت تاریخی فرهنگی با وسعتی معادل ۱۱۲ هکتار است. این شهر یکی از قطبهای گردشگری سالم در ایران شناخته میشود.
پیشینه تاریخی
از پیدایش و بنای شهر سنندج زمان زیادی نمیگذرد. در سال ۱۰۴۶هجری قمری سلیمان خان اردلان به انگیزه نظامی و ایجاد مرکزیت سیاسی برای حکومت، هسته اولیه سنندج را بر روی تپهای در کنار روستای «سینه» بنا نهاد. این شهر تا سال ۱۳۴۰ دارای حالتی از شهرنشینی ایستا و طبیعی بودهاست؛ ولی از این دوره به بعد شهر از حالت ایستایی شهرنشینی خارج شده و وارد مرحله شهرنشینی سریع میشود.
بهطوریکه از این دوره تا سال ۱۳۵۷، رشد کالبدی شهر معادل دوره ۳۵۰ ساله تاریخ شهر بوده و جمعیت آن نیز دو برابر گردیدهاست. از سال ۱۳۴۵ به بعد بیش از ۸۰۰ هکتار از زمینهای کشاورزی روستاهای حاجیآباد، عباسآباد، شریفآباد، کمیز، فرجه، کانی کوزله، قرادیان، چهارباغ، قطارچیان و دگایران به محدوده شهری ملحق شدهاند، ضمن آنکه اراضی کشاورزی روستاهای گریزه، نایسر، دوشان، حسنآباد، خانقاه و قشلاق هم مورد هجوم واقع شده یا تغییر کاربری داده شدهاند.
با شکلگیری محلههای اصلی، به تدریج مهاجران روستایی و قشرها کمدرآمد شهر، که از وابستگان بلافصل فئودالها بودهاند، در خارج از محدوده محلههای مرکزی مستقر شدهاند و سکونتگاههای پیرامونی شهر سنندج را به وجود که هماکنون جزئی از بافت قدیم شهر محسوب میشوند، محلههای «جور آباد بالا و پایین» همسو با چنین روندی شکل گرفتهاند.
به دنبال اجرای اصلاحات ارضی در سالهای آغازین دهه ۴۰، ساختار اجتماعی اقتصادی شهر سنندج همانند بسیاری از شهرهای دیگر ایران دستخوش تغییرات جدی میشود. در واقع نضج اولیه اسکان غیررسمی شهر سنندج در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ تشکیل مییابد و در اواخر این دوره به وضوح و روشنی در ساختار کالبدی شهر نمایان میشود. بیشترین مهاجرت به سمت شهر در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ اتفاق میافتد که اوج بحرانهای سیاسی اجتماعی به ویژه در کردستان است.
بنابراین، رویدادهای سیاسی اجتماعی به مثابه عاملی در جهت تسریع روند مهاجرتی عمل میکند که بر نظام اقتصادی اجتماعی جدیدی که از دهه ۴۰ به بعد شکل گرفته بود، مبتنیاست. جمعیت سنندج در این دوره به بیش از دو برابر میرسد. حجم بسیار زیادی از این جمعیت در سکونتگاههای خودرو همچون «عباسآباد» در امتداد محور شمالی شهر و «تقتقان» در امتداد محور شرقی استقرار مییابند.
اطلاعات موجود نشانگر آن است که محلههای عباسآباد و کانی کوزله که مهمترین سکونتگاههای نابسامان در شرق سنندج برشمرده میشوند قبل از سال ۱۳۵۵ وجود نداشتهاند. در شمال شهر نیز محلههای «تقتقان»، «اسلامآباد»، و «گردی گرول» بهطور عمده پس از این سال شکل گرفتهاست. با شکلگیری و گسترش محلههای غیررسمی در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ فاصله برخی از روستاهای اطراف شهر به وسیلهٔ سکونتگاههای نابسامان و محلههای حاشیهای شرقی و غربی، پر شد. از این نمونه میتوان به روستا «حاجیآباد» در شرق و «فرجه» در غرب سنندج اشاره کرد.
با آمدن مهاجران جدید، نسلهای گذشته آنان به تدریج به سمت مرکز شهر و بافت قدیم حرکت کردند و عملاً بخشهایی از بافت قدیم شهر که به مناطق حاشیهای میپیوستند، به محل استقرار نسلهای قدیمی و مهاجران بدل شدند. در این خصوص میتوان به محلههای «شمال شهدا»، «پیرمحمد و بهارمست»، «گلشن»، و «چم حاجی نسه» اشاره کرد که غالب آنها جزو بافت قدیم شهر بودهاند و بخشهایی از آنکه به محلههای حاشیهای شمالی و شرقی پیوستهاند و به صورت سکونتگاههایی با شرایط و امکانات نسبتاً بهتر برای نسل اول مهاجران درآمدهاند.