درخواست اصلاح

امپراتوری روم

از دانشنامه ویکیدا
نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۵ توسط Masoud (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''امپراتوری روم''' از زمان تأسیس در سال ۶۲۵ پیش از میلاد تا زمان سقوط امپراتوری در سال ۴۷۶ میلادی، فراز و فرودهای بی‌شماری را به خود دید. این امپراتوری در زمان اوج قدرت خود بر ۴۵ میلیون نفر در سراسر اروپا، آفریقای شمالی|شمال آفریق...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

امپراتوری روم از زمان تأسیس در سال ۶۲۵ پیش از میلاد تا زمان سقوط امپراتوری در سال ۴۷۶ میلادی، فراز و فرودهای بی‌شماری را به خود دید. این امپراتوری در زمان اوج قدرت خود بر ۴۵ میلیون نفر در سراسر اروپا، شمال آفریقا و آسیا تسلط داشت. ارتش این امپراتوری در جهان قدرتمندترین بود و مرتباً با فتح سرزمین‌های جدید به وسعت خود می‌افزود. تاریخ روم باستان را می‌توان به سه دسته‌ تقسیم کرد؛ دوران پادشاهی بین سال‌های ۶۲۵ تا ۵۱۰ پیش از میلاد، جمهوری روم (۵۱۰ تا ۳۱ پیش از میلاد) و امپراتوری روم (۳۱ پیش از میلاد تا ۴۷۶ میلادی).

امپراتوری روم
امپراتوری روم

پیش از امپراتوری

اولین دوره از تاریخ روم باستان متعلق به دوره پادشاهی است. این دوره از زمان تأسیس تا سال ۵۱۰ پیش از میلاد به طول می‌انجامد. در این دوره ۶ شاه بر روم باستان حکمرانی کردند و روم باستان را از نظر نظامی و اقتصادی به اوج خود ‌رساندند. در این دوره از تاریخ، قانون اساسی اولیه روم باستان شکل می‌گیرد. پایان دوره پادشاهی در روم با افول قدرت اهالی اتروریا همراه شد. پایه‌های دوران جمهوری در کشاکش‌ها و تعارضات دوران پادشاهی قرار دارد.

دوران جمهوری روم

روم باستان در سال ۵۱۰ پیش از میلاد وارد دوران جمهوری می‌شود. در این دوران دیگر خبری از حکمرانی شاهان نبود و طبقه اشراف از جمله سناتورها، سواره نظامان و شوالیه‌ها شکل جدیدی از حکومت را پایه‌گذاری کردند. در دوران جمهوری همچنان می‌توان رگه‌هایی از دیکتاتوری را در زمان بحران مشاهده کرد. روم باستان در سال ۴۵۱ پیش از میلاد اقدام به تدوین الواح دوازده‌گانه در رابطه با موضوعات اجتماعی، خصوصی و سیاسی کرد. روم باستان همچنان قدرت خود را افزایش داده و تا سال ۳۳۸ پیش از میلاد کنترل تمامی شبه‌جزیره ایتالیا را به ‌دست گرفت. جنگ‌های دریایی پی‌درپی، رومی‌ها را به قدرت بلامنازع در مدیترانه تبدیل کرد. خیلی زود فضای سیاسی روم این جمهوری را به آشوب و جنگ داخلی کشاند. همین امر منجر به روی کار آمدن دیکتاتوری چون کورنلیوس سولا شد. او تا سال ۷۸ پیش از میلاد بر سر قدرت باقی می‌ماند و آرامشی نسبی را حاکم کرد اما پس از وی دوباره ناآرامی‌ها آغاز شد.

ظهور ژولیس سزار

ژولیس سزار در سال ۵۹ پیش از میلاد قدرت را در دست گرفت. برای اولین بار مرزهای روم را تا فراتر از منطقه مدیترانه گسترش داد. اگرچه سنا همچنان بخشی از بدنه حکومت بود اما روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شد. با قتل ژولیوس سزار در سال ۴۴ پیش از میلاد، جانشین وی، گایوس ژولیوس سزار اوکتاویانوس همراه با مارکوس آنتونیوس قدرت را به‌دست می‌گیرند. اوکتاویانوس پس از مرگ آنتونیوس لقب آگوستوس را به ‌دست آورد و به اولین امپراتور روم بدل شد.

دوران برافتادن جمهوری روم

جمهوری روم نبردهای بسیاری با یونانیان، کارتاژی‌ها، اشکانیان ایرانی داشتند و در اثر این نبردهای گوناگون قلمروی وسیع یافتند. اوج قدرتشان در زمان حکومت سه نفره ژولیوس سزار، کراسوس و پومپیوس بود. اما سزار پس از مدتی قدرت را در انحصار خود درآورد و جمهوری روم را به صورت دیکتاتوری‌ در چنگ خود داشت. با قتل وی در ۱۵ مارس ۴۴ قبل از میلاد، جمهوری دچار افول شد و نهایتاً فروپاشید.

دوران شکل گیری امپراتوری

آگوستوس (اکتاویان)، نوه خواهر و وارث سزار، پس از مرگ او، خود را جانشینش نامید. جنگ‌ها و منازعاتی میان حامیان او و جمهوری‌خواهان رخ داد و نهایتاً پس از پیروزی آگوستوس در نبرد آکتیوم و متعاقب آن مرگ مارک آنتونی و کلوئپاترا، دیگر رقیب قدرتمندی برای وی وجود نداشت. اکتاویان به تنها حکمران روم تبدیل شده بود و بلافاصله دست به اصلاحات گسترده زد. اکتاویان به امپراتوری برگزیده شد و فرمانروایی جهان روم را به دست گرفت.

دوران تقسیم امپراتوری

طبق طرح والنتیانوس، امپراتوری روم به دو نیمه غربی و شرقی تقسیم شد. والنتیانوس به امپراتوری روم غربی رسید و برادرش والنس به امپراتوری روم شرقی منصوب گردید. از این زمان، امپراتوری روم هنوز یک دولت با دین و زبان واحد بود، اما در واقعیت به دو شکل دو نیمه کاملاً مستقل درآمد. این شکاف برای نیمه غربی چندان خوب نبود، چون هم از لحاظ جمعیت، ثروت و موقعیت استراتژیک نظامی در سطح پایین‌تری از روم شرقی قرار داشت. امپراتوری روم که جدا شده بود، در زمان تئودئوس اول دوباره به یک امپراتوری واحد درآمد، او توانست روم شرقی و روم غربی را متحد کند. اما او آخرین کسی بود که امپراتور هر دو قسمت بود. بعد از مرگ وی این دو قسمت برای همیشه از هم جدا شدند.

زوال و انحطاط امپراتوری روم غربی

چنان‌که فرمانروایان در اجرای حکمرانی‌شان شکست خوردند و سرانجام قلمرو پهناورشان نابود شد. مورخین امروزی عواملی چون عدم کارایی و کمبود نفرات ارتش، کاهش سلامتی و جمعیت روم، ناپایداری اقتصاد، بی‌کفایتی امپراتورها، کشمکش‌های داخلی بر سر تصاحب قدرت، تغییرات مذهبیِ دوره‌ای و ناکارآمدی حکومت داخلی را دلیل از دست رفتن قدرت و توانایی‌ای که به رومیان امکان اعمال مؤثر بر مناطق و استان‌های تحت حکومتشان را می‌داد، عنوان می‌کنند. همچنین افزایش یافتن فشار و حملات بربرهای اطراف تمدن روم نیز حد زیادی موجب فروپاشی و نابودی آن‌ها شد. دلایل مربوط به انحطاط و سقوط روم، از موضوعات عمده و اصلی تاریخ‌نگاری دوره باستان و هم‌چنین الهام‌بخش بسیاری از گفتمان‌های جدید در باب دولتی ناکام است.

سرنوشت روم شرقی (امپراتور بیزانس)

این بخش که اصطلاحاٌ امپراتوری بیزانس خوانده می‌شد، به‌مدت هزار سال به حیات خود ادامه داد و دوران شکوفایی نیز پشت سر گذاشت تا اینکه در سال ۱۴۵۳ میلادی توسط حکومت ترکان عثمانی ساقط شد. اقتصاد روم شرقی کمتر از حملات بربرها که امپراتوری روم غربی گرفتار کرده بود آسیب دید. یکی از پایه‌های اقتصادی امپراتوری، تجارت بود. دولت هم تجارت داخلی و هم تجارت بین‌المللی را به شدت کنترل می‌کرد و انحصار صدور سکه را حفظ می‌کرد. قسطنطنیه در بیشتر دوران قرون وسطی، به عنوان مهمترین مرکز تجاری اروپا باقی ماند. سرانجام در دوره کنستانتین یازدهم، شهر قسطنطنیه توسط سلطان محمد، فاتح پادشاه عثمانی و ارتش وی تصرف گردید. سلطان عثمانی که دو سال قبل از آن به حکومت رسیده بود، با تدارک لشکری عظیم و نیز تهیه تجهیزات جنگی از جمله توپ‌‏هایی با گلوله نیم تنی، در 16 آوریل  1453میلادی حمله خود را آغاز نمود و در روز 29 مه آن سال تهاجم نهایی را عملی کرد.

میراث امپراتوری روم

امپراتوری روم تأثیر طولانی‌مدتی با گستره جغرافیایی وسیع بر طیف وسیعی از جنبه‌های فرهنگی، از جمله نهادهای دولتی، قانون، ارزش‌های فرهنگی، باورهای مذهبی، پیشرفت‌های فناوری، مهندسی و زبان داشته‌است.