درخواست اصلاح

بیمار

از دانشنامه ویکیدا

بیمار (به انگلیسی:sick) که در فرهنگ لغت دهخدا با عنوان‌های ناتوان و خسته نیز از آن نام برده شده است، شخصی است که از یک متخصص بهداشت مجاز مراقبت های بهداشتی دریافت می‌کند.

تصویری از یک کودک بیمار در هنگام اندازه‌گیری درجه‌ی تب با تب‌سنج دیجیتالی
تصویری از یک کودک بیمار در هنگام اندازه‌گیری درجه‌ی تب با تب‌سنج دیجیتالی


بیمار در فرهنگ لغت‌های مختلف تعریف‌های متعددی دارد.

تعریف

تعریف انجمن روانشناسی آمریکا (APA)

بیمار شخصی است که از یک متخصص بهداشت مجاز مراقبت های بهداشتی دریافت می‌کند.

تعریف فرهنگ لغت آکسفورد (ODE)

بیمار شخصی است که تحت معالجه پزشکی، خصوصاً در بیمارستان، است.

تعریف فرهنگ لغت کمبریج (CALD)

بیمار شخصی است که تحت مراقبت پزشکی است و یا در صورت لزوم توسط پزشک خاص تحت مراقبت قرار می‌گیرد.

تعریف ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)

بیمار به هر دریافت کننده‌ی خدمات مراقبت های بهداشتی گویند که توسط متخصصان مراقبت های بهداشتی درمان می‌شود. بیمار اغلب فردی آسیب دیده است و نیاز به معالجه توسط پزشک، پرستار، روانشناس، دندانپزشک، دامپزشک یا سایر مراکز درمانی دارد.

تعریف فرهنگ جامع روانپزشکی (CDP)

بیمار فردی است که برای یک بیماری یا صدمه شناخته شده تحت درمان قرار می‌گیرد. همچنین بیمار هرکسی است که مراقبت طبی دریافت می‌کند.

ریشه‌یابی کلمه

ریشه یابی واژه بیمار در بیشتر زبان‌های هندواروپایی و هندو ایرانی با واژه استفراغ (vomitig) همبستگی دارد و رابطه‌ای با مار، که ریشه آرامی دارد، ندارد. در ایام قدیم کسی که استفراغ میکرد بیمار اطلاق می‌شد چنانکه استفراغ حرکت روی آب را بیماری دریا (see sickness) می‌نامند. ریشه استفراغ هندواروپایی ومه (wemeh) و در فارسی میانه ویمار (vemar) در اوستا وام (wam) یا (استفراغ) یا (تف کردن) و در سانسکریت واماتی (vamati) و در لاتین ومو (vemo) و در انگلیسی (vomiting) می‌باشند.

واژه‌های مترادف در فارسی

آهمند، بستری، دردمند، رنجور، سقیم، علیل، علیلالمزاج، مریض، معلول، منهوک، ناتندرست، ناخوش، ناسالم

واژه‌های مترادف لاتین

affected, ailing, diseased, ill, patient, morbid, pathological, sick, sickly, unhealthy, unsound, unwell, unwholesome

واژه‌های متضاد در فارسی

سالم

واژه‌های متضاد لاتین

Healthy, well