درخواست اصلاح

شهرت

از دانشنامه ویکیدا

شهرت به معنی شناخته‌شدن و معروف شدن شخصی یا چیزی است. همچنین به نام خانوادگی شهرت نیز می‌گویند.

مترادف‌های کلمه شهرت: آوازه، محبوبیت، معروفیت، ناموری و...

متضاد‌های کلمه شهرت: بی نشانی، خمول، گمنامی

معادل فارسی کلمه شهرت: ناموری، آوازه، نامداری

معادل انگلیسی کله شهرت: celebrity, dignity, fame, honor, luster, name, popularity, prestige, publicity, recognition, renown, repute, tag, clat, rumour, surname

بر اساس لغت‌نامه دهخدا

  • شهرت. [ ش ُ رَ ] ( از ع ، اِمص ، اِ ) آوازه. صیت. اشتهار. نامبرداری. بلندآوازگی. معروفیت. نام آوری.
  • شهرت افکندن: آوازه دردادن. معروف کردن.
  • شهرت بی اصل: معروفیت بی اساس.
  • شهرت پرست: شهرت پرستنده. آنکه خواهان شهرت و معروفیت است.
  • شهرت پرستی: آوازه پرستی.
  • شهرت پیدا کردن: مشهور شدن. معروفیت یافتن.
  • شهرت جو: جوینده شهرت.
  • شهرت جویی: شهرت طلبی. جستن معروفیت. در پی ناموری وآوازه شدن بودن.
  • شهرت دادن: اشاعه دادن. انتشار دادن. شایع کردن.
  • شهرت داشتن: داشتن معروفیت. نامبردار بودن. ناموری. معروف بودن : در صناعت علم طب شهرتی داشت. ( کلیله و دمنه ).
  • شهرت طلب: آوازه جو. شهرت جو.
  • شهرت طلبی: شهرت جویی.
  • شهرت کردن: شایع شدن و مشهور گردیدن.
  • شهرت گزین ؛ که آوازه شدن گزیند. تلاش کننده نیکنامی.
  • شهرت یافتن ؛ نیکنام شدن.

شهرة. [ ش ُرَ ] ( ع مص ) شَهْر. || آشکارا شدن چیزی بزشتی و رسوایی ، یا عام است. ( منتهی الارب ). آشکارا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شَهر ( ع مص ) شود.

بر اساس فرهنگ معین

(شُ رَ ) [ ع . شهرة ] ۱ - (مص ل .) آشکار شدن . ۲ - معروف گردیدن . ۳ - (اِمص . ) معروفیت .

فرهنگ عمید

۱. مشهور شدن به بدی و رسوایی یا به نیکی و نیک نامی.

۲. (اسم ) [عامیانه] نام خانوادگی.

۳. [قدیمی] فاش گشتن امری، آشکار شدن، ظاهر شدن.