قرارداد دارسی
قرارداد دارسی (به انگلیسی: D'Arcy Concession) نخستین قرارداد مهم بهرهبرداری از معادن نفت ایران بود که در ۷ خرداد ۱۲۸۰ خورشیدی (۲۸ مه ۱۹۰۱ میلادی) میان مظفرالدین شاه قاجار و ویلیام ناکس دارسی تبعه بریتانیا منعقد شد. این قرارداد به مدت ۶۰ سال حق انحصاری جستوجو، استخراج و بهرهبرداری از نفت، گاز طبیعی، قیر و اوزوکریت را در سراسر خاک ایران ـ به استثنای ولایات شمالی ـ به دارسی واگذار کرد. این قرارداد آغازگر حضور گسترده و طولانیمدت بریتانیا در صنعت نفت ایران بود.
پیشزمینه تاریخی
قبل از کشف نفت مدرن در ایران، منابع نفتی بهصورت سنتی در مناطقی مانند شوستر، قصرشیرین و دالکی (حوالی بوشهر) استفاده میشدند. مردم از نفت و قیر برای مالیدن پوست شترها، آببندی چوب و قایقها و همچنین برای مصارف درمانی استفاده میکردند. این منابع زیر نظر دولت مرکزی ایران اجاره داده میشدند و درآمد اندکی برای دولت ایجاد میکردند.
با توجه به تحولات صنعتی جهان و نیاز روزافزون به نفت، ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و ذخایر نفتی، بهعنوان یک کشور مهم برای قدرتهای استعماری مطرح شد.
مفاد قرارداد دارسی
قرارداد دارسی یک سند ۱۸ مادهای بود که در سال ۱۹۰۱ میلادی (۱۲۸۰ خورشیدی) میان مظفرالدینشاه و مقامات ایرانی شامل میرزا علیاصغر اتابک، میرزا نصرالله مشیرالدوله و نظامالدین مهندسالممالک غفاری در کاخ صاحبقرانیه امضا شد. بر اساس ماده اول این قرارداد، حق انحصاری جستوجو و استخراج نفت و گاز در سراسر ایران، به استثنای ولایات شمالی شامل آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان و استرآباد، به مدت ۶۰ سال به دارسی واگذار شد. دارسی همچنین مجاز بود برای بهرهبرداری از این منابع، خطوط لوله، پالایشگاهها، انبارها، ایستگاههای پمپاژ و سایر تجهیزات مورد نیاز را احداث کند و اراضی بایر دولتی را بهصورت رایگان و اراضی دایر را با قیمت عادلانه در اختیار داشته باشد.
در ازای این امتیاز، دولت ایران مبلغ ۲۰٬۰۰۰ لیره نقد، ۲۰٬۰۰۰ لیره سهام شرکت و ۱۶٪ از منافع خالص شرکت را دریافت میکرد. همچنین اماکن مقدس و اطراف آنها از شمول قرارداد خارج شده و به دارسی تعلق نمیگرفت. مدت قرارداد ۶۰ سال از تاریخ امضا تعیین شد و بعدها با قرارداد ۱۹۳۳ تمدید شد. بر اساس مفاد قرارداد، پس از پایان مدت امتیاز، کلیه تأسیسات و تجهیزات متعلق به دولت ایران میشد.
حفاری نفت در ایران
حفاری واقعی نفت در ایران تا پایان سال ۱۹۰۲ آغاز نشد. شرایط کار بسیار دشوار بود؛ کمبود آب و غذا، وجود حشرات فراوان، دمای بالای هوا که تا ۴۸ درجه میرسید و خرابی مکرر تجهیزات، کار را به شدت سخت کرده بود. در سال ۱۹۰۳، تنها مقدار کمی نفت یافت شد و دارسی با نگرانی از اتمام سرمایه و افزایش هزینهها مواجه شد؛ پس از صرف ۱۶۰٬۰۰۰ پوند، حداقل به ۱۲۰٬۰۰۰ پوند دیگر برای ادامه عملیات نیاز داشت. این وضعیت باعث شد دارسی به فکر گرفتن وام یا فروش امتیاز بیفتد.
جستوجو برای بودجه
پس از مشاوره با توماس بوورتون ردوود، متخصص تحولات نفتی بینالمللی، دارسی تلاش کرد از دریاسالاری بریتانیا وام دریافت کند. اگرچه نیروی دریایی انگلیس هنوز زغالسنگ میسوزاند و به نفت نیاز فوری نداشت، وام در نهایت داده شد. اوایل سال ۱۹۰۴، چاه چیاسرخ در نزدیکی قصرشیرین یافت شد، اما تنها حدود ۲۰۰ گالن در روز تولید داشت. دارسی همچنان به سرمایه نیاز داشت و برای جذب سرمایهگذاران خارجی، حتی در فرانسه جستجو کرد، اما موفقیت چندانی حاصل نشد. چندی پس از کشف نفت، چاه چیاسرخ خشک شد.
مداخله نیروی دریایی بریتانیا
در این مرحله، دریاسالاری بریتانیا برای حفظ امتیاز نفت ایران وارد عمل شد تا از فروش آن به سرمایهگذاران خارجی یا از دست رفتن امتیاز به دست فرانسویها یا روسها جلوگیری کند. یکی از اقدامات، استفاده از جاسوسی به نام سیدنی رایلی بود که با نقاب کشیش، دارسی را متقاعد کرد بخش عمده امتیاز خود را به شرکت «مسیحی خوب» بفروشد. با کمک ردوود، قراردادی با شرکت نفت برمه در لندن در سال ۱۹۰۵ منعقد شد و سندیکای امتیازات تحت عنوان «شرکت نفت ایران و انگلیس» ایجاد گردید.
حرکت به جنوب غرب ایران
با تأمین سرمایه جدید، تمرکز حفاری به جنوب غرب ایران منتقل شد و سایت چیاسرخ بسته شد. تجهیزات به جنوب غرب فارس منتقل شد و حفاری در مسجدسلیمان آغاز گردید. رینولدز در این منطقه با قبایل محلی و مشکلات امنیتی مواجه شد و برای محافظت از امتیاز مجبور بود هزینههای زیادی بپردازد. بیماریها و آب آشامیدنی آلوده نیز روند تولید را کند کرد.
فروش سهام و بحران مالی
تا سال ۱۹۰۷، بدون هیچ یافته عمدهای، دارسی اکثریت سهام خود را به قیمت ۲۰۳٬۰۶۷ پوند نقد و ۹۰۰٬۰۰۰ پوند سهام به نفت برمه فروخت و برمه کنترل شرکت بهرهبرداری را به دست آورد. در سال ۱۹۰۸، با توجه به کمبود تولید تجاری، شرکت نفت برمه نامهای به رینولدز فرستاد تا فعالیتها کاهش یابد و تجهیزات بستهبندی شود.
کشف نفت تجاری
اما در عین ناامیدی در ساعت ۴ صبح ۲۶ مه ۱۹۰۸، یک فوران نفت به ارتفاع ۱۶ متر در دکل مسجدسلیمان رخ داد و مقادیر تجاری نفت کشف شد.
ایجاد شرکت نفت ایران و انگلیس
در سال ۱۹۰۹، پس از کشف نفت تجاری، نفت برمه اقدام به تأسیس شرکت جدیدی برای اجرای امتیاز نمود و شرکت نفت ایران و انگلیس تشکیل شد. نفت برمه کنترل و اکثریت سهام عادی را حفظ کرد، در حالی که دارسی هزینههای اکتشاف خود را جبران کرد و به عنوان مدیر شرکت جدید منصوب شد.
روش نادرست محاسبه سهم ایران در قرارداد دارسی
یکی از عوامل اصلی لغو قرارداد دارسی توسط رضاشاه، روش محاسبه سهم ایران بود. شرکت نفت ایران و انگلیس ابتدا سود خالص خود را پس از کسر هزینههایی مانند حقوق پرسنل، حملونقل و هزینههای استخراج محاسبه میکرد، سپس ۳۳ درصد مالیات دولت انگلیس را از آن کسر میکرد. از آنجا که شرکت در انگلستان ثبت شده و دفتر مرکزی آن در این کشور بود، سهم ایران از باقیمانده سود، یعنی ۶۷ درصد، محاسبه میشد. در نتیجه، سهم ایران تنها ۱۶٪ از ۶۷٪ یا حدود ۱۱٪ از سود خالص میشد، برای نمونه، در سال ۱۹۳۱، شرکت حدود سه میلیون لیره سود خالص نشان داد، یک میلیون لیره مالیات به دولت انگلیس پرداخت و سهم ایران تنها حدود ۳۳۶ هزار لیره شد.
لغو قرارداد دارسی
سهم ناچیز ایران از سود خالص همزمان با رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰، اثر واقعی خود را آشکار کرد. در سال ۱۹۳۲، شرکت تنها سهچهارم مبلغ سال قبل را به ایران پرداخت و نشان داد که پرداختی به دولت انگلیس برای مالیات بسیار بیشتر از سهم ایران است. این وضعیت باعث شد پس از شکست مذاکرات تیمورتاش برای تغییر سهم ایران، رضاشاه قرارداد دارسی را یکطرفه لغو کرده و آن را آتش زد. دولت انگلستان با ارسال نامهای، ایران را تهدید کرد که به دیوان لاهه شکایت خواهد برد و داراییهای ایران را ضبط خواهد کرد، اما ایران این تهدید را نادیده گرفت و موضوع به جامعه ملل کشیده شد.
مذاکره و قرارداد ۱۹۳۳
در نهایت، با میانجیگری وزیر خارجه چکسلواکی، ایران و بریتانیا وارد مذاکراتی شدند که در سال ۱۹۳۳ به قرارداد جدید منجر شد. قرارداد ۱۹۳۳ به منظور اصلاح برخی نواقص قرارداد دارسی و پاسخ به نارضایتی ایران امضا شد. در این قرارداد، به جای محاسبه سهم ایران از سود خالص شرکت پس از کسر هزینهها و مالیات، مقرر شد که ایران به ازای هر تن نفت استخراجشده مبلغ ثابتی معادل چهار شیلینگ دریافت کند. این روش موجب شد تا نوسانات قیمت جهانی نفت تأثیر کمتری بر درآمد ایران داشته باشد و حداقل امنیت مالی ایجاد شود. همچنین در این قرارداد به کارکنان ایرانی اجازه داده شد که مانند انگلیسیها و هندیها بتوانند به مقام سرکارگر برسند و در پستهای مدیریتی بیشتری فعالیت کنند.
با اجرای این قرارداد، سهم ایران در نهایت حدود ۷۵۰٬۰۰۰ لیره در سال شد، که با وجود بهبود نسبی، همچنان مبلغ کمی بود. همچنین مدت زمان امتیازنامه ۳۲ سال دیگر تمدید شد و عملاً تا پایان سال ۱۹۹۳ ادامه یافت. ایران سرانجام با ملی کردن صنعت نفت، از قرارداد دارسی و 1933 خارج شد و کنترل کامل منابع نفتی خود را بدست آورد.