درخواست اصلاح

شمس تبریزی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ویکیدا
(مقاله)
 
جز (Raha صفحهٔ محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی را به شمس تبریزی منتقل کرد)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۳

محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی معروف به شمس تبریزی، عارف قرن ششم و هفتم هجری است که از او با نام و استاد مولانا یاد شده.

تصویری از آرامگاه شمس تبریزی
تصویری از آرامگاه شمس تبریزی
اطلاعات شخصی
نام(های): محمد بن علی بن ملک‌داد تبریزی
لقب(ها): شمس، شمس تبریزی
تاریخ تولد: ۵۸۲ هجری قمری، تبریز
تاریخ فوت: ۶۴۵ هجری قمری، خوی
همسر(ها): کیمیا خاتون

او در سال ۵۸۲ هجری قمری در تبریز متولد شد. او از نوجوانی به عرفان علاقمند بود و بیش از سن خود رفتار می‌کرد. او برای یادگیری و علم اندوزی سفرهای زیادی رفت و در پی این بود که با افرادی که از او بیشتر می‌دانند، مراوده کند و از آن‌ها بیاموزد.

استعداد بالا و شوق به آموختن او را خیلی زود به مقام استادی رساند. او مکررا در سفر بود و به همین دلیل در منابع تاریخی اطلاعات چندانی از محل زندگی و شیوه زندگی او در دسترس نیست.

شمس در سال ۶۴۲ با دختر 25 ساله محمد شاه به نام کیمیا خاتون ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام حجیب شکربر شد.

شمس تا در 60 سالگی به قونیه سفر کرد و به دنبال کسی بود که اندوخته‌های خود را با او به اشتراک بگذارد. پس از آشنایی با مولوی، او را لایق آموختن دید و او را به شاگردی پذیرفت. مولوی در آن زما 40 ساله بودو در محضر شمس تبریزی، حکمت عملی را به شیوه ای متفاوت، تجربه کرد.

شمس و مولانا

شمس تبریزی همیشه در سیاحت بود و در تاریخ ۲۶ جمادی‌الثانی سال ۶۴۲ هجری قمری به شهر قونیه به دیدار مولانا رفت. مولانا قبل از دیدار با شمس تبریزی، از علمایی بود که در چهار مدرسه مشهور قونیه درس فقه می‌داد. مولانا از احترام زیادی در نزد بزرگان قونیه برخوردار بود. وی پس از دیدار و گفتگو با شمس تبریزی، دگرگون شد. لباس عوض کرد و درس و منبر وعظ را رها کرد و به موسیقی و رقص سماع روی آورد. مردم قونیه که چهره علمی و دینی مولانا را دیده بودند، با تغییر احوال او در اثر ارتباط با شمس تبریزی، ناراحت شدند.

شمس تبریزی تلاش می‌کرد مولانا را که به ظواهر دین آراسته بود از خود تهی کرده و درون او را غنا بخشد. او به مولانا تعلیم می‌داد و او را وادار به سکوت می‌کرد. شاید طی مرحله سکوت عرفانی در محضر شمس تبریزی بود که سبب شد مولانا تخلص خموش را برای خود برگزیند.

از مردم معمولی تا عالمان دینی و حتی اطرافیان و نزدیکان مولانا، نتوانستند حال دگرگون او را تحمل کنند. عامل این تغییر و دگرگونی را شمس تبریزی می‌دانستند و علیه او شورش کردند. شمس وقتی اوضاع را دید، بدون اطلاع مولانا قونیه را ترک کرد. مولانا از فراق شمس، شوریده حال شد، گوشه عزلت گرفت و ارتباطش را با اطرافیانش قطع کرد. مولانا خانه‌نشین شد و در را به روی خود بست و تمایل دیدار با هیچ کسی، حتی اعضای خانواده‌اش، را نداشت. نزدیکان مولانا تحمل حال او را نداشتند و از رفتار با شمس تبریزی پشیمان شدند. سلطان ولد به‌دنبال شمس رفت و او را پیدا کرد و از او خواست به قونیه بازگردد.

به نظر می‌رسد هدف شمس تبریزی از سفر و دور شدن از مولانا این بود، که با غیبت خود، مولانا را به مرحله استغنا از خود برساند و از این طریق، شمس درون مولانا را زنده کند. با این وجود حسادت‌ها ادامه داشت و شمس تبریزی بار دیگر تصمیم به ترک قونیه گرفت.

آثار و اشعار شمس تبریزی

آثاری که به نام شمس تبریزی موجود است، برگرفته از گفته‌های شمس است که توسط مولانا و اطرافیان او، جمع‌آوری شده چرا که شمس تبریزی چندان عادت به نوشت نداشت. از این جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مقالات شمس تبریزی: سوال و جواب‌ها و مباحثی است که بین او و شاگردانش، رد و بدل می‌شد
  • مناقب العارفین
  • دیوان شمس

مرگ شمس تبریزی

شمس تبریزی پس از آنکه مورد آزار و اذیت اطرافیان مولانا، به‌ویژه سلطان ولد، پسر بزرگ مولانا قرار گرفت، تصمیم گرفت قونیه را ترک کند. برخی بر این عقیده‌اند که شمس توسط سلطان ولد، پسر بزرگ مولانا کشته شد. برخی دیگر بر این عقیده‌اند که قونیه را ترک کرد و دیگر بازنگشت و بعضی دیگر نیز معتقد به غیب شدن شمس تبریزی از نظرها هستند.

برخی بر این عقیده‌اند که شمس تبریزی به‌صورت درویشی ناشناس به خوی رفت و مدتی را در آنجا ماند و مریدانی در این شهر اطراف او را گرفتند. به گفته منابع، شمس تبریزی در شهر خوی به مرگ طبیعی، از دنیا رفته است.

دکتر محمدعلی موحد در مقدمه کتاب مقالات شمس به مدفن شمس تبریزی در خوی اشاره می‌کند. این مدفن در محله‌ای به نام محله شمس و کنار مناره شمس قرار دارد. با این توضیحات، به نظر می‌رسد شمس بعد از جدایی از مولانا، از قونیه به ایران آمده و در خوی اقامت کرده است و مولانا به‌دلیل بیم جان او توسط اطرافیانش، به‌دنبال شمس نرفته است. شمس تبریزی در خوی مانده و همان جا از دنیا رفته است. وقوع زلزله در خوی، سبب از بین رفتن دیگر مناره‌های آرامگاه شمس تبریزی شده است. آرامگاه شمس تبریزی در خوی، از مکان‌هایی است که گردشگران و علاقه‌مندان به مکتب شمس و مولانا به دیدن آن می‌روند.