تضادهای درونی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ن های' به 'نهای') |
جز (جایگزینی متن - '.م' به '. م') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
کتاب تضادهای درونی یکی از آثار [[نادر ابراهیمی]] روزنامهنگار ،ترانهسرا، [[مترجم]] و فیلمساز مشهور ایرانی است.این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 8 [[داستان]] که اولین بار در سال 1357 توسط [[انتشارات آگاه]] در 128 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید. | کتاب تضادهای درونی یکی از آثار [[نادر ابراهیمی]] روزنامهنگار ،ترانهسرا، [[مترجم]] و فیلمساز مشهور ایرانی است. این کتاب [[مجموعه داستان]] شامل 8 [[داستان]] که اولین بار در سال 1357 توسط [[انتشارات آگاه]] در 128 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید. | ||
[[پرونده:تصویری از جلد کتاب تضادهای درونی.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=تضادهای درونی|نویسنده(ها)=نادر ابراهیمی|موضوع=مجموعه داستانهای کوتاه|ناشر=انتشارات آگاه_انتشارت روزبهان|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=128|نخستین چاپ=1357}}]] | [[پرونده:تصویری از جلد کتاب تضادهای درونی.jpg|بندانگشتی|{{کتاب|نام=تضادهای درونی|نویسنده(ها)=نادر ابراهیمی|موضوع=مجموعه داستانهای کوتاه|ناشر=انتشارات آگاه_انتشارت روزبهان|قطع=رقعی|زبان اصلی=فارسی|تعداد صفحه=128|نخستین چاپ=1357}}]] | ||
این کتاب بعدها در سال 1379 توسط [[انتشارات روزبهان]] به چاپ رسید. | این کتاب بعدها در سال 1379 توسط [[انتشارات روزبهان]] به چاپ رسید. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
_با همین یک تا پیرهن رنگی و دستهای خالی؟ | _با همین یک تا پیرهن رنگی و دستهای خالی؟ | ||
_بله | _بله آقا، ما میخواهیم با دستهای خالی ، عشق را تجربه کنیم. ممکن نیست؟ | ||
_چرا نیست؟ | _چرا نیست؟ حداقل، با دستهای خالی بازی کردن این خاصیت را دارد که چیزی نمیبازید. | ||
_چرا نمیبازیم؟ ما خود عشق را میبازیم و قمار بزرگتری هم وجود ندارد. | _چرا نمیبازیم؟ ما خود عشق را میبازیم و قمار بزرگتری هم وجود ندارد. |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۲۰
کتاب تضادهای درونی یکی از آثار نادر ابراهیمی روزنامهنگار ،ترانهسرا، مترجم و فیلمساز مشهور ایرانی است. این کتاب مجموعه داستان شامل 8 داستان که اولین بار در سال 1357 توسط انتشارات آگاه در 128 صفحه به زبان فارسی به چاپ رسید.
این کتاب بعدها در سال 1379 توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسید.
داستانها
- هیچ کس صدای شیپور شامگاه را نمی شنود.
- قصه ای به نام وسائل ارتباط جمعی.
- مردی در غربت.
- دعوت به شراب کهنه.
- در امتداد ارزشها.
- روزی که ایمان متولد می شد.
- تیغی در گلو.
- پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار.
برشی از کتاب
_ما عاشق هستیم،آقا.
_با همین یک تا پیرهن رنگی و دستهای خالی؟
_بله آقا، ما میخواهیم با دستهای خالی ، عشق را تجربه کنیم. ممکن نیست؟
_چرا نیست؟ حداقل، با دستهای خالی بازی کردن این خاصیت را دارد که چیزی نمیبازید.
_چرا نمیبازیم؟ ما خود عشق را میبازیم و قمار بزرگتری هم وجود ندارد.