مربیگری: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''مربیگری''' یا '''کوچینگ''' گونهای از رشد و پیشرفت است که در آن فردی به نام کوچ، شخص مُراجع را برای دستیابی به اهداف حرفهای یا شخصیاش، همراهی، هدایت و حمایت میکند. به عبارت دیگر کوچینگ یک فرایند است که در آن مراجع را قادر میسازد که پایبندی ب...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مربیگری''' یا '''کوچینگ''' | '''مربیگری''' یا '''کوچینگ''' فرآیندی است که در آن فردی به نام کوچ، شخص مراجع را برای دستیابی به اهداف حرفهای یا شخصیاش، همراهی، هدایت و حمایت میکند. به عبارت دیگر کوچینگ یک فرایند است که در آن مراجع را قادر میسازد که پایبندی به اهداف خود را کامل سازد تا در نتیجه منجر به بهبود شرایط شود. | ||
[[پرونده: | [[پرونده:مربیگری1.jpg|جایگزین=مربیگری|بندانگشتی|مربیگری]] | ||
کوچینگ فرایندی گفتگو محور است که در آن تمام پتانسیلهای مراجعهکننده کشف شده و با ایجاد مسئولیت پذیری در مراجع باعث یادگیری و تغییر رفتاری او خواهد شد. یک کوچ با پرسیدن سوالات درست به شما کمک میکند تا جواب مناسب خودتان را پیدا کنید. | کوچینگ فرایندی گفتگو محور است که در آن تمام پتانسیلهای مراجعهکننده کشف شده و با ایجاد مسئولیت پذیری در مراجع باعث یادگیری و تغییر رفتاری او خواهد شد. یک کوچ با پرسیدن سوالات درست به شما کمک میکند تا جواب مناسب خودتان را پیدا کنید. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
وایلد فلاور بر اهمیت چندین جریان مهم تأکید کرده که تأثیرات مناسب و نامناسبی بر کوچها داشتهاند یکی از این جریانها جنبش پتانسیل انسانی است. | وایلد فلاور بر اهمیت چندین جریان مهم تأکید کرده که تأثیرات مناسب و نامناسبی بر کوچها داشتهاند یکی از این جریانها جنبش پتانسیل انسانی است. | ||
== '''شاخصترین | == '''شاخصترین دستهبندیهای مربیگری''' == | ||
مربیگری عملکرد | * مربیگری کسب و کار | ||
* مربیگری عملکرد | |||
مربیگری اجرایی | * مربیگری اجرایی | ||
* مربیگری فردی | |||
مربیگری فردی | * مربیگری مالی | ||
* مربیگری مهارت | |||
مربیگری مالی | |||
مربیگری مهارت | |||
== '''چهار اصل اساسی مربیگری''' == | == '''چهار اصل اساسی مربیگری''' == | ||
خط ۴۰: | خط ۳۶: | ||
4) تعهد | 4) تعهد | ||
== '''کاربرد''' == | == '''کاربرد مربیگری''' == | ||
مربیگری حرفهای، طیف وسیعی از مهارتهای ارتباطی را نظیر بیان اهداف، شنوایی، سؤال کردن، شفافسازی و غیره را شامل میشود تا مخاطبین روشهای مختلفی را برای رسیدن به اهداف خود کشف کنند. این مهارتها در بیشتر انواع مربیگریها استفاده میشوند. بسیاری از صنایع سعی میکنند این واقعیت را که کارکنان در برابر تغییر دچار یک مقاومت ناخودآگاه می شوند از میان بردارند. اما مربیگری سرمایه انسانی در شرکتهای صنعتی، به عنوان سبک جدید و خردمندانهای از مدیریت، بیشترین ارزش را به صنعت روانه میکند. | مربیگری حرفهای، طیف وسیعی از مهارتهای ارتباطی را نظیر بیان اهداف، شنوایی، سؤال کردن، شفافسازی و غیره را شامل میشود تا مخاطبین روشهای مختلفی را برای رسیدن به اهداف خود کشف کنند. این مهارتها در بیشتر انواع مربیگریها استفاده میشوند. بسیاری از صنایع سعی میکنند این واقعیت را که کارکنان در برابر تغییر دچار یک مقاومت ناخودآگاه می شوند از میان بردارند. اما مربیگری سرمایه انسانی در شرکتهای صنعتی، به عنوان سبک جدید و خردمندانهای از مدیریت، بیشترین ارزش را به صنعت روانه میکند. | ||
[[رده:تربیت]] | [[رده:تربیت]] | ||
[[رده:مربیگری زندگی]] | [[رده:مربیگری زندگی]] | ||
[[رده:مربیگری]] | [[رده:مربیگری]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۶:۵۱
مربیگری یا کوچینگ فرآیندی است که در آن فردی به نام کوچ، شخص مراجع را برای دستیابی به اهداف حرفهای یا شخصیاش، همراهی، هدایت و حمایت میکند. به عبارت دیگر کوچینگ یک فرایند است که در آن مراجع را قادر میسازد که پایبندی به اهداف خود را کامل سازد تا در نتیجه منجر به بهبود شرایط شود.
کوچینگ فرایندی گفتگو محور است که در آن تمام پتانسیلهای مراجعهکننده کشف شده و با ایجاد مسئولیت پذیری در مراجع باعث یادگیری و تغییر رفتاری او خواهد شد. یک کوچ با پرسیدن سوالات درست به شما کمک میکند تا جواب مناسب خودتان را پیدا کنید.
در طی سالهای گذشته کوچینگ جایگاه ویژهای در کشور ما به خود اختصاص داده است و تبدیل به موضوع جذابی برای افراد در حرفههای مختلف شده است. برای آشنایی بهتر با کوچینگ بهتر است در ابتدا به تاریخچهآن نگاهی بیاندازیم. اولین استفادهای که از واژهی “کوچ” صورت گرفته است به سال ۱۸۳۰ و دانشگاه آکسفورد برمیگردد. در آن زمان کوچ به معلم خصوصی گفته میشد که دانشجویی را در طی فرآیند امتحان همراهی میکرد. بعد از آن، در سال ۱۸۶۰، واژهی کوچ در ورزش نیز جایگاه پیدا کرد.
کوچینگ همراهی کردن مُراجع در یک فرآیند متفکرانه و خلاقانه است که به او کمک میکند پتانسیلهای فردی و شغلی خود را به بهترین نحو ارتقاء بخشد.
آنچه از این تعریف برمیآید این است که کوچینگ تلاشی است برای کمک به افراد برای ایجاد کردن تغییراتی که مایلند در زندگیشان بدهند و کمک به آنها برای حرکت در مسیر مطلوب و مورد علاقهشان. در واقع، کوچینگ به افراد کمک میکند تواناییهای بالقوه خود را بالفعل کنند و از این طریق عملکردشان را در زندگی فردی، اجتماعی و شغلی بهبود بخشند. در کوچینگ عقیده بر این است که افراد به صورت درونی جواب مشکلاتشان را میدانند، ولی برای دست یافتن به آن نیاز به کمک دارند. بنابراین، کوچ چیزی به مراجع یاد نمیدهد بلکه به او در فرآیند یادگیری کمک میکند.
پیدایش واژه مربی
پیدایش واژه مربی مربوط به قرن پانزدهم میلادی و روستایی به نام Kocs در شمال غربی مجارستان میباشد. این روستا بخاطر نوآوریهایی که در آن زمان داشت بسیار معروف بود. امرار معاش اهالی روستا با چرخهایی ابتدایی بود اما این چرخها در اوایل قرن شانزدهم توسعه یافته و به صورت گردونههایی مجلل برای حملونقل مردم استفاده میشد. این وسیله بعدها در اروپا به محبوبیت بالایی رسید و با نام مربی (Coach) شناخته میشد.
اولین استفادهای که از واژه مربی (Coach) صورت گرفته است به سال ۱۸۳۰ و دانشگاه آکسفورد برمیگردد. در آن زمان مربی (Coach)به معلم خصوصی گفته میشد که دانشجویی را در طی فرآیند امتحان همراهی میکرد. بعد از آن، در سال ۱۸۶۰ ، واژه مربی در ورزش نیز جایگاه پیدا کرد.
کمتر از ۵۰ سال بعد با ورود مربیگری به عنوان یک روش مدیریت و رهبری زندگی و کسبوکار، توانست محبوبیت زیادی کسب کند و امروزه به یکی از سریعترینهای حوزه صنعت از نظر رشد در ۱۰ سال گذشته تبدیل شده است.
وایلد فلاور بر اهمیت چندین جریان مهم تأکید کرده که تأثیرات مناسب و نامناسبی بر کوچها داشتهاند یکی از این جریانها جنبش پتانسیل انسانی است.
شاخصترین دستهبندیهای مربیگری
- مربیگری کسب و کار
- مربیگری عملکرد
- مربیگری اجرایی
- مربیگری فردی
- مربیگری مالی
- مربیگری مهارت
چهار اصل اساسی مربیگری
1) اعتماد
2) توان درونی
3) اجرا در عمل
4) تعهد
کاربرد مربیگری
مربیگری حرفهای، طیف وسیعی از مهارتهای ارتباطی را نظیر بیان اهداف، شنوایی، سؤال کردن، شفافسازی و غیره را شامل میشود تا مخاطبین روشهای مختلفی را برای رسیدن به اهداف خود کشف کنند. این مهارتها در بیشتر انواع مربیگریها استفاده میشوند. بسیاری از صنایع سعی میکنند این واقعیت را که کارکنان در برابر تغییر دچار یک مقاومت ناخودآگاه می شوند از میان بردارند. اما مربیگری سرمایه انسانی در شرکتهای صنعتی، به عنوان سبک جدید و خردمندانهای از مدیریت، بیشترین ارزش را به صنعت روانه میکند.