درخواست اصلاح

گنج مظفر

از دانشنامه ویکیدا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۱۴ توسط Masoud (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

گنج مظفر نام مجموعه نمایش خانگی ایرانی است به کارگردانی مهران مدیری که دنباله سریال باغ مظفر است.

گنج مظفر
گنج مظفر
اطلاعات
ژانر: کمدی
کارگردان(ها): مهران مدیری
نویسنده(ها): سرپرست نویسندگان: پیمان قاسم‌خانی نویسندگان: مهراب قاسم‌خانی خشایار الوند امیرمهدی ژوله
تهیه‌کننده(ها): حمید آقاگلیان مجید آقاگلیان علیرضا مزینانی
تعداد فصل‌ها: 1
تعداد قسمت‌ها: 12
تاریخ انتشار اولیه: ۲ مهر ۱۳۹۲ – ۱۳ آبان ۱۳۹۲

در آذر ۱۳۸۶ اخباری مبتنی بر این که این سریال از طریق لوح فشرده و به صورت پخش خانگی منتشر می‌شود از صدا و سیما پخش شد، اما پخش سریال بنا به دلایلی به تعویق افتاد.

در تیر ۱۳۹۲ با واگذاری مالکیت این سریال به مؤسسه گلرنگ، رسانه زمینه برای پخش آن در شبکه خانگی فراهم شد و در تاریخ ۲ مهر ۱۳۹۲ نخستین مجموعه این سریال روانه بازار شد.

چکیده داستان

سریال گنج مظفر داستان مظفر زرگنده، ملقب به مظفرخان است که یکی از نوادگان خان‌قلی‌خان قجری، خان بزرگ منطقه قلهک تهران است. او که در عمارت آبا و اجدادی خود، با خدم و حشم و بچه‌هایش زندگی می‌کند، همواره با همسایه و پسرعمویش، منصور مظفر زرگنده اختلاف و دعوا دارد. زندگی عادی مظفرخان در عمارت خانوادگی ادامه دارد، تا اینکه اعضای خانواده پشت یکی از قاب عکس‌ها، یک نقشه گنج پیدا می‌کنند.

بازیگران سریال گنج مظفر

نام بازیگر نقش توضیح
مهران مدیری مظفر خان خان قلهک، پدر کامران و فروغ الزمان
سیامک انصاری کامران/ خان قلی خان پسر مظفر خان، جد مظفرخان
محمدرضا هدایتی منصور خان پسر عموی مظفرخان، پدر شایان
نصرالله رادش حیف نان نوکر مظفرخان
رضا شفیعی‌جم قل مراد پسرعموی مظفرخان و منصور خان
شقایق دهقان نازی دختر بردبار، همسر کامران
سحر جعفری جوزانی فروغ الزمان دختر مظفرخان، خواهر کامران
بهنوش بختیاری اشرف همسر منصور خان
نادر سلیمانی بردبار همسر مهرناز، پدر نازی و نیما
الیکا عبدالرزاقی مهرناز همسر بردبار، مادر نازی و نیما
هادی کاظمی نیما/‌ پدر خان قلی خان پسر بردبار و مهرناز، برادر نازی
جواد عزتی حبیب سمسار
علی لک پوریان جمشید پور لک پیشکار مظفر خان
ساعد هدایتی پرویز خان رئیس جمشید
محمد شیری سرگرد معاون خدمات قضایی
شایان احدی‌فر شایان پسر شیدا و منصور خان
حمید کاشانی آقای جمالی عتیقه فروش
نگار پیل‌آرام پسته ندیمه منصور خان
رضا نیک نبرد پلیس راهنمایی و رانندگی

نقد سریال

دیدن سریال «گنج مظفر» تولید شده در سال ۸۶ و پخش شده در سال ۹۲ ، اگر هیچ دستاوردی نداشته باشد لااقل ثابت کرد که این دست از کارها ، کاملا دارای تاریخ مصرف بوده و در نتیجه دارای ارزش‌های هنری نمی‌تواند باشد؛ چه در محتوا و چه در فرم.

در زمان‌ه‏ای که چشمان مخاطب مورد هجوم تصاویری مملو از رنگ و نور و جذابیت‏‌های بصری و ریتم تند تصاویر قرار دارد، دیدن کاراکتر‏هایی خشک و بی جان، ساکن و بی‏تحرک، نشسته بر مبل و صندلی و نه حتی حرکت دوربینی، با رنگ‌‏های مرده قهوه‌ای بسیار عذاب ‏آور و در تضاد مستقیم با هدف کمدی و طنز است.

عده‏‌ای دور هم جمع شده‏‌اند تا با یافتن سه تکه گمشده از یک نقشه گنج، پازل را کامل کنند و گنج را به دست آورند. آدم‏هایی که در زندگی‏شان حتی یک کار مثبت هم نکرده‌‏اند و به قول معروف نان بازوی‏شان را نخورده‌‏اند، در طمع دستیابی به گنج هستند.

شخصیت‏‌های سریال، جملگی دچار نوعی بلاهت و کج‌فهمی هستند که این نوع شخصیت‏‌ها کم کم به عنصر اصلی آثار مدیری تبدیل شده ‏اند؛ حتی شخصیت‌‏های فرعی داستان و یا سیاهی لشگر‏ها، تا جایی که مسئولان کاخ، قادر به تشخیص مهران مدیری جعلی یا همان خان‌مظفر نیستند و به همین ترتیب سرباز نگهبان کاخ، پلیس راهنمایی و رانندگی و... . استفاده از شخصیت واقعی مهران مدیری هم ، دارد تبدیل به تکرار می‏شود هم در مرد دو هزار چهره و هم در اینجا.

شوخی‏‌ها و موقعیت‏‌هایی که قرار است ما را بخندانند به ساده ‏ترین شکل ممکن اجرا شده‏‌اند: به عنوان نمونه خانواده مظفر برای یافتن سومین بخش از نقشه راهی خزرشهر می‌شوند! در طول مسیر چند صحنه گنجانده‌شده که عبارت است از: خوردن ناهار ابتدا با امتناع و سپس با لذت، کمی بعد همه مسموم شده‏‌اند و دیدن دستشویی رفتن‌‏های مداوم آنها، کمی بعد پلیس آنها را جریمه می‏‌کند، بعد از فردی آدرس می‌‏پرسند، بعد کامران از یک مغازه آدرس را جویا می‏‌شود، سپس قلدر خزرشهر به همراه دیگر قلدران با چوب و چماق به دنبال آن‌ها می‏‌گذارند. بین کلیه این صحنه‏‌ها، تصاویری از حرکت اتوموبیل شیک و لوکس گذاشته شده‌است ( لابد به شیوه ژانر جاده ‌ای ! ). حال اگر کل این سکانس که از دم‏ دستی‏ ترین شوخی‏‌ها تشکیل شده را در آورند جز کم شدن زمان، چه اتفاقی رخ می دهد؟

در پایان حیرت نگارنده، آنجا بیشتر می‏شود که مسئولان فرهنگی، فیلم‌سازان و سینماگران و برنامه‌‏سازان ما، این دست از کارها را مفید به حال جامعه می‏دانند و تنها نگرانی‏شان، چند فیلم سینمایی است که در جشنواره‏‌های خارجی ، در حال سیاه‏‌نمایی ایران و ایرانیان است. اگر شخصیت‏ های این سریال یا کارهای دیگر را نمادی از جامعه ایران بدانیم و ببینیم به نظر، توهین و سیاه‌‏نمایی واقعی درست همین جاست. خصلت‏ های بدی چون خودرای و مستبد بودن (خان مظفر و منصور خان)، بلاهت و سر خوش بودن (خانواده بردبار خان)، سوءاستفاده کردن و منفعت بردن (شیدا و برادرش)، کلاهبردار بودن( وکیل و رییس‏اش) و... همگی در یک مجموعه که برابر است با یک جامعه جمع شده‌اند.