درخواست اصلاح

محمد مصدق

از دانشنامه ویکیدا
نسخهٔ تاریخ ‏۸ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۳ توسط Raha (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

محمد مصدق فرزند میرزاهدایت ‏الله متولد ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸ در سنگلج تهران است. او پس از پایان تحصیلات مرسوم زمان به دربار ناصری راه یافت و از سوی ناصرالدین شاه قاجار ملقب به «مصدق‏ السلطنه» شد. در زمان مظفرالدین شاه مستوفی خراسان شد اما به دلیل علاقه به فراگیری دانش، با تأسیس مدرسه علوم سیاسی در تهران، شغل دولتی را رها کرد و به تهران آمد تا به این مدرسه راه یابد.

خطا در ایجاد بندانگشتی: Unable to run external programs, proc_open() is disabled. Error code: 1
تصویری از دکتر محمد مصدق
اطلاعات شخصی
نام(های): محمد مصدق
تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸
محل تولد: تهران
تاریخ فوت: ۱۴ اسفند ۱۳۴۵
محل دفن: استان البرز، احمد آباد مصدق
نام پدر: میرزا هدایت‌الله
نام مادر: نجم‌السلطنه
همسر(ها): زهرا امامی ضیاءالسلطنه
فرزندان: ضیااشرف، احمد، غلامحسین، منصوره و خدیجه، یحیی و محمود

مصدق پس از چندی با مشروطه‏ خواهان هم‌آوا شد. پس از پیروزی انقلاب مشروطه کاندیدای نمایندگی نخستین دوره مجلس شورای ملی بود اما به دلیل سن کم اعتبارنامه‏ اش رد شد.

سپس به منظور ادامه تحصیل راهی اروپا شد اما به دلیل بیماری مجبور به مراجعت به وطن شد. او مجدداَ به همراه خانواده خود به اروپا رفت و موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته حقوق شد. پس از بازگشت به ایران، مشغول به تدریس در مدرسه علوم سیاسی شد و از مشاغل دولتی دوری می‌کرد.

دکتر مصدق پس از برکناری سیدضیاء در 1300، یک سال حکومت آذربایجان را در دست داشت و پس از آن در دولت میرزاحسن خان مشیرالدوله به وزارت خارجه منصوب شد.

او یکی از نمایندگان دوره پنجم مجلس شورای ملی بود. نمایندگان این مجلس رأی به انحلال سلطنت قاجار دادند اما افرادی همچون دکتر مصدق، سیدحسن مدرس و چند نماینده دیگر مخالف این طرح بودند. دکتر مصدق در این خصوص، طی نطقی با ادله قانونی مخالفت خود را با واگذاری سلطنت به رضاخان اعلام کرد.

دکتر مصدق هم چنین در دوره ششم نیز نماینده مجلس بود و به همراه سیدحسن مدرس از مخالفان رضاشاه بود. پس از پایان دوره ششم مجلس شورای ملی، مصدق از سیایت کناره‌گیری کرد. با این وجود او در سال 1319 توسط شهربانی رضاخانی دستگیر و به بیرجند و احمدآباد تبعید شد.

مصدق پس از آزادی در شال 1320 به عنوان نماینده مجلس شورای ملی دردوره چاردهم برگزیده شد. او در این دوره از مخالفان تصویب اعتبارنامه سیدضیاءالدین طباطبایی بود و همچنین با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی مخالف بود. مصدق به دنبال تصویب طرح منع نخست ‏وزیر، وزیر و اشخاص دیگر برای مذاکره درخصوص امتیاز نفت با نمایندگان کشورها یا شرکتهای خارجی بود و این طرح در همان روز ارائه به تصویب رسید. به این ترتیب عملاَ دست دولت در واگذاری امتیاز نفت بسته شد.

در دوره شانزدهم مجلس دکتر مصدق عضو کمیسیون مخصوص نفت بود و برای ملی شدن صنعت نفت به همراه دیگر نمایندگان جبهه ملی تلاش می‏کرد. سرانجام در 29 اسفند 1329، مجلس صنعت نفت را ملی اعلام کرد.

دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر دولت علاء انتخاب شد. در این دوران مصدق نهایت تلاش خود را برای ملی شدن صنعت نفت و کوتاه شدن دست انگلیس‌ها از منابع نفتی ایران به کار بست. دکتر مصدق در خرداد 1331 برای حضور در دادگاه لاهه که انگلستان شکایت خود را در مخالفت با ملی شدن نفت ایران به آن ارجاع داده بود راهی هلند شد. مصدق پس از بازگشت دولت جدید خود را به شاه معرفی کرد. او مایل بود که وزارت جنگ را نیز خود برعهده بگیرد اما این موضوع مورد مخالفت شاه قرار گرفت. در نتیجه این مخالفت، مصدق از سمت خود استعفا کرده و خانه نشین شد.

اما رهبر روحانی نهضت ملی شدن نفت آیت ‏الله کاشانی این بار زمام امور را در دست گرفت و قیام 30 تیر حاصل فراخوان وی بود. مصدق تنها 4 روز از نخست‏ وزیری برکنار شد و قوام‏ السلطنه که چندان رقیب مناسبی برای او نبود دولتش در 30 تیر 1331 سقوط کرد. همزمان با این پیروزی، دیوان لاهه نیز رأی خود را به نفع ایران صادر کرد و عدم صلاحیت خود را در رسیدگی به شکایت دولت انگلستان اعلام نمود.


به این ترتیب مصدق مجددا نخست وزیری را در دست گرفت و از 31 تیر 1331 تا 28 مرداد 1332 بر مسند نخست وزیری بود. اما توطئه ‏های مخالفان داخلی و خارجی و اختلافی که بین او و آیت‏ الله کاشانی به وجود آمد، درها را برای رخنه نفوذ دشمنان بزرگی چون امریکا و انگلستان باز کرد و همدستی این دو استعمارگر به کودتای 28 مرداد و سقوط دولت وی انجامید. دکتر مصدق پس از کودتا بار دیگر به احمدآباد تبعید شد.

در اسفند 1345 در بیمارستان نجمیه تهران درگذشت. مصدق در وصیت‌نامه خود خواسته بود که در در کنار کشته‌شدگان قیام ۳۰ تیر در قبرستان ابن بابویه دفن شود اما به دلیل مخالفت شاه با این وصیت، پیکر او در ملک شخصی‌اش در قلعه احمدآباد به خاک سپرده شد.