باغ سرهنگ
باغ سرهنگ یک مجموعه تلویزیونی ایرانی در ژانر ملودرام خانوادگی و فانتزی است که در زمستان ۱۳۹۲ به نویسندگی و کارگردانی فلورا سام و تهیهکنندگی محمد اوجی ساخته و از شبکه تهران پخش شد.
خلاصه داستان سریال باغ سرهنگ
محور اصلی داستان بر زندگی جوانی به نام هادی تمرکز دارد که در تلاش برای انتشار اولین آلبوم موسیقی خود است. او منتظر صدور مجوز اشعار آلبومش است تا بتواند از پدرش حمایت مالی دریافت کند. هادی در حالی که به دختری به نام سمیرا علاقهمند شده و پنهانی با او ازدواج میکند، سعی دارد این رابطه را از خانوادهاش مخفی نگه دارد تا مانعی برای دریافت کمک مالی ایجاد نشود.
از سوی دیگر، خانواده هادی همچنان خواهان ازدواج او با دخترعمویش شادی هستند، که ده سال پیش نامزد یکدیگر بودهاند اما شادی برای تحصیل به خارج رفته و نامزدی را به هم زده است. بازگشت شادی به ایران، ماجراهای تازهای را رقم میزند. او وانمود میکند که دیگر علاقهای به ازدواج با هادی ندارد، اما پس از آنکه متوجه فریبکاری هادی در نقش دلشکسته میشود، با مادرش نقشهای میکشد تا او را وادار به گفتن حقیقت کند.
همزمان، هادی و سمیرا زندگی پنهانی خود را در باغی متعلق به یکی از آشنایان قدیمی پدر هادی، معروف به باغ سرهنگ، آغاز میکنند. در این باغ، هادی با روح مردی به نام ارسلان مواجه میشود که سالها پیش در روز عروسیاش با رحمتالملوک در تصادفی جان باخته است. ارسلان از هادی کمک میخواهد تا مکان فعلی رحمت را بیابد و برای آخرین بار او را ملاقات کند.
بازیگران سریال باغ سرهنگ
| بازیگر | نقش | توضیح |
|---|---|---|
| محمد مطیع | هاشم خوشمرام | پدر هادی و هدی، قناد. هاشم آقا دارای طبع شعر است و به شجرهنامه خانوادگی خانوده خوشمرام بسیار افتخار میکند. |
| افسر اسدی | شیرین | مادر هادی و هدی، همسر هاشم آقا. شیرین خانم بسیار وابسته به فرزندانش است و آنها را در راه علایقشان پشتیبانی میکند. |
| نیما فلاح | هادی خوشمرام | پسر هاشم آقا و شیرین خانم که ده سال پیش نامزد دختر عمویش شادی بوده ولی اکنون به سمیرا علاقهمند شده و پنهانی با او ازدواج کردهاست. هادی به دنبال انتشار اولین آلبوم خود به نام صدای خسته است. او با ماشین برادرزنش برای گذران زندگی مسافرکشی میکند. |
| آناهیتا همتی | سمیرا | همسر هادی که سرکار میرود. خانوده سمیرا اهل شمال ایران هستند. سمیرا با خانواده برادرش در تهران زندگی میکند و بعداً زندگی مشترک خود را با هادی در باغ سرهنگ آغاز میکند. |
| سحر ولدبیگی | هدی خوشمرام | دختر هاشم آقا و شیرین خانم که ده سال است در حال خواندن برای کنکور است و هنوز قبول نشده. دائم با برادرش هادی در حال کل کل است ولی همیشه در کارهای پنهانیش او را همدستی و همراهی میکند. |
| مریم سعادت | روحانگیز | زنعموی هادی که همسرش را سالها پیش از دست داده و برای گذران زندگی راننده کامیون شد. او اکنون دارای شرکت حمل و نقل است. |
| نسترن سالار | شادی | دخترعموی هادی که ده سال پیش نامزد او بوده ولی برای تحصیل به بوتسوانا رفت و نامزدی را به هم زد. او پس از ده سال به ایران برگشته و قصد دارد دست هادی را برای خانوادهاش رو کند. |
| محمدرضا عباسنژاد | فرشید | دوست هادی که او را در تلاشهایش برای پنهان نگه داشتن ازدواجش با سمیرا، پیدا کردن رحمت خانم، و انتشار آلبومش یاری میکند. |
| فرهاد بشارتی | سهراب | برادر سمیرا و پدر دو پسر. همیشه از دست هادی و نقشههای پنهانیش حرص میخورد و مرتب او را تهدید میکند که اگر خواهرش را اذیت کند حقش را کف دستش میگذارد. |
| فاطمه هاشمی | اعظم | همسر سهراب. زنی دلسوز که وقتی سمیرا با هادی دچار مشکل میشود او را راهنمایی میکند. |
| فرهاد آئیش | آقا قدرت | سرایدار باغ سرهنگ که فکر میکند هادی معتاد است و مرتب به او میگوید که "انگل اجتماع" است و قدرت او را "درست خواهد کرد". |
| شمسی فضلاللهی | رحمت الملوک توپچی | از اقوام دور خانواده خوشمرام و صاحب کنونی باغ سرهنگ که در روز عروسیش نامزدش ارسلان زیر درشکه رفته و از دنیا میرود. |
| مجید صالحی | روح ارسلان پنبهزن | ارسلان از بچگی به رحمتالملوک علاقه داشته ولی درست در روز عروسیش زیر درشکه رفته و از دنیا میرود. پس آز آن برای هفتاد سال هر سال روح او چند روز پیش از سالمرگش به باغ سرهنگ میآید تا اینکه یکبار دیگر رحمتالملوک را ببیند. هادی تنها کسی است که قادر به دیدن روح ارسلان است. |
| نعیمه نظامدوست | صفورا | پرستار رحمت خانم در باغ سرهنگ زنی خوب عالی و دلسوز |
| فلورا سام | جوانی رحمت الملوک | |
| مجید شهریاری | آقای نشاط | مباشر رحمت الملوک که مترصد راضی کردن او برای بخشیدن باغ سرهنگ به خودش است و تمام سعی خود را میکند که ارتباط رحمتالملوک را با کلیه اقوامش قطع کند. |
| نسرین خسروانی | همسر آقای نشاط | |
| فلامک جنیدی | کارمند اداره شعر | زنی بدخلق و بیحوصله |
| نعیم شیخ محبوبی | پسر سهراب و اعظم |