درخواست اصلاح

سرعت

از دانشنامه ویکیدا

سرعت عبارت است از نسبت جابجایی یک ذره در مدت زمان مشخص. سرعت یک کمیت برداری است به این معنی که دارای اندازه و جهت است. میزان بزرگی سرعت با اصطلاح تندی بیان می‌شود.

کیلومترسنج خودرو که سرعت حرکت خودرو را با واحد کیلومتر بر ساعت نشان می‌دهد.
کیلومترسنج خودرو که سرعت حرکت خودرو را با واحدهای مایل بر ساعت و کیلومتر بر ساعت نشان می‌دهد.

سرعت را می‌توان بصورت نرخ تغییر جابجایی تعریف کرد. به عبارت دیگر سرعت فاصله سفر در هر واحد زمان است.

سرعت در معادلات فیزیک و مکانیک به روش زیر محاسبه می‌شود:

v = dr/dt

سرعت معمولا با واحد متر بر ثانیه سنجیده می‌شود. متر بر دقیقه و متر بر ساعت نیز از واحدهای رایج اندازه‌گیری سرعت هستند. طبق جدول زیر، یک متر بر ثانیه با واحدهای دیگر نیز درج شده است:

کیلومتر / ساعت مایل در ساعت گره فوت / ثانیه
1 متر / ثانیه = 3.6 2.236936 1.943844 3.280840

واژه‌شناسی

مترادف: تعجیل، عجله ، تندروی، تندی، شتاب

متضاد: آهستگی، بطی ء، کندی

معادل فارسی: شتاب، بادپایی، چالاکی

معادل انگلیسی: speed, rapidity velocity, celerity, clip, dispatch, expedition, fastness, fleetness, haste, promptness, quickness, rapidity, speediness, swiftness

لغت نامه دهخدا

سرعت. [ س ُ ع َ ] ( ع اِمص ) سرعة. شتاب. مولانا یوسف بن مانع در شرح نصاب نوشته اند که فی الحقیقت معنی سرعت شتاب نیست زیرا که شتاب ترجمه عجلت است و معنی شتاب زود کردن کاری است. و فرق میان سرعت و عجلت آن است که سرعت عمل بسیار کردن است در زمان اندک و عجلت شتاب کاری است پیش از هنگام ، ولیکن هر دو بجای همدیگر مستعمل میشوند و در منتخب است که سرعت شتاب کردن به کاری در اول وقت و آن محمود است و عجلت شتاب کردن پیش از وقت و آن مذموم است. (غیاث) (آنندراج). شتافتن - سرعت انتقال؛ بزودی دریافتن. فهم مطلبی در اندک زمان.

- سرعت فهم؛ نوع دوم از انواع هفت‌گانه که در تحت جنس حکمت است و آن عبارت است از آنکه نفس را حرکت از ملزومات به لوازم ملکه شده باشد و در آن تفصیل به مکثی محتاج نشود. ( نفایس الفنون ). || زودی و جلدی و چابکی و چالاکی. || شتاب‌زدگی. (ناظم الاطباء) - سرعت کردن؛ شتاب کردن و عجله نمودن. (ناظم‌الاطباء).

براساس فرهنگ فارسی

شتافتن، تندرفتن، شتاب، تندی وتیزی، نقیض کندی ۱ - (مصدر) تند رفتن مقابل بطوئ . ۲ - (اسم) تندی تیزی مقابل بطوئ کندی . ۳ - راهی را که متحرک در مدت یک ثانیه می‌پیماید تندی. یا سرعت متوسط .مسافتی که متحرک به طور متوسط در یک ثانیه طی نماید برای به دست آوردن راه پیموده شده را بر زمان حرکت تقسیم نموده در نتیجه سرعت متوسط به دست آید.

شتاب شتافتن زودی و جلدی و چابکی و چالاکی

براساس فرهنگ معین

(سُ عَ ) [ ع . سرعة ] ۱ - (مص ل . ) تند رفتن . ۲ - (اِمص .) تندی .

براساس فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ کندی] شتاب، تندی و تیزی.

۲. (اسم) (فیزیک) مسافت طی شده در واحد زمان که با کیلومتر، متر بر ثانیه، سال نوری و امثال آن سنجیده می‌شود.