شاهنامه فردوسی
شاهنامه فردوسی که در ایران به شاهنامه هم معروف است، نوشته حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، حماسهای منظوم، بر حسب دست نوشتههای موجود دربرگیرنده نزدیک به ۵۰ هزار بیت تا نزدیک به ۶۱ هزار بیت و یکی از بزرگترین، شناختهشده ترین و برجستهترین سرودههای حماسی ایران و جهان است.
بر طبق اشعار خود فردوسی سررودن کامل اشعار شاهنامه دستکم نتیجه سی سال کار پیوسته این سخنسرای نامدار ایرانی است. موضوع این شاهکار ادبی ایرانی، افسانهها و تاریخ ایران از آغاز تا سدهٔ هفتم میلادی است. شاهنامه از سه بخش اسطورهای، پهلوانی و تاریخی تشکیل شدهاست، که در چهار سلسله پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده میشود. شاهنامه بر وزن «فَعولُن فعولن فعولن فَعَلْ»، در بحرِ مُتَقارِبِ مثمَّنِ محذوف نگاشته شدهاست.
فردوسی نخستین فردی نبود که به آفرینش رزمنامهٔ ملی ایران پرداخته باشد. پیش از او نیز مسعودی مروزی بخشی از شاهنامه را به نظم سرودهبود. او شاهنامهٔ خود را در بحر هزج سروده بود که این بحر بر پایهٔ چارچوب وزن بحر عربی رجز ساخته شده بود. از شاهنامهٔ مسعودی تنها سه بیت بهجا ماندهاست. دقیقی نیز پیش از فردوسی بهنظمدرآوردن داستانهای ملی ایران را آغاز کرد، اما کار او ناتمام ماند تا اینکه فردوسی آن را به پایان رساند.
فردوسی هنگامی به سرودن شاهنامه همت کرد که زبان و فرهنگ فارسی دچار آشفتگی بود، و او با اشعار شاهنامه از ماندگار شدن این آشفتگی و گسترش آن جلوگیری کرد. فردوسی در سرودن شاهنامه بیشتر از فارسی سره بهره برده و شمار واژههای غیر فارسی در شاهنامه تنها ۸۶۵ واژه است.
شاهنامه بزرگترین کتاب به زبان فارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبانهای زندهٔ جهان برگردان شدهاست. نخستین بار در سال ۶۰۱ خورشیدی، بُنداری اصفهانی شاهنامه را به زبان عربی برگرداند و پس از آن برگردانهای دیگری از این اثر، ازجمله برگردانِ ژول مُل به فرانسوی، انجام گرفت.
امروز نسخههای مختلف شاهنامه؛ از دستنویسهای بسیار نفیس و آراستهٔ آن گرفته تا رونویسهای سادهتر، با تاریخچههای گاهی بسیار روشنی که دارند، برداشتی درخور، گستردهای از چگونگی ساختار این کتاب به خوانندگان و پژوهشگران داده که نادانستههای آن در سنجش با آنچه که از شاهنامه میدانیم بسیار ناچیز است. از سوی دیگر، بزرگی و شکوه یافتههای «فردوسی و شاهنامه» هیچ پرسشی را دربارهٔ این دو بی پاسخ نمیپذیرد.
شعر آغاز کتاب
شهر آغار کتاب در اصل اولین بخش از کتاب بزرگ شاهنامه است که به ستایش خداوند میپردازد.
به نام خداوند جان و خرد - کز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای - خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گَردان سپهر - فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برتر است - نگارندهٔ بر شده پیکر است
به بینندگان آفریننده را - نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه - که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد - نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی - همان را گزیند، که بیند همی
ستودن نداند کس، او را چو هست - میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی - در اندیشهٔ سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان - ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی - ز گفتار بیکار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه - به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود - ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخنگاه نیست - ز هستی مر اندیشه را راه نیست