زورخانه
زورخانه یک نوع ورزشگاه سنتی ایرانی است که در آن ورزشهای باستانی و پهلوانی انجام میشود. این ورزشگاهها قدمتی چند صد ساله دارند و بخشی از فرهنگ و تاریخ ایران محسوب میشوند.
زورخانه به عنوان نمادی از تاریخ و فرهنگ پهلوانی ایران، همچنان در جامعه ایرانی جایگاه خود را حفظ کرده و به تربیت نسلهای آینده پهلوانان و ورزشکاران میپردازد.
تاریخچه و منشأ زورخانه
زورخانهها از دوران باستان در ایران وجود داشتهاند و ریشههای آن به دوران اشکانیان و ساسانیان بازمیگردد. این مکانها در طول تاریخ به عنوان مراکزی برای تربیت پهلوانان و قهرمانان ملی مورد استفاده قرار میگرفتهاند. با گسترش اسلام در ایران، زورخانهها نیز به تدریج رنگ و بوی اسلامی به خود گرفتند و مراسمهای مذهبی و ملی در آنها برگزار میشد.
ساختار و معماری زورخانه
زورخانهها دارای ساختاری خاص و منحصر به فرد هستند. این ساختار شامل موارد زیر است:
- گود: گود یا محل اصلی ورزش، به صورت حفرهای در زمین با عمق حدود یک متر و قطر پنج تا ده متر است. این گود در مرکز زورخانه قرار دارد و محل اصلی انجام ورزشها است.
- مرشد: مرشد یا سرپرست زورخانه، فردی است که با ضربهای دف و خواندن اشعار حماسی و مذهبی، ورزشکاران را همراهی میکند.
- ادوات زورخانه: ادوات زورخانه به دو دسته اصلی تقسیم میشوند، ادوات اصلی و ادوات کمکی.
ادوات اصلی
شامل میل، سنگ، کباده و زنجیر است که ورزشکاران با چرخاندن آنها به دور سر و بدن خود به تقویت عضلاتشان میپردازند.
ادوات کمکی
شامل ضرب، تخته شانه، چاه میل و گود است که برای نواختن آهنگ، انجام حرکات شانه، قرار دادن میل و انجام حرکات زورخانهای از آنها استفاده میشود. علاوه بر این ادوات، از لوازم دیگری مانند تشک، طبل، علم، پرچم و عکس پهلوانان نیز در زورخانهها استفاده میشود.
ورزشهای زورخانهای
ورزشهای زورخانهای مجموعهای از تمرینات و حرکات بدنسازی هستند که هر یک با استفاده از ابزارهای خاصی انجام میشوند. این ورزشها شامل موارد زیر هستند:
- میلبازی: حرکت دادن میلها به شکلهای مختلف برای تقویت بازوها و شانهها.
- کبادهکشی: کشیدن کباده برای تقویت عضلات کمر و شانهها.
- شنای زورخانهای: انجام حرکات شنا به شکل سنتی برای تقویت عضلات سینه و بازوها.
- چرخ زدن: چرخشهای تند و سریع در گود برای تقویت تعادل و استقامت.
جنبههای فرهنگی و معنوی زورخانه
زورخانهها نه تنها مکانی برای ورزش بدنی، بلکه فضایی برای تقویت روح و اخلاق نیز محسوب میشوند. بسیاری از زورخانهها در مراسمهای مذهبی مانند عاشورا و محرم نیز فعال هستند و به اجرای برنامههای مذهبی میپردازند.
مرشد زورخانه با خواندن اشعار حماسی و مذهبی، روحیه پهلوانی و جوانمردی را در ورزشکاران تقویت میکند.
نقش زورخانه در جامعه امروز
زورخانهها همچنان بخشی از فرهنگ و هویت ملی ایران را تشکیل میدهند. با اینکه ورزشهای مدرن و باشگاههای بدنسازی در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند، زورخانهها هنوز هم جایگاه ویژهای در میان علاقهمندان به فرهنگ و تاریخ ایران دارند. بسیاری از ورزشکاران و علاقهمندان به ورزشهای سنتی ایرانی، همچنان به زورخانهها مراجعه میکنند و در این محیطها به تمرین میپردازند.
اصطلاحات زورخانه[۱]
در فرهنگ زورخانه اصطلاحاتی وجود داشته است که برخی از آنها منسوخ شده، اما آنچه را که امروز متداول است به شرح زیر میتوان خلاصه کرد:
این سرو آن سر زدن
ورزشی است که امروز در زورخانهها منسوخ شده و آن اینکه مثل حرکت سه پا از یک طرف به طرف دیگر دویده با دو حرکت پای خود را به بالای گود میزدند و مجدداً این عمل را به طرف دیگر انجام میدادند.
استاد
مرشد یا سرپرست و معلم اول در زورخانه را استاد مینامیدند.
ایوالله
یعنی صحیح است، آفرین، تأیید میشود.
بازوبند پهلوانی
در روزگاران قدیم بازوبند پهلوانی عبارت بود از زنگونههایی که به بازو میبستند، بعدها سه عدد عقیق درشت را که روی قابی نصب شده بود به بازو میبستند و امروز بازوبند پهلوانی همان سه عدد عقیق است به اضافه اینکه روی آن را «یا علی (علیهالسلام)» حک کردهاند.
بالای گود انداختن
چنانچه موقع کشتی در داخل گود یکی از دو حریف دیگری را از گود بالا میبرد، برنده کشتی بود، ولی در محاورات معنی کنار گذاشتن و از دور خارج کردن را میدهد.
بوسیدن
بوسه زدن بر گود برای ورود و خروج از آن است و در خاتمه کشتی هم رسم است دو حریف یکدیگر را میبوسند که «وابوسیدن» میگویند؛ ولی در محاورات روزمره مثلاً میگویند فلانکار و یا فلان برنامه را بوسیدیم و کنار گذاشتیم.
پاتوق
در ایران از قرن هفتم به بعد جوانمردان علم مخصوصی داشتهاند که کلمه مغولی «توق» را برای آن به کار میبردهاند و هر خانقاه یا لنگری علم بخصوصی داشته است و آن جایگاه را «پاتوق» مینامیدند.
«اگر پرسند که (توق) چه معنی دارد بگوی: توق اصل و نشانه را میگویند و در هر لشکرگاهی که توق زدند هر کس میداند که جای او کجاست، آن جا رود. اگر پرسند که (پای توق) چیست؟ بگوی: سفره و چراغ و در کشیدن سفره و افروختن چراغ و پایدار بودن.»
پهلوان
در اصطلاح معمولی زورخانه کسی است که در کشتی باستانی بیوزن در سراسر مملکت قهرمان و بیهمتا باشد.
تازهکار
کسی است که تازه ورزش را شروع کرده است، (مبتدی).
چراغ
روشنایی در کار را میگویند. مثلاً در دعا میگویند «چراغت را خدا خاموش نکند» و نشانه زندگی هم هست.
چراغ سردم
پولی است که ورزشکاران موقع گلریزان روی سردم میگذارند.
چراغ الله
آخرین پولی است که مدعیون در گلریزان میدهند.
حریف
همتای هر کشتیگیر، حریف اوست.
حرمت لنگ
احترامی است که برای کسوت قایلند، زیرا لنگ به معنی کسوت در زورخانه است.
داش
مخفف «قارداش» ترکی است که به معنی «برادر و اخی» است، مثل داشرضا.
دست مریزاد
یعنی قبولت دارم و این کلمه موقعی گفته میشود که حریفی در برابر حریف مقابل در کشتی درمانده شود میگوید دست مریزاد، یعنی رها کن که قبولت دارم.
دم گرفتن
به طور گروهی همصدا شدن و خواندن.
رو آمدن
پیشرفت کردن، مثلاً فلانی رو آمده یعنی ترقی کرده (پیشرفت کرده).
رودست خوردن
کسی که نسبت به دیگری در مورد انجام کاری پیش دستی کند میگویند رودست زده و آن کس که دربارهاش این عمل انجام شده رودست خورده.
سرنوازی
مقدمهخوانی قبل از ورزش است و برای تشویق ورزشکار موقع چرخیدن نیز سرنوازی میخوانند.
شگرد
مهارت و عادت در اجرای فن و یا حرکتی را «شگرد» میگویند، مانند: (آن کار و یا آن حرکت «شگرد» فلانی است).
عرض اندام
نمایش دادن و به رخ کشیدن خویش را در برابر دیگران عرض اندام میگویند.
لوتی
پول خرج کردن، سخاوتمند، بزن بهادر که نقطه مقابل آن «نالوتی» است. یعنی نامرد و فریبکار.
مشدی
مخفف کلمه مشهدی است، به کسی گفته میشود که از نظر کردار و گفتار با شخصیت و زیبنده باشد. علت آن به قول استاد نفیسی وجود مرکزیت جوانمردی در مشهد بوده است که فتیان مشهد معیار و الگوی جوانمردی بودهاند.
معرفت
مطلع بودن از اصول جوانمردی را معرفت گویند. و نقطه مقابل آن «بیمعرفت» به معنی بیکمال و بدقول است.
نازنطق
کلمه ناز واژه تعریف و تمجید است که به معنی آفرین نیز گفته میشود، اینکه اگر کسی سخن خوب بگوید و یا خوب بخواند برای تشویق میگویند ناز نطقت.
نازقد
همچنین اگر کسی حرکت ورزشی جالبی انجام دهد و یا زور و بازویی از او مشاهده شود بر سبیل تشویق میگویند ناز قدت.
نازشست
باز در مورد انجام زیرکی و رشادت و شهامتی است که از کسی سربزند؛ به منظور تأیید میگویند نازشست.
همقَدَر
قدر عبارت از برابر قد و هیکل دو کشتیگیر است و معنی همتا و همسنگ هم میدهد.
زانو زدن
کوچکی کردن و عرض ادب است. مانند ورزشکاری که بخواهد قبل از چرخ زدن و یا کشتی در مقابل حریف زانو بزند به معنی اینکه او را قبول دارد و نسبت به او نهایت ادب را رعایت کرده است. به همین علت است ورزشکاران در شروع ورزش که مرشد مقدمهخوانی میکند به احترام مرشد و حضار در مقابل سردم زانو میزنند.
رخصت
رخصت گرفتن به معنی اجازه گرفتن است، یعنی هرگاه ورزشکاری بخواهد در داخل گود ورزش را شروع کند از بزرگترها اجازه میگیرد و برای این کار میگوید: «همهجا رخصت» یعنی با اجازه همه، سپس مرشد و یا یکی از پیشکسوتها میگویند: «حق بدهد فرصت» که این دوجمله به طور اختصار «رخصت» و «فرصت» گفته میشود.
وارد کردن
هنگامی که یکی از پهلوانان وارد زورخانه میشود مرشد به منظور ادای احترام زنگ و ضرب را به صدا در میآورد و حضار صلوات میفرستند به این عمل میگویند: «وارد کردن».
لنگ انداختن
لنگ کسوتی است که ورزشکاران موقع ورزش به کمر میبندند و برای آن احترام قایلند. هرگاه دو نفر در حال کشتی باشند و بخواهند آن دو را از هم جدا کنند یکی از بزرگترها لنگی به میان آن دو میاندازد و میگوید: «احترام لنگ» در نتیجه آن دو نفر به احترام لنگ که همان احترام به کسوت است از کشتی دست میکشند.
گل
در اصطلاح عامیانه و باستانیکاران معنی نیکی و زیبایی و هدیه میدهد از آن جمله است: (گل کاشتن- کار خیر و نیکویی انجام دادن). (گل گفتن- سخنی خوش بر زبان آوردن).
گلریزان
به معنی هدیه دادن و پیشکشی و تقدیم کردن است که در زورخانهها طی مراسمی برای امر خیری بعد از ورزش به جمعآوری آن میپردازند. به تصور بعضی معنی آن گل ریختن بر سر پهلوانان است که استنباط درستی نیست
و در شرح حال هیچکدام از پهلوانان در زورخانه و یا در میدانها دیده نشده که گل به سر پهلوانان بریزند، بلکه هدیهی پهلوانان توسط امیران و پادشاهان سکههای رایج بوده است که به عنوان تشویق به سوی آنان پرتاب میکردهاند.
توضیح اینکه استفاده از گل در مراسم عزا و شادمانی به تقلید از اروپاییان در یکصد سالهی اخیر در ایران رواج یافته است.
گلکشتی و گل چرخ
مقدمهخوانی و اشعار حماسی قبل از چرخیدن و کشتی گرفتن پهلوانان است. پرتو بیضایی مینویسد «گل کشتی و گلچرخ» در اصل «قول» به معنی گفتار بوده است که بر اثر کثرت استعمال تبدیل به «گل» شده است.
گلبانگ
عبارت از دعا و ذکری است که به مناسبتهای گوناگون در سماع درویشان و محفل عارفان خوانده میشود. در لغت آواز بلند شاطران و قلندران و طبالان است که هنگام شادی بر میکشند. در زورخانهها ضمن ورزش در اثنای بعضی از سرودها در همسویی با صدای مرشد گلبانگ تشویق و تحسین برمیکشند و در جملاتی با صدای مرشد همنوایی میکنند.
حافظ میگوید:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن *** گلبانگ سربلندی بر آستان توان زد
منابع
- ↑ <اصطلاحشناسی زورخانه>، برداشت شده در تاریخ 23 خرداد 1403