درخواست اصلاح

حوض نقاشی

از دانشنامه ویکیدا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۱ توسط Raha (بحث | مشارکت‌ها)

حوض نقاشی عنوان یک فیلم سینمایی ایرانی به کارگردانی مازیار میری است که در سال 1391 در گونه درام تولید شد. نویسنده فیلمنامه این اثر حامد محمدی و تهیه کننده آن منوچهر محمدی می‌باشد.

تصویری از فیلم سینمایی حوض نقاشی
تصویری از فیلم سینمایی حوض نقاشی

این فیلم در مدت زمان 93 دقیقه و به زبان فارسی توسط حوزه هنری در کشور ایران از تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۱ به صورت عمومی در سینماها به نمایش درآمد و در مدت‌زمان نمایش خود موفق به فروشی معادل ۱٬۶۴۴٬۹۸۹٬۰۰۰ تومان شد.

بازیگران اصلی این فیلم سینمایی شهاب حسینی و نگار جواهریان هستند.

خلاصه

داستان فیلم حوض نقاشی درباره یک زوج متفاوت است که در ارتباط با فرزند خود دچار چالش‌هایی می‌شوند و تلاش می‌کنند از پس این مشکلات بربیایند. خلاصه‌ای که از طرف عوامل سازنده این فیلم منتشر شده به این شرح است:

مریم و رضا با آدم‌های دیگر فرق دارند، آن هم نه یک فرق ساده، بلکه بسیار بزرگ و آن‌ها باید تلاش کنند تا به دیگران ثابت کنند این تفاوت بزرگ را با معجزه عشق حل کرده‌‌اند.

بازیگران

بازیگران فیلم حوض نقاشی عبارتند از:

شهاب حسینی

نگار جواهریان

فرشته صدرعرفایی

سیامک احصایی

محمدمهدی احدی

سپهراد فرزامی

مهسا مهجور

هلیا کریمی

الهام کردا

هوشنگ رادی‌پور

فرناز امامی

جوایز

فیلم حوض نقاشی در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در رشته‌های بهترین نقش اول مرد، بهترین فیلمبرداری و بهترین فیلم نامزد دریافت جایزه بود.

در نهایت آتوسا قلمفرسایی برنده جایزه بهترین طراحی صحنه و لباس شد.

فیلم حوض نقاشی در چهاردهمین دوره جشن حافظ نامزد دریافت جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن بوده است.

همچنین در جشنواره فجر سی و دوم بهزاد خورشیدی نامزد دریافت جایزه بهترین طراحی پوستر بود.

در هفتمین دوره جشنواره منتقدان و نویسندگان سینمایی، شهاب حسینی برنده جایزه نقش اول مرد و فرشته صدرعرفایی برنده جایزه نقش دوم زن برای فیلم حوض نقاشی شده‌اند.

عوامل

عوامل و سازندگان فیلم سینمایی حوض نقاشی عبارتند از:

نویسنده: حامد محمدی

کارگردان: مازیار میری

تهیه کننده: منوچهر محمدی

فیلمبردار: محمد آلادپوش

تدوین: محمدرضا موئینی

صدابردار: ساسان نخعی

صداگذار: مسعود بهنام

طراح صحنه: آتوسا قلمفرسایی

چهره پرداز: مهرداد میرکیانی

موسیقی متن: سعید انصاری

دستیار اول کارگردان: مریم هژیروند

منشی صحنه: مونا پیرایش

نقد و بررسی

نقد حسین ارومیه چی‌ها بر فیلم سینمایی حوض نقاشی:

بزرگترین ایراد فیلم به نظرم عدم درک درست از آدم‌های قصه است و در نتیجه انتخاب نادرست بزنگاه‌های مناسب برای ایجاد بحران و گره افکنی‌های سطحی و غیرمنطقی که تا انتها با آن روبه رو هستیم. پسری که قرار است نماینده اصلی تناقضات درونی میان این خانواده باشد. کسی که ظاهرا از پدر و مادرش بیشتر می‌فهمد و به همین دلیل از مقطعی توان کنار آمدن با نوع زندگی و رفتارهای دیرفهم آنها را ندارد، با یک بحران به ظاهر ساده از خانواده دل میکَند و به دنبال خوشبختی زودگذر به خانه ناظم مدرسهاش پناه می برد. البته اوضاع قصه و پرداخت شخصیت‌ها در آنجا هم دست کمی از خانه خودشان ندارد. ناظمی که قرار است به فصل مشترک میان فرزند و پدر و مادر ناتوانش بدل شود بی‌جهت منفعل نشان می‌دهد و در نهایت با یک پادرمیانی اجباری این تکلیف را از سر خودش باز می‌کند. با این وجود شوهر زن اوضاعش از همه خرابتر است. تا نیمه‌های فیلم که اصلا معلوم نیست مشکلش با خودش و دیگران چیست و بعد هم که مشخص می‌شود از کارش اخراج شده و عصبی است و این سیگار است که آرامش می‌کند در حالی که می‌تواند در یکی از فصل‌های مهم فیلم فکری به حال پسرک سرگردان کند و با حرفی چیزی کار ناتمام ناظم را به اتمام برساند بیشتر از یک تعمیرکار عینک عمل نمی‌کند و کاری را که پدر پسر از انجامش عاجز بود، او برایش انجام می‌دهد.

تا به این ترتیب یکی دیگر از فرصتهای مهم دراماتیک فیلم از دست برود و چاره‌ای جز گفتگوی پدر و پسر آن هم در بدترین شرایط جغرافیایی نماند! جایی که پسرک در کلاس است و معلم در حال تدریس و پدر در یک اقدام کم نظیر راضی می شود از پشت پنجره با پسرش حرف بزند و اظهار پشیمانی کند که او را کتک زده. ظاهرا قرار است با صحنه‌ای دراماتیک و احساسی همگام با هدف اصلی فیلم رو به رو باشیم اما تصور کنید در چنین وضعیتی با حضور آن همه شاگرد باید بپذیریم که از پشت پنجره هم می‌شود تحت تاثیر قرار گرفت و مادر هم که گوشه حیاط در انتظار معجزه‌ای میان این پدر و پسر است. کمی سخت است اما چون از هدف نهایی فیلم آگاهیم چاره‌ای جز پذیرفتنش نداریم.

با این حال کارگردان همه زورش را می‌زند که از این بین بهترین استفاده را از ظرفیتهای موجود بکند و حاصل کار را به فیلمی تبدیل کند که حداقل بشود از آن به عنوان فیلمی دغدغه‌مند و شریف یاد کرد. هدفی که به نظرم در وضعیت فعلی به آن نائل آمده و با اینکه در بسیاری از جاها الکن عمل می‌کند اما حداقل به لحاظ به تصویر کشیدن عشقی کمیاب و نادر تا حدودی موفق بوده. عشقی که قرار است ما از میانه‌های راه و البته بحرانی‌ترین جای کار همراهش شویم. عشقی که جز سازش راه گریزی در آن نیست. به نظرم بیشتر از هر چیز این موضوع است که در فیلم اهمیت دارد و پررنگ جلوه می‌کند. هر چند که فیلمنامه‌اش ایرادهای بسیار داشته باشد.

از صحنه‌های قابل اشاره ای که می توان به عنوان استفاده درست کارگردان از ظرفیت‌های موجود و در جهت هدف نهایی فیلم، از آن یاد کرد جایی است که مرد کشان کشان موتور گازی قرضی‌اش را راه می برد و آخرین نما روی موتور پر زرق و برقی است که کنار دیوار پارک شده. از این دست صحنه‌ها در فیلم کم نیستند ولی چون فیلمنامه به درستی چیده نشده دست کارگردان بیشتر از این باز نیست و این نهایت استفاده‌ای است که می‌تواند از مصالح موجود بکند. باید دید این تجربه چقدر نزد مخاطب موفق عمل می‌کند موفقیتی که اگر هم حاصل شود به جز بازی بازیگرانش که به نظرم در بسیاری از لحظات فیلم قابل تحسین است از اعتماد متقابل تهیه کننده و سرمایه گذار اصلی اش هم می‌آید. [۱]

منابع

  1. نقد فیلم «حوض نقاشی» ساخته مازیار میری [برداشته شده در تاریخ 24 آذر 1402]