درخواست اصلاح

حمزه بن علی بن احمد




از دانشنامه ویکیدا

حمزه بن علی بن احمد (متولد ۹۸۵–درگذشته ۱۰۴۱ میلادی)، واعظ و نظریه‌پرداز مذهبی قرن یازدهم میلادی بود که از او به‌عنوان بنیان‌گذار اصلی آیین دروزیه یاد می‌شود. وی در شهر زوزن، واقع در خراسان (قلمرو دولت سامانیان)، متولد شد. حمزه پس از گذراندن حدود بیست سال نخست زندگی‌اش در ایران، به مصر، مرکز خلافت فاطمیان، مهاجرت کرد. در قاهره، مورد استقبال خلیفه فاطمی، حاکم بأمرالله، قرار گرفت و به یکی از واعظان پرنفوذ دربار تبدیل شد.

آغاز دعوت دروزی

در دوره‌ای که اسماعیلیه در مصر قدرت داشتند، محمد بن اسماعیل درزی یکی از واعظان شناخته‌شده‌ بود. پس از اعدام درازی به دلیل افراط‌گرایی و اختلافات عقیدتی، حمزه بن علی به عنوان مهم‌ترین واعظ جنبش باطنی نوظهور شناخته شد و رهبری جریان جدید را به عهده گرفت. بر اساس تعالیم حمزه، الحاکم تجلی خداوند بر زمین بود، نه تنها خلیفه‌ای سیاسی یا مذهبی. این دیدگاه، که با آموزه‌های رسمی اسماعیلی و حتی اصول رایج اسلام مغایرت داشت، مخالفت شدید علما و روحانیون رسمی را برانگیخت. با این حال، حمزه با حمایت ضمنی یا دست‌کم مداراگری الحاکم توانست شبکه‌ای گسترده از مبلغین در مصر و شام سازمان‌دهی کند و پایه‌های آیینی نو را بریزد.

ناپدید شدن الحاکم

در فوریه سال ۱۰۲۱ میلادی (ذی‌الحجه ۴۱۱ هجری قمری)، الحاکم به‌طرز مرموزی ناپدید شد؛ واقعه‌ای که از دید بسیاری قتل او تعبیر شده است. با زوال قدرت حامی‌اش، حمزه و پیروانش تحت فشار و آزار از سوی حکومت جدید قرار گرفتند. در پی این رخدادها، حمزه در نامه‌ای خطاب به پیروان خود، از کناره‌گیری‌اش سخن گفت و وعده بازگشت قریب‌الوقوع الحاکم را به‌عنوان موعود الهی و آغاز پایان جهان اعلام کرد. او پس از این اعلامیه ناپدید شد. یکی از منابع هم‌عصر گزارش داده که وی به مکه گریخت اما در آن‌جا شناسایی و اعدام شد.

ادامه دعوت توسط بهاءالدین

پس از غیبت حمزه، یکی از شاگردان برجسته‌اش به نام بهاءالدین المقتنی مأموریت تبلیغ و تدوین نهایی آموزه‌های این آیین را بر عهده گرفت. او از حدود سال ۱۰۲۷ تا ۱۰۴۲ میلادی فعالیت کرد و مجموعه‌ای از نوشته‌ها و نامه‌ها را تدوین نمود که بعدها به‌عنوان متون مقدس آیین دروزی شناخته شد.

اندکی پیش از درگذشت در سال ۴۳۵ قمری، مقتنی رسماً به دعوت دروزی پایان داد. از آن پس، جامعه دروز به گروهی بسته تبدیل شد که نه پیروان جدید می‌پذیرفت و نه اجازه ترک یا تغییر مذهب را می‌داد.