حمید باکری
حمید باکری (متولد ۱۳۳۴، ارومیه – درگذشته ۶ اسفند ۱۳۶۲، جزیره مجنون) از رزمندگان و فرماندهان برجسته ایرانی در جنگ تحمیلی بود که بهعنوان معاون لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس خدمت کرد. او برادر شهید مهدی باکری، فرمانده این لشکر بود. وی در عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکرش مفقودالاثر ماند. حمید باکری به دلیل فعالیتهای انقلابی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور فعال در جبهههای جنگ تحمیلی، از چهرههای شناختهشده در تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود.
زندگینامه شهید حمید باکری
حمید باکری در سال ۱۳۳۴ در میاندوآب، استان آذربایجان غربی، در خانوادهای مذهبی متولد شد. او سومین فرزند پسر خانواده بود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در ارومیه به پایان رساند. پس از اخذ دیپلم، در دانشگاه تبریز در رشته مهندسی برق پذیرفته شد. در دوران دانشجویی، تحت تأثیر شهادت برادرش علی باکری به دست ساواک در سال ۱۳۵۴، به فعالیتهای سیاسی و مذهبی علیه رژیم پهلوی روی آورد. پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در سازماندهی سپاه ارومیه مشارکت داشت. با آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹، به جبههها اعزام شد.
خانواده
حمید باکری در سال ۱۳۵۸ با فاطمه امیرانی ازدواج کرد و از این ازدواج دو فرزند به نامهای احسان و آسیه به دنیا آمدند. خانواده او شامل پدرش حسین باکری و برادرانش علی (شهید ۱۳۵۴) و مهدی (شهید ۱۳۶۳) بود. او مادرش را در کودکی از دست داده بود.
فعالیتها و مسئولیتها
حمید باکری در جبهههای غرب و جنوب ایران، از جمله عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس، بهعنوان رزمنده حضور داشت. او در لشکر ۳۱ عاشورا، تحت فرماندهی برادرش مهدی، بهعنوان معاون و مسئول محورهای عملیاتی فعالیت میکرد. همچنین در پاکسازی مناطق مرزی از نیروهای ضدانقلاب و تأمین امنیت ارومیه نقش ایفا کرد. همکاری نزدیک او با مهدی باکری در عملیاتهای نظامی از ویژگیهای بارز فعالیتهایش بود.
شهادت
حمید باکری در ۶ اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات خیبر در منطقه جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر او در منطقه عملیاتی باقی ماند و به دلیل شرایط جنگی مفقود شد. مزار یادبود او در گلزار شهدای ارومیه قرار دارد.
یادبود در ادبیات و سینما
زندگی حمید باکری در کنار برادرش مهدی در کتاب «همیشه با هم» و فیلم «موقعیت مهدی» (ساخته هادی حجازیفر، ۱۴۰۰) روایت شده است.
دیدگاهها
حمید باکری پیش از شهادت درباره آینده رزمندگان پس از جنگ اظهاراتی داشت که در آن سه دستهبندی را پیشبینی کرد:
دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند در غیر این صورت زمانی فرا میرسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان امروز سه دسته میشوند:
اول دستهای که به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند.
دوم دستهای راه بیتفاوتی برمیگزینند و در زندگی مادی غرق میشوند و همه چیز را فراموش میکنند.
دسته سوم به گذشته خود وفادار میمانند و احساس مسئولیت میکنند که از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد.
پس از خداوند بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت و دشوار خواهد بود.