لاتین: تفاوت میان نسخهها
MohammadReza (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''لاتین'''،'''لاتینی،''' '''رومی''' یا '''لاتینوم''' (''<bdi>latīnum</bdi>'') یک زبان کلاسیک متعلق به شاخه ایتالی زبانهای هندواروپایی است. زبان لاتین یکی از کهنترین و تاثیرگذارترین زبانهای تاریخ بشری است که ریشه در تمدن روم باستان...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - '.م' به '. م') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
زبان لاتین به عنوان زبان مردم منطقه لاتیوم در [[ایتالیا]] شکل گرفت و با گسترش نفوذ روم، این زبان نیز گسترش یافت. تاریخچه لاتین به سه دوره اصلی تقسیم میشود: | زبان لاتین به عنوان زبان مردم منطقه لاتیوم در [[ایتالیا]] شکل گرفت و با گسترش نفوذ روم، این زبان نیز گسترش یافت. تاریخچه لاتین به سه دوره اصلی تقسیم میشود: | ||
# لاتین باستان (قبل از 75 ق.م.): در این دوره، لاتین به عنوان زبان محلی در منطقه لاتیوم استفاده میشد. آثار کمی از این دوره باقی ماندهاند، اما شواهد نشان میدهد که زبان لاتین در این زمان تحت تاثیر زبانهای اتروری و یونانی بوده است. | # لاتین باستان (قبل از 75 ق. م.): در این دوره، لاتین به عنوان زبان محلی در منطقه لاتیوم استفاده میشد. آثار کمی از این دوره باقی ماندهاند، اما شواهد نشان میدهد که زبان لاتین در این زمان تحت تاثیر زبانهای اتروری و یونانی بوده است. | ||
# لاتین کلاسیک (75 ق.م. تا 200 میلادی): این دوره به عنوان دوران طلایی زبان لاتین شناخته میشود. در این زمان، آثار ادبی برجستهای مانند آثار ویرژیل، هوراس و سیسرو نوشته شدند. لاتین کلاسیک به عنوان زبان رسمی دولت و ادبیات روم به اوج خود رسید و به عنوان معیار زبان لاتین شناخته شد. | # لاتین کلاسیک (75 ق. م. تا 200 میلادی): این دوره به عنوان دوران طلایی زبان لاتین شناخته میشود. در این زمان، آثار ادبی برجستهای مانند آثار ویرژیل، هوراس و سیسرو نوشته شدند. لاتین کلاسیک به عنوان زبان رسمی دولت و ادبیات روم به اوج خود رسید و به عنوان معیار زبان لاتین شناخته شد. | ||
# لاتین متأخر و قرون وسطی (200 میلادی به بعد): پس از سقوط امپراتوری روم غربی، لاتین همچنان به عنوان زبان علمی و دینی استفاده میشد. در این دوره، لاتین به شکلهای مختلفی در مناطق مختلف اروپا تکامل یافت و به زبانهای رومانس مانند ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و پرتغالی تبدیل شد. | # لاتین متأخر و قرون وسطی (200 میلادی به بعد): پس از سقوط امپراتوری روم غربی، لاتین همچنان به عنوان زبان علمی و دینی استفاده میشد. در این دوره، لاتین به شکلهای مختلفی در مناطق مختلف اروپا تکامل یافت و به زبانهای رومانس مانند ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و پرتغالی تبدیل شد. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۱
لاتین،لاتینی، رومی یا لاتینوم (latīnum) یک زبان کلاسیک متعلق به شاخه ایتالی زبانهای هندواروپایی است. زبان لاتین یکی از کهنترین و تاثیرگذارترین زبانهای تاریخ بشری است که ریشه در تمدن روم باستان دارد. این زبان نه تنها زبان رسمی امپراتوری روم بود، بلکه در طول قرون متمادی به عنوان زبان علمی، ادبی و دینی در سراسر اروپا و بسیاری از نقاط دیگر جهان مورد استفاده قرار میگرفت. لاتین به عنوان زبانی با میراث فرهنگی غنی، تاثیرات عمیقی بر زبانها و فرهنگهای مختلف گذاشته است.
تاریخچه زبان لاتین
زبان لاتین به عنوان زبان مردم منطقه لاتیوم در ایتالیا شکل گرفت و با گسترش نفوذ روم، این زبان نیز گسترش یافت. تاریخچه لاتین به سه دوره اصلی تقسیم میشود:
- لاتین باستان (قبل از 75 ق. م.): در این دوره، لاتین به عنوان زبان محلی در منطقه لاتیوم استفاده میشد. آثار کمی از این دوره باقی ماندهاند، اما شواهد نشان میدهد که زبان لاتین در این زمان تحت تاثیر زبانهای اتروری و یونانی بوده است.
- لاتین کلاسیک (75 ق. م. تا 200 میلادی): این دوره به عنوان دوران طلایی زبان لاتین شناخته میشود. در این زمان، آثار ادبی برجستهای مانند آثار ویرژیل، هوراس و سیسرو نوشته شدند. لاتین کلاسیک به عنوان زبان رسمی دولت و ادبیات روم به اوج خود رسید و به عنوان معیار زبان لاتین شناخته شد.
- لاتین متأخر و قرون وسطی (200 میلادی به بعد): پس از سقوط امپراتوری روم غربی، لاتین همچنان به عنوان زبان علمی و دینی استفاده میشد. در این دوره، لاتین به شکلهای مختلفی در مناطق مختلف اروپا تکامل یافت و به زبانهای رومانس مانند ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و پرتغالی تبدیل شد.
نقش لاتین در علوم و ادبیات
لاتین نقش بسیار مهمی در توسعه علوم و ادبیات ایفا کرد. در دوران روم باستان، لاتین به عنوان زبان رسمی حقوق، فلسفه، تاریخ و علوم طبیعی بود. بسیاری از آثار علمی و فلسفی برجسته مانند آثار پلوین و سنکا به لاتین نوشته شدند. در قرون وسطی، لاتین به عنوان زبان علمی و دانشگاهی استفاده میشد و بسیاری از متون علمی و فلسفی به این زبان نوشته یا ترجمه شدند.
لاتین به عنوان زبان دینی
لاتین نقش مهمی در تاریخ کلیسا کاتولیک ایفا کرد. پس از سقوط روم، کلیسا لاتین را به عنوان زبان رسمی دعاها، مراسم مذهبی و متون دینی انتخاب کرد. کتاب مقدس لاتین (ولگاتا) توسط جروم قدیس در قرن چهارم میلادی ترجمه شد و به عنوان متن اصلی کتاب مقدس در کلیسا کاتولیک استفاده میشد. این وضعیت تا زمان اصلاحات پروتستانی و ترجمه کتاب مقدس به زبانهای محلی ادامه داشت.
تاثیر لاتین بر زبانهای مدرن
زبان لاتین تاثیر عمیقی بر زبانهای مدرن، به ویژه زبانهای رومانس داشته است. زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی و رومانیایی به طور مستقیم از لاتین مشتق شدهاند. علاوه بر این، بسیاری از واژگان انگلیسی و دیگر زبانهای اروپایی نیز ریشه لاتین دارند. همچنین، در بسیاری از زبانها، لاتین به عنوان زبان علمی و پزشکی استفاده میشود و بسیاری از اصطلاحات علمی و پزشکی لاتین هستند.
احیای لاتین در دوره رنسانس
در دوره رنسانس، علاقه به آثار و فرهنگ کلاسیک به احیای زبان لاتین انجامید. دانشمندان و اندیشمندان رنسانس مانند اراسموس و توماس مور، لاتین را به عنوان زبان اصلی آثار خود انتخاب کردند و به ترویج آن پرداختند. این دوران به بازگشت به لاتین کلاسیک و استفاده از آن در آثار علمی، فلسفی و ادبی منجر شد.
آموزش لاتین در دوران مدرن
اگرچه لاتین دیگر به عنوان زبان گفتاری استفاده نمیشود، اما آموزش آن در بسیاری از مدارس و دانشگاهها همچنان ادامه دارد. لاتین به عنوان زبان کلاسیک، به دانشآموزان و دانشجویان کمک میکند تا ریشههای زبانهای مدرن و تاریخ ادبیات و فرهنگ غربی را بهتر درک کنند. همچنین، یادگیری لاتین به تقویت مهارتهای زبانی و منطقی کمک میکند.
در همان عادت اولیه برای یاداشت زبان لاتین ابتدا باید در نظر داشت که آموزش این زبان از میان رفته و منسوخ شده است
دستور زبان
زبان لاتین دارای شش حالت دستوری (case) است که عبارتند از:
- حالت فاعلی یا نومیناتیو (Nominative case): این حالت برای بیان فاعل جمله بهکار میرود؛ بهعنوان مثال در جملات "Anni fugiunt" بهمعنای «سالها سپری میشوند» و "Labitur aetas" بهمعنای «عمر تلف میشود»، کلمات "anni" و "aetas" فاعل هستند. همچنین در جملهٔ "Cicero declaratus est consul" بهمعنای «سیسرون بهعنوان کنسول برگزیده شد»، "Cicero" در حالت نومیناتیو یا فاعلی بهکار رفتهاست.
- حالت ندایی یا وُکاتیو (Vocative case): این حالت برای خطاب کردن یا صدا زدن کسی یا چیزی بهکار میرود و نسبتبه دیگر حالات کمتر استفاده میشود؛ مانند "!Pompei meorum prime sodalium" بهمعنی «ای پومپیئوس، ای اولینِ رفقایم!».
- حالت مفعولیمستقیم یا آکوزاتیو (Accusative case): این حالت چند کارکرد دارد:
- بیان مفعول مستقیم: بهعنوان مثال "audentes fortuna iuvat" بهمعنی «بخت و اقبال، متهوران را یاری میکند»، "audentes" در حالت آکوزاتیو بهعنوان مفعولمستقیم بهکار رفتهاست. همچنین در جملهٔ "Agricola colit agros, uxor domum tuetur" بهمعنای «کشاورز زمینها را درو میکند، همسرش خانه را رسیدگی میکند»، "agros" و "domum" در حالت آکوزاتیو هستند.
- بیان حرکت بهسوی چیزی یا کسی: مانند "Romam ire" بهمعنی «رفتن بهسوی روم».
- بیان هدف: مانند "Legatos mittunt subsidium rogatum" بهمعنی «فرستادگانی را برای کمک خواهی گسیل میدارند».
- حالت مفعولی غیرمستقیم یا داتیو (Dative case): این حالت نیز چند کارکرد دارد:
- بیان مفعول غیرمستقیم: مانند "Saepe tibi meum somnium narravi" بهمعنی «اغلب برای تو خوابم را تعریف کردهام».
- بیان هدف: مانند "Equitatum auxilio Caesari miserunt" بهمعنی «سوارهنظامی را جهت کمک برای قیصر فرستادند».
- بیان شخص یا چیزی که سود، نفع، یا ضرری متوجه اوست: مانند "Homo homini lupus" بهمعنی «انسان، گرگی است نسبتبه انسان».
- حالت مفعولعنه یا آبلاتیو (Ablative case): این حالت نیز چند کارکرد دارد:
- بیان جدایی و انفصال: مانند "Populus Atheniensis Phocionem patria pepulit" بهمعنی «مردم آتن، فوکیون را از میهن راندند».
- بیان سرچشمه یا اصالت چیزی: مانند "Ab Aenea prognatus" بهمعنی «نشأت گرفته از آینیاس».
- بیان مقایسه: مانند "Nihil est amabilius virtute" بهمعنی «هیچچیز دوستداشتنیتر از فضیلت نیست».
- بیان پیوستگی: مانند "Iuvenem praestanti munere donat" بهمعنی «جوان را با جایزه ویژهای پاداش میدهد».
- بیان کیفیت: مانند "Habuit fretrem Dumnorigem summa audacia" بهمعنی «برادری داشت بهنام دومنوریکس با شجاعتی بسیار».
- بیان شیوه انجام کاری: مانند "Magna cum cura atque diligentia scripsit" بهمعنی «با دقت و احتیاط فراوان نگاشت».
- آبلاتیو خالص (Ablative Absolute): برای بیان فرایند انجام کاری، مانند "Regibus exactis consules creati sunt" بهمعنی «پس از اخراج شدن پادشاهان، کنسولها ایجاد شدند».
- بیان زمان: مانند "Natus est Augustus consulibus Cicerone et Antonio" بهمعنی «آگوستوس در دوران کنسولی سیسرون و آنتونیوس زادهشد».
- بیان عامل یا وسیلهٔ انجام کاری: مانند "Remus a Romulo interfectus est" بهمعنی «رموس بهدست رومولوس کشته شد».
- بیان ارزش چیزی: مانند "Vendidit hic auro patriam" بهمعنی «این [مرد] کشورش را بخاطر طلا فروخت».
- بیان اندازه: مانند "Sol multis partibus maior est quam luna" بهمعنی «خورشید بارها از ماه بزرگتر است».
- بیان مکان: مانند "Caesar Pompeium Proelio Pharsalico vicit" بهمعنی «سزار پومپیئوس را در نبرد فارسال مغلوب ساخت».
- حالت اضافه یا جنیتیو (Genitive case): این حالت نیز چند کارکرد دارد:
- بیان تعلق داشتن و مالکیت: مانند "Nomen regis" بهمعنی «نامِ پادشاه».
- بیان کیفیت چیزی: مانند "Puer annorum novem" بهمعنی «پسری با نُه سال سن».
واجشناسی
تلفظهای باستانی لاتین بازسازی شدهاند. دادههای مورد استفاده برای این بازسازی شامل مطالب نویسندگان باستان، غلطهای املایی، جناس، ریشهشناسی باستانی، املای وامواژگان لاتین در زبانهای دیگر و توسعه تاریخی زبانهای رومی است.
دستور زبان لاتین
لاتین از نظر نوع واژگان یک زبان ترکیبی و اشتقاقی است. واژگان شامل یک جزء معنایی و نشانگرهایی هستند که نقش دستوری واژه را مشخص میکنند. ترکیب ریشه و نشانگرها عناصر جملهای فشردهای را تولید میکند: "amō"، «دوست دارم» از یک جزء معنایی "ama-"، «عشق»، و نشانگر "-ō"، شناسه اول شخص مفرد، ساخته شدهاست.
ساختار دستوری را میتوان با تغییر نشانگرها تغییر داد: نشانگرها برای بیان نقشهای مختلف دستوری تغییر میکنند، اما جزء معنایی معمولاً ثابت میماند. در زبانها برای عطف از وند استفاده میشود که شامل پیشوند، میانوند و پسوند است. عطفهای لاتین هرگز پیشوند نیستند. بهعنوان مثال "amābit" بهمعنی «او دوست خواهد داشت»، از همان ریشه "amā-" تشکیل شدهاست که به آن وند "-bi-"، نشانگر زمان آینده، و وند "-t"، نشانگر سوم شخص مفرد، افزوده شدهاست.
در لاتین، تصریف جنس، شمار و حالت در صفات، اسمها و ضمیرها با فرایندی بهنام صرف انجام میشود. نشانگرها نیز در فرایندی بهنام صرف فعل به ریشه فعلها میپیوندند تا شخص، شمار، زمان، جهت، وجه و نمود را نشان دهند. برخی واژگان، مانند قیدها، حروف اضافه و حرف ندا، صرفناپذیر هستند.
نوشتار
زبان لاتین با الفبای لاتین نوشته میشود که از الفبای اتروسکی گرفته شدهاست و آن نیز به نوبه خود از الفبای یونانی و در نهایت الفبای فنیقی نشأت گرفتهاست. این الفبا همچنان در طول قرنها بهعنوان خط زبانهای رومی، سلتی، ژرمنی، بالتیک، فینی و بسیاری از زبانهای اسلاوی (لهستانی، اسلواکی، اسلوونیایی، کرواتی، بوسنیایی و چکی) مورد استفاده قرار گرفتهاست. امروزه خط لاتین توسط بسیاری از زبانها در سراسر جهان، از جمله ویتنامی، زبانهای آسترونزیایی، بسیاری از زبانهای ترکی، و بیشتر زبانها در جنوب آفریقا، قاره آمریکا و اقیانوسیه، مورد استفاده قرار میگیرد و به همین دلیل پرکاربردترین خط جهان بهشمار میرود.
تعداد حروف الفبای لاتین متفاوت است. هنگامی که این الفبا برای نخستین بار از الفبای اتروسکی گرفته شد، تنها شامل ۲۱ حرف بود. بعداً، حرف "G" به نمایندگی /ɡ/، که قبلاً با "C" نوشته میشد، وارد الفبا شد و حرف "Z" نیز حذف شد، زیرا لاتین صدای /z/ نداشت. حروف "Y" و "Z" بعداً برای نمایش حروف یونانی اوپسیلون و زتا در وامواژگان یونانی افزوده شدند.
حرف "W" در قرن یازدهم از ترکیب "VV" ایجاد شد و نشاندهنده /w/ در زبانهای ژرمنی بود. در اواخر قرون وسطی، "J" از "I" و "U" از "V" متمایز شدند. اگرچه برخی از واژهنامههای لاتین از "J" استفاده میکنند، اما در متون لاتین کلاسیک از آن استفاده نمیشد.
حروف الفبای لاتین کلاسیک بدین شرح است:
حروف بزرگ | A | B | C | D | E | F | G | H | I | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | V | X | Y | Z |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حروف کوچک | a | b | c | d | e | f | g | h | i | k | l | m | n | o | p | q | r | s | t | v | x | y | z |
عددها
در دوران باستان، عددها به زبان لاتین فقط با حروف نوشته میشدند. امروزه میتوان عددهای لاتین را با عددهای عربی و همچنین با عددهای رومی نوشت.
ūnus, ūna, ūnum (مذکر، مؤنث، خنثی) | I | ۱ | یک |
duo, duae, duo | II | ۲ | دو |
trēs, tria | III | ۳ | سه |
quattuor | IIII یا IV | ۴ | چهار |
quīnque | V | ۵ | پنج |
sex | VI | ۶ | شش |
septem | VII | ۷ | هفت |
octō | VIII | ۸ | هشت |
novem | VIIII یا IX | ۹ | نه |
decem | X | ۱۰ | ده |
quīnquāgintā | L | ۵۰ | پنجاه |
centum | C | ۱۰۰ | صد |
quīngentī, quīngentae, quīngenta | D | ۵۰۰ | پانصد |
mīlle | M | ۱۰۰۰ | هزار |
نمونه متن لاتین
1) Carpe diem, quam minimum credula postero.
ترجمه فارسی:
1) روز را غنیمت شمار و به فردا اعتماد کمی داشته باش.
این جمله از شعر معروف "Odes" اثر هوراس، شاعر رومی، گرفته شده است و مفهوم آن تأکید بر زندگی در لحظه و بهرهبردن از زمان حال است.
---
2) Amicitia vera et sincera est thesaurus inestimabilis. In vita, homines multis rebus egent, sed pauci sunt qui veram amicitiam invenire possunt. Amicus fidus in adversis tecum stat et in prosperis gaudet. Quamvis tempora mutentur, vera amicitia numquam obsolescit. Amicitia non solum in laetitia, sed etiam in tristitia viget, et inter homines fidem, spem, et caritatem nutrit. Sine amicitia, vita tristis et inanis videtur. Amicus verus thesaurus est, et hunc thesaurum bene custodire debemus.
ترجمه فارسی:
2) دوستی واقعی و صمیمی یک گنجینه بیقیمت است. در زندگی، انسانها به چیزهای زیادی نیاز دارند، اما معدودی هستند که بتوانند دوستی واقعی را پیدا کنند. دوست وفادار در سختیها با تو ایستاده و در خوشیها شادمان است. هرچند زمانها تغییر میکنند، اما دوستی واقعی هرگز کهنه نمیشود. دوستی نه تنها در شادی، بلکه در غم نیز رشد میکند و میان انسانها ایمان، امید و محبت را تغذیه میکند. بدون دوستی، زندگی غمگین و پوچ به نظر میرسد. دوست واقعی یک گنجینه است و باید این گنجینه را به خوبی حفظ کنیم.
---
3) In principio creavit Deus caelum et terram. Terra autem erat inanis et vacua, et tenebrae erant super faciem abyssi: et spiritus Dei ferebatur super aquas. Dixitque Deus: Fiat lux. Et facta est lux. Et vidit Deus lucem quod esset bona: et divisit lucem ac tenebras. Appellavitque lucem Diem et tenebras Noctem. Factum est vespere et mane, dies unus.
ترجمه فارسی:
3) در آغاز خداوند آسمان و زمین را آفرید. و زمین تهی و خالی بود، و تاریکی بر روی آبهای ژرف بود؛ و روح خدا بر روی آبها حرکت میکرد. و خدا گفت: "بگذار نور باشد." و نور شد. و خدا دید که نور خوب است؛ و خدا نور را از تاریکی جدا کرد. و خدا نور را روز و تاریکی را شب نامید. و عصر و صبح شد، روز اول.
---
«Commentarii de Bello Gallico» متنی مربوط به جنگهای گالی است که توسط ژولیوس سزار نوشته شده و با متن زیر آغاز میشود:
4) Gallia est omnis divisa in partes tres, quarum unam incolunt Belgae, aliam Aquitani, tertiam qui ipsorum lingua Celtae, nostra Galli appellantur. Hi omnes lingua, institutis, legibus inter se differunt. Gallos ab Aquitanis Garumna flumen, a Belgis Matrona et Sequana dividit. Horum omnium fortissimi sunt Belgae, propterea quod a cultu atque humanitate provinciae longissime absunt, minimeque ad eos mercatores saepe commeant atque ea quae ad effeminandos animos pertinent important, proximique sunt Germanis, qui trans Rhenum incolunt, quibuscum continenter bellum gerunt. Qua de causa Helvetii quoque reliquos Gallos virtute praecedunt, quod fere cotidianis proeliis cum Germanis contendunt, cum aut suis finibus eos prohibent aut ipsi in eorum finibus bellum gerunt. Eorum una pars, quam Gallos obtinere dictum est, initium capit a flumine Rhodano, continetur Garumna flumine, Oceano, finibus Belgarum; attingit etiam ab Sequanis et Helvetiis flumen Rhenum; vergit ad septentriones. Belgae ab extremis Galliae finibus oriuntur; pertinent ad inferiorem partem fluminis Rheni; spectant in septentrionem et orientem solem. Aquitania a Garumna flumine ad Pyrenaeos montes et eam partem Oceani quae est ad Hispaniam pertinet; spectat inter occasum solis et septentriones.
ترجمه فارسی:
کل گال به سه قسمت تقسیم می شود که یکی از آن ها بلژیکی ها، دیگری آکیتانی ها و در قسمتی دیگر کسانی هستند که به زبان سلت ها، گول های ما نامیده می شوند. همه اینها در زبان، نهادها و قوانین با یکدیگر تفاوت دارند. رودخانه گارومنا، گول ها را از آکیتن، ماترونا و سن را از بلژیکی ها تقسیم می کند. از همه اینها، بلژیکیها قویترین هستند، زیرا استانها از فرهنگ و تمدن دورتر هستند و بازرگانان اغلب به سراغ آنها نمیآیند و چیزهایی را که مربوط به ارواح زنانه است میآورند و آنها به آلمانیها نزدیکترند که فراتر از آن زندگی میکنند. راین که دائماً با آن در جنگ هستند. به همین دلیل هلوتی ها نیز از نظر قدرت از بقیه گول ها جلوتر هستند، زیرا آنها تقریباً روزانه با آلمانی ها نبرد می کنند، یا آنها را در مرزهای خود متوقف می کنند یا خودشان در مرزهای خود جنگ می کنند. بخشی از آنها که گولها آن را در اختیار داشتند، از رودخانه رون شروع می شود و توسط رودخانه گارومنا، اقیانوس و مرزهای بلژیکی ها در بر می گیرد. همچنین از رود سن و هلوتی به رودخانه راین می رسد. به سمت شمال می چرخد بلژیکی ها از مرزهای افراطی گل سرچشمه می گیرند. آنها به قسمت پایین رودخانه راین تعلق دارند. آنها به سمت شمال و شرق خورشید می نگرند. آکیتن از رودخانه گارومنا تا کوه های پیرنه و آن قسمت از اقیانوس که به اسپانیا تعلق دارد امتداد دارد. بین غروب و شمال به نظر می رسد.