ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه قاجار در ششم صفر ۱۲۴۷ ه.ق در نزدیکی آذربایجان به دنیا آمد. پدرش «محمدشاه» و مادرش «جهان خانم» معروف به «مهد علیا» میباشد.
چهارمین پادشاه (حکومت:۱۲۶۴ ـ ۱۳۱۳ق) از سلسله قاجاریه (۱۲۱۰ ـ ۱۳۴۳ق/۱۳۰۴ش) بود. او را «سلطان صاحبقران» و پس از کشته شدن، «شاه شهید» نیز خواندهاند.
ناصرالدین حدود پنجاه سال پادشاهی کرد و در نهایت در حرم عبدالعظیم حسنی ترور شد. درباره دینداری او گزارشهای متفاوتی وجود دارد. ناصرالدین به تعزیه و هنر علاقهمند بود.
زمانی که ناصرالدین شاه، متولد شد، پدرش محمد شاه در جنگی پیروز شده بود و بهدلیل فتح در جنگ، نام پسرش را ناصرالدین گذاشت. تولد ناصرالدین شاه با جشن و شادی پیروزی و میگساری شاهانه برگزار شد. او سومین فرزند محمد شاه محسوب میشد که از میان فرزندان زیادش که در خردسالی وفات مییافتند، به بزرگسالی رسیده و عنوان ولیعهد قاجاریه را از آن خود کرده بود. محمدشاه در ۱۲ سالگی با دستور فتحعلی شاه با دختر عمهاش ملک جهان خانم که در آن زمان ۱۴ ساله بود ازدواج کرد. ازدواج وی سیاسی بود و برای تحکیم روابط قاجاریه شکل گرفته بود.
فرمان ولیعهدی ناصرالدین شاه در سال ۱۲۵۱ هجری قمری در تبریز خوانده شد. آصفالدوله که دایی محمد شاه بود، تلاش کرد تا جلوی ولیعهدی ناصرالدین شاه را بگیرد؛ اما در این کار توفیق نیافت.
اولین وظیفه ناصرالدین شاه بهعنوان ولیعهد این بود که به ایروان سفر کند و تبریک پدرش را به دستگاه تزار روس تقدیم کند. وی در هنگام ملاقات با تزار روی زانوی خود نشست و به نشان ارادت، انگشتری الماس خود را به او داد. بعد از گذشت پنج سال، محمد شاه، ولیعهد را به نزد خود خواند. در این زمان ناصرالدین شاه ازدواج کرد و به درخواست او، حاکمیت آذربایجان به وی سپرده شد. ناصرالدین شاه در مدتی که مقام حکمرانی آذربایجان را داشت، با مسائل جدی حکمرانی آشنا شد. در زمان ولایتعهدی او بود که محمد علی باب را به محاکمه تفتیش عقاید در تبریز بردند و در حضور وی او را محکوم کردند.
محمد شاه که با بیماری نقرس گریبانگیر بود، در سال ۱۲۲۷ خورشیدی وفات یافت. زمان فوت محمد شاه، فقط آذربایجان آرام بود و ناصرالدین میرزای ۱۷ ساله با مدعیان حکومت روبهرو شد. حاج میرزا آغاسی وزیر محمد شاه توان مقابله با شورشها را نداشت و به حرم عبدالعظیم حسنی پناهنده
شد. مهدعلیا مادر ناصرالدین میرزا اوضاع تهران را به دست گرفت و شورشها را آرام کرد. او دستور داد تا تمامی خائنها را مجازات کنند. مهدعلیا ۴۵ روز حاکم ایران بود و سپس از دولت روسیه درخواست حمایت از ناصرالدین میرزا برای نشستن بر تخت سلطنت را کرد.
ناصرالدین شاه پیش از رسیدن به حکومت، نائب السلطنه و حاکم آذربایجان شد و بعد با کمک امیرکبیر شاه ایران شد.
ناصرالدین شاه با حمایت امیرکبیر به تهران آمد و در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ هجری قمری بر تخت سلطنت ایران تکیه زد و امیرکبیر را صدراعظم خود کرد. ناصرالدین شاه برای رضایت مادرش و تشکر از او، مقام نائبالسلطنه را به مهد علیا داد.
فعالیتهای ناصرالدین شاه پس از تاجگذاری
امیر کبیر در دوران قبل از تاج گذاری و شورش ها به دستور ناصر الدین شاه به تهران خوانده شد ولی قبل از سفر، مراد میرزا حسام السلطنه را برای سرکوب پسر الله یار خان آصف الدوله به نام حسن خان سالار فرستاد و پس از سرکوبی، به سپاه ۳۰۰ نفری ارتش در تهران پیوست و در سال ۱۲۲۶ صدر اعظم ایران شد.
او با مشاوره هایش به ناصر الدین شاه برای تعلیم ارتش با اسلحه سازی، نظم و آراستگی را به ارتش افزود.
او با استخدام و پرورش سربازان شکوفایی ارتش ایران را دوچندان کرد. امیر کبیر با تغییرات نگارشی در نامه ها لقب های اضافی را حذف کرد و با مبارزه با رشوه خواری دربار را متحول کرد.
در دوره صدر اعظمی امیر کبیر در ایران، ساخت کاروانسراها قوت گرفت و بازارچه های زیادی در سراسر پایتخت و ایران ساخته شد.
صدر اعظم امیر کبیر با دخالت های مهد علیا مخالفت می کرد و این خشم طبقه اشراف را به همراه داشت زیرا که دیگر توانایی دخالت در امور کشور و ناصر الدین شاه را نداشتند. همچنین حقوقشان رفته رفته کمتر می شد و به طبقه مستضعفان اضافه می شد یا در امور کشور خرج می شد.
به همین دلیل مهد علیا سعی داشت تا اشراف زادگان را شبانه دور هم جمع کند و در مورد فعالیت های صدر اعظم کشور بحث کنند.
دستور به قتل امیرکبیر
مهد علیا به دلیل ارتباط خوب با میرزا رضا کرمانی، سعی داشت تا جایگزین امیر کبیر را خود انتخاب کند. فشار های روانی برای برکناری امیر کبیر از طرف مهد علیا به ناصر الدین شاه زیاد شد ولی در ابتدا با مخالفت های قاطع شاه مواجه شد.
مهم ترین دلایلی که باعث شد ناصر الدین شاه دستور قتل صدر اعظم خود را دهد، فرستادن نماینده ای به قم برای فرمانروایی به قم بود که به دستور امیر کبیر این نماینده به تهران بازگشت. لغو دستور شاه توسط امیر کبیر خشم شاه را به همراه داشت و در همین زمان سفیر روسیه در ایران از امیر کبیر حمایت نظامی کرد و ذهنیت ناصر الدین شاه به طور کل در مورد صدر اعظم خود تغییر کرد تا در نهایت دستور مرگ امیر کبیر را در سال ۱۲۲۹ در کاشان داد.
ناصر الدین شاه پس از مرگ امیر کبیر پشیمان شده بود و سعی داشت تا راهی که امیر کبیر در پیش داشت را ادامه دهد و با بیگانه ستیزی و گسترش هنر شکوفایی ایران را دو چندان کند.
میرزا آقا خان نوری که به تازگی به عنوان صدر اعظم جدید معرفی شده بود، به دستور مستقیم شاه شمار معلمان و مدارس دارالفنون را برای تسلی خاطر خود از مرگ صدر اعظم پیشین، افزایش داد.
روابط خارجی
از ابتدای سلسله قاجار تا حکومت ناصرالدین شاه بیشتر روابط خارجی با دو کشور روس و انگلیس بود اما در دوره ناصری با سفرهای او و علاقه به پیاده کردن تکنولوژی و عوامل پیشرفت آنها در کشور، این ارتباطات گسترش یافت. امیرکبیر نیز برای اعزام دانشجو و گسترش کشتیرانی و تاسیس «دارالفنون» و ایجاد پست و....دست به برقراری روابط با کشورهایی همچون فرانسه، آمریکا، اتریش و آلمان دست زد.
سفر به اروپا
در سال ۱۲۹۰ ناصرالدین شاه تصمیم گرفت به اروپا سفر کند او از روسیه، آلمان، انگلستان، ایتالیا، فرانسه، بلژیک و سوئیس دیدن کرد هر چند سفرهای او بسیار پر هزینه بود، اما باعث تغییرات گستردهای نظام و نحوه اداره حکومت در ایران شد و باعث پیشرفتهای چشمگیری در تکنولوژی و رفاه شد.
خرید دستگاههای مخصوص ضرب سکه، چاپ تمبر و پیشرفت خدمات پستی، تاسیس ضرابخانه حکومتی در پایتخت، ورود دوربین به ایران و آغاز کار سینما حاصل این سفرهای شاه بود.
امتیازات به بیگانگان
امتیازات و قراردادهای این دوره، از تأسفآورترین و غمانگیزترین امتیازات واگذارشده به بیگانگان است که فهرستوار به آن اشاره میکنیم:
- هرات (معاهده پاریس): طبق این معاهده، ایران متعهد میشود ضمن تخلیه هرات، استقلال «افغانستان» را به رسمیت بشناسد.
- رویتر: که بهموجب آن، امتیاز استخراج معادن و درآمد جنگلهای ایران به مدت 70 سال به انگلیس داده شد.
- امتیاز توتون و تنباکو: که به مدت 50 سال به «جرالد تالبوت» انگلیسی داده شد که ضمن برپایی اعتراضات مردمی، سلطنت ناصرالدین شاه نیز متزلزل شد.
- امتیاز ایجاد راه شوسه «اهواز به تهران»: که به انگلیس داده شد.
- امتیاز تأسیس «بانک استقراضی»: که به روس داده شد.
ایجاد اولین خیابان مدرن
وقتی ناصرالدینشاه از نخستین سفرش به فرنگ بازگشت، عزمش را جزم کرد تا خیابانی شبیه به شانزهلیزه در تهران ایجاد کند. با وجود مخالفتهای برخی از اطرافیانش، او تصمیم گرفت در میان باغ بزرگ لالهزار، خیابانی مدرن با الهام از شانزهلیزه ایجاد کند و چنین کرد. این خیابان یکی از نمادهای نوگرایي و مدرنیسم در تهران بود.
تاسیس اولین موزه
ناصرالدینشاه پس از بازدید از کشورهای پیشرفته اروپایی و بازدید از چند موزه معروف، تصمیم گرفت که فضایی را در کاخ گلستان برای نمایش آثار ارزشمند خود که داراییهای ملی ایران محسوب میشدند، ایجاد کند. به همین منظور در بخش شمال کاخ گلستان فضایی را با عنوان کاخ موزه ناصرالدینشاه ایجاد کرد که نخستین موزه ملی ایران محسوب میشود.
تأسیس اولین باغ وحش
نخستین مجمعالوحوش یا باغوحش ایران به وسیله ناصرالدینشاه در تهران تأسیس شد. او که در سفرهایش به اروپا با باغوحش آشنا شده بود، علاقهمند شد تا مجموعهای برای نگهداری حیوانات و نمایش عمومی آنها در تهران درست کند. او نخستین باغوحش را در خیابان اکباتان فعلی تأسیس میکند و سپس مجموعه وسیعتری را در دوشانتپه ایجاد میکند.
ساخت اولین عمارت پنجطبقه
بلندترین عمارت ایران با ارتفاع ۳۵ متر در پنج طبقه، به دستور ناصرالدینشاه در بخشی از کاخ گلستان ساخته شد. این عمارت که نخستین ساختمان ایران بود که در آن از فلز استفاده شد، ساختمانی است که لقب کاخ شاهنشاه را داشت و امروز آن را با نام شمسالعماره میشناسیم. او با دیدن تصاویری از ساختمانهای مرتفع فرنگی و با هدف داشتن عمارتی بلندتر از عالیقاپو در اصفهان، دستور ساخت این کاخ را صادر کرد تا بتواند از بالاترین نقطه به مناظر اطراف مقر حکومتیاش نگاه کند.
اولین ساعت ایران
ناصرالدینشاه دیده بود که در شهرهای اروپایی وجود برجهای ساعت یا ساعتهای بزرگ در بخشهایی از شهر مرسوم است، اما در ایران نمونهای از این ساعتها وجود نداشت. با اهدای یک ساعت بزرگ از سوی ملکه ویکتوریا به ناصرالدین شاه، این ساعت در قسمتی از کاخ او (شمسالعماره) نصب شد تا نخستین ساعت شهری در ایران به وسیله او افتتاح شود.
اولین قطار در ایران
با آنکه سال ۱۸۴۸ میلادی نخستین سال سلطنت ناصرالدینشاه بوده و او نقش چندانی در راهاندازی راهآهن بین رشت و بندر انزلی نداشته، اما واقعیت این است که نخستین راهآهن موفق ایران در زمان او افتتاح شده است. البته او بعدتر برای پیشرفت پروژه راهآهن در ایران تلاشهای فراوانی انجام داد و اصطلاح ماشیندودی به دوران او بازمیگردد که راهآهن میان تهران و شهر ری را دایر کرد و به واسطه بخاری که از دودکش قطار خارج میشد، مردم به آن ماشیندودی میگفتند.
نخستین کارخانه صنعتی ایران
یکی از وزرای ناصرالدینشاه، وزیر قورخانه مبارکه بود که همان اسلحهخانه یا زرادخانه است. سلطان صاحبقران کارخانهای به همین منظور با عنوان قورخانه تأسیس کرد که نخستین کارخانه صنعتی ایران و نخستین کارخانه اسلحهسازی تاریخ ایران بود. هرچند که در زمان ناصرالدینشاه کمتر در این کارخانه، اسلحه تولید میشد و بیشتر به تولید وسایل آتشبازی جشنها اختصاص داشت.