درخواست اصلاح

ادبیات نمایشی

از دانشنامه ویکیدا

ادبیات نمایشی گونه‌ای از ادبیات است که برای اجرا در صحنه تئاتر یا مکان های دیگر تنظیم و نوشته شده باشد و نمایشنامه، کرسی شعرنامه، تعزیه نامه و امثال اینها را در برمیگیرد.

در ایران اشکال کهن نمایش، ریشه در مذهب داشت؛ کهن ترین آنها مراسمی بود که در آن‌ها مغ ها سروده های اوستا را همراه با رقص دسته جمعی می‌خواندند.

ادبیات نمایشی یا تراژدیک از نظر ارسطو از انواع مهم ادبیات بود و آن را به دو قسم کمدی و تراژدی تقسیم‌بندی نموده است.

ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی

تراژدی

نمایش اعمال مهم و جدی است که در نهایت به ضد قهرمان اصلی تمام می‌شود و هسته داستانی به فاجعه یعنی مرگ قهرمان تراژدی داستان، ختم می شود.

در ادبیات ایران، نمایش به مفهوم واقعی و رسمی، کمتر قدمت دارد؛ اما با توجه به ویژگی‌های تراژدی، نمایشِ سنتی «تعزیه» که قدیمی‌ترین نمایش بومی ایران است، می‌تواند در چارچوب تراژدی قرار بگیرد.

نوع دوم ادبیات دراماتیک، کمدی است. کمدی اثر نمایشی است که با جلب توجه بیننده به خود، باعث سرگرمی میشود.

پیدایش در ایران

در ایران پیش از اسلام نمایش نامه وجود داشته در جریان تاریخ ایران، نخستین بار در دوران پارت‌ها به صحنه سازی مرگ سورنای بزرگ (به کسر سین و واو) بر میخوریم که باید آن را از اولین نمایشنامه‌ها در ایران ضبط کرد.

از دوره ساسانیان درباره نمایش، متنی به نام «در کنار قصر پاد – واژ یک آواز جا دارد» باقی مانده و «پتواژ گفتن» نامی است ساسانیان به تئاتر خود داده بودند. در دوره ملاجقه «خیمه‌شب‌بازی» متداول بود.

مقارن با تحولات زیاد دوره مشروطه در ایران، در جریان انتقاد از گذشته و رویکرد به پدیده‌های نو، تحولی در عرصه نمایش به وجود آمد. نمایش به عنوان یک نوع ادبی (ژانر) از همین موقع شکل گرفت. نخستین انگیزه‌های ایجاد نمایش جدید، با سفر برخی رجال و جوانان به اروپا و دیدار آنان از تماشاخانه غرب میسر شد.

در ایران باستان نمایش‌واره‌هایی به مناسبت پیروزی‌ها و سوگواری‌ها برگزار می‌شد، از آن جمله میتوان به کین سیاوش اشاره کرد که برای سوگواری کشته شدن سیاوش هر سال در نواحی شمال شرق، اجرا می‌شد و تا سده چهارم رایج بود. پس از آن، کین ایرج، موی زال، آئین جمشید رایج شد. پس از این نمایش‌واره‌ها در دوران مختلف، اشکال گوناگون نمایش در ایران پدید آمد.

نمایش به  شکل امروزی آن به ترجمه نمایش نامه‌های غربی به ایران راه یافت که در این میان سهم آثار ترجمه شده مولیر، نمایش نامه نویس فرانسوی بیش از دیگران است. در همین زمان، کسانی دست به نوشتن نمایش‌نامه هم بردند از جمله آخوندزاده، احمد محمودی، میرزا‌آقاخان تبریزی و...؛ این نمایش‌نامه‌ها از نظر فنی و تکنیک، درام‌‌‌نویسی ضعیف و از نظر محتوا پرمایه بود و تمام موضوعات مطرح در دوره مشروطه از جمله آزادی، قانون، وطن و... در آن مطرح شده بود. یکی از دلایل گسترش نمایش‌نامه‌نویسی در ایران آن روزگار، امکان طرح مسایل سیاسی و اجتماعی در نمایش‌نامه برای مخاطبان عام بود.

از اواسط دهه ۱۳۳۰ برپایی سالن‌های جدید نمایش و برگزاری جشنواره‌های تئاتر و توجه روشنفکران به ریشه‌های هنر بومی و ملی سبب رونق دوباره نمایشنامه‌نویسی شد. غلامحسین ساعدی (با نام مستعار گوهرمراد)، بهرام بیضایی، اکبر رادی، خسرو حکیم‌رابط، اسماعیل خلج و عباس نعل‌بندیان از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان دهه پنجاه ایران به‌شمار می‌روند.