درخواست اصلاح

ارتفاع

از دانشنامه ویکیدا

ارتفاع یک واژه با ریشه عربی به معنای بلندی یا بلندا است. منظور از ارتفاع یا بلندا اندازه فاصله عمودی است. وسیله یا شی یا مکانی که دارای ارتفاع و بلندی است را مرتفع می‌گویند.

راه رفتن بین دو تخته سنگ در ارتفاعات، یکی از تفریحات پر هیجان
راه رفتن بین دو تخته سنگ در ارتفاعات، یکی از تفریحات پر هیجان

ارتفاع علاوه بر میزان بلندی قد یک وسیله یا مکان به فاصله یک جسم یا نقطه تا زمین نیز گفته می‌شود. از دیگر واژه‌هایی که به عنوان معادل برای ارتفاع استفاده می‌شود، فراز است.

ارتفاع همچنین در ریاضی و در محاسبات فیزیک نقش دارد و در محاسبه مساحت اشکال هندسی استفاده می‌شود.

ارتفاع درواقع فاصله عمودی با زاویه 90 درجه در یک نقطه یا شی است.

واژه شناسی

مترادف: اوج، بالا، بلندی، رفعت، فراز، حاصل، خراج

معادل فارسی: بلندی، بالا، بلندا، بلندا، افراشتگی

معادل انگلیسی: height, altitude, elevation, [astr.] apparent celestial latitude, high, high-ness

در ادامه معانی و کاربردهای مختلف واژه ارتفاع بر اساس لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌ واژگان دیگر شرح داده‌شده است:

بر اساس لغت‌نامه دهخدا

ارتفاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خاستن. برخاستن. بلند شدن. (تاج‌المصادر بیهقی) (غیاث‌اللغات). نشوص. (تاج المصادر). بلند گردیدن. رَفع. بالا آمدن. برآمدن. از جای برآمدن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث). بلندی گرفتن :

بر اساس فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) برخاستن، بلند شدن. ۲ - (اِ. ) جمع‌آوری محصول. ۳ - بلندی ، اوج . فاصله بین رأس تا ضلع روبرو. ۴ - حاصل زراعت . ۵ - بلندی سطح زمین نسبت به سطح دریا. ۶ - فاصله ستاره از افق.

گرفتن ( ~. گِ رِ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل .) بالا رفتن، بلند شدن.

بر اساس فرهنگ عمید

۱. فاصله عمودی چیزی نسبت به یک سطح، بلندی: ارتفاع قله دماوند نسبت به سطح زمین ۶۱۷۰ متر است.

۲. (ریاضی) پاره‌خطی عمودی که از قاعده یک شکل هندسی تا راس آن شکل ترسیم شده باشد.

۳. (اسم مصدر) (ادبی ) در بدیع، آوردن اسم یا صفتی در شعر و بالا بردن آن به صورت درجه به درجه.

۴. (اسم مصدر) (منطق) سلب، نفی، نبودن.

۵. (نجوم) زاویه میان یک جرم آسمانی تا صفحه افق که نهایتاً ۹۰ درجه است.

۶. (جغرافیا) فاصله عمودی هر نقطه نسبت به سطح آب‌های آزاد.

۷. (اسم مصدر) [قدیمی] بالا آمدن، برآمدن، بلندی گرفتن.

۸. (اسم مصدر) [قدیمی] بلند شدن.

۹. (اسم مصدر) [قدیمی] بلندمرتبگی، رفعت.

۱۰. (اسم مصدر) [قدیمی] رفع شدن، از بین رفتن.

۱۱. (کشاورزی) [قدیمی، مجاز] محصول.

۱۲. [قدیمی] عایدی، درآمد.