زندگی با چشمان بسته
زندگی با چشمان بسته عنوان یک فیلم سینمایی به کارگردانی رسول صدرعاملی و تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان است. این فیلم در سال 1387 ساخته شدهاست. این فیلم عنوان غیر رسمی دیگری نیز دارد: یک خاطره بگو حواسمو پرت کن.
بازیگران اصلی این فیلم عبارتند از: ترانه علیدوستی، حامد بهداد، پولاد کیمیایی، فرهاد آئیش، پریوش نظریه، فرهاد قائمیان و...
مدت زمان این فیلم سینمایی 108 دقیقه است.
خلاصه
داستان این فیلم درمورد دختری به نام پرستو است که در خانوادهای متوسط زندگی میکند و با مشکلات خانوادگی و اجتماعی متعددی روبه رو است. او از دانشگاه اخراج شده و پدر اجازه ادامه تحصیل دوباره را به او نمیدهد. برادر پرستو که مدت زیادی دور از خانواده زندگی میکند، پس از سالها به خانه برمیگردد.
او در محله قدیمی خود با شایعاتی درمورد خواهر خود مواجه میشود. همسایهها علیه خانواده پرستو استهشهاد محلی جمع میکنند تا این خانواده را از محله خود بیرون کنند. در این میان امید، دوست علی، عاشق پرستو میشود و تلاش میکند به علی بفهماند که این شایعات حقیقت ندارد.
عوامل
کارگردان | رسول صدرعاملی |
---|---|
نویسنده | محمود اربابی |
تهیهکننده | محمدرضا تختکشیان |
بازیگران | ترانه علیدوستی، حامد بهداد، پولاد کیمیایی، فرهاد آئیش
پریوش نظریه، فرهاد قائمیان، الهام پاوهنژاد، اندیشه فولادوند آناهیتا افشار، علی مردانه، مهدی اسلامپور، طوفان مهردادیان |
فیلمبردار | فرج حیدری |
تدوینگر | هایده صفییاری |
نقد و بررسی
کارگردانی قوی و قابل دفاع رسول صدرعاملی نتوانسته پوششی بر ضعفهای فیلمنامه باشد. یک ایده خوب با پرداختی نامناسب در کنار نکات فنی قابل دفاع فیلم مثل نور و فیلمبرداری قرار گرفته و باعث شده این فیلم به رقم تمام ظرفیتهایش فیلمی متوسط باشد.
زندگی با چشمان بسته فیلم تلخی است و تصویرگر روابط سرد و بی روح و غیر اخلاقی میان آدمهاست. صدرعاملی نگاه مأیوس و ناامید خود را به جامعهای که به زعم او در سراشیبی انحطاط است، در فیلمی که میتوانست فیلم خوبی باشد بازتاب می دهد. «زندگی با چشمان بسته» از آن فیلمهایی است که اگر کاستیهای فیلمنامهاش برطرف میشد توانایی ماندگاری در تاریخ سینمای ایران را داشت. اما ضعف در اصلیترین عنصر تشکیل دهنده یک فیلم یعنی فیلمنامه مانع این اتفاق شده است. داستان فیلم سوژه جالب و بدیعی است. خواهر و برادری به دلیل سفر کاری درازمدت برادر از هم دور می شوند و خواهر به سبب تنهایی و خلأ ایجاد شده ناشی از فقدان برادر و اخراج از دانشگاه و مانع شدن پدراز ادامه تحصیل او پیامدهای ناخوشایندی را تجربه میکند.
فضای فیلم صدرعاملی به شدت تیره و تاریک است و حس ناامیدی از آینده و تجسمی از یک برزخ زمینی را القاء میکند. فیلم هرقدر که جلوتر میرود روند تباهی جامعه و خانواده نمود بیشتری م یابد. مادر، پدر، دختر بدون پشتوانه و زمینه چینی قبلی و بدون اینکه دلیل مشخصی بر آن اقامه شود در سراشیبی زوال و انحطاط نشان داده میشوند.
فیلمنامه محمود اربابی گرچه از جذابیتها و قابلیتهای زیادی در طرح اولیه و داستان برخوردار است اما بازبینیها و جرح و تعدیلهای متعدد، منافذ و گرههای ساختاری و دراماتیک ذاتی فیلم را شدت بخشیده که از قوام و قدرت خیره کننده کارگردان در تولید این اثر میکاهد. صدرعاملی همچنان از دغدغه خود که همانا چرخه زندگی دختران جوان جامعه است دور نشده و پس از سهگانههای خود اینبار در «زندگی با چشمان بسته» هم نگاهی جامعه شناسانه و موشکافانه به جریان زیست نسلی دارد که به عقیده او با بی بصیرتیهای نسل گذشته ظلمی بزرگ به آنها روا داشته شده.[۱]
- ↑ نگاهی به فیلم زندگی با چشمان بسته[برداشته شده در 1 مهر 1402]