سید علی صالحی (شاعر)
سیدعلی صالحی شاعر و نویسنده معاصر ایرانی در تاریخ 1 فروردین 1334 در روستای مرغاب شهرستان ایذه واقع در خوزستان و در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. پدرش در شعر گفتن دستی داشت و شاهنامه خوانی از علاقههای او بود. خانواده صالحی زمانی که سید علی 6 ساله بود بخاطر شیوع بیماری حصبه به مسجد سلیمان رفتند.
او در دبستان سعدی تحصیل کرد و از کودکی میکوشید با کارهای کوچک، کمک خرج خانواده باشد. وی در سال 1354 و پس از کسب دیپلم ریاضی، به خدمت سربازی رفت. در اواسط دوره سربازی به دلیل ضعف بینایی معافیت پزشکی دریافت کرد.
او گه گاه شعر میسرود و در نشریات مختلف منتشر میکرد. اولین اشعار او در سال 1350 با تلاش ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت مسجدسلیمان منتشر شد. سید علی صالحی سپس در سال 1358 به تهران رفت و در رشته ادبیات وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد. او هم زمان عضو کانون نویسندگان ایران شد و به فعالیتهای مطبوعاتی پرداخت.
اشعار او رفته رفته مورد توجه اهالی شعر و ادبیات قرار گرفت و شهرتی نسبی در میان شاعران به دست آورد.
وی مدتی به عنوان دبیر سرویس ادبی و صفحه شعر در مجله دنیای سخن مشغول فعالیت شد. در دهه هفتاد بسیاری از اشعار سیدعلی صالحی به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، فرانسه، عربی، آلمانی، روسی و کردی ترجمه و در مطبوعات منتشر میشد.
او سپس در سال 1379 کارگاه شعر دنیای سخن را تاسیس کرد و در سال 1382 نیز به عنوان سردبیر، یک شماره از مجله معیار ادبی را منتشر کرد.
سیدعلی صالحی پایهگذار جریان موج ناب بود که از سال 1354 شروع شد. و در سال 1363 آغازگر جریان شعری تحت عنوان شعر گفتار بود که تا به امروز جایگاهی پذیرفته شده در ادبیات ایران دارد.
آثار
سید علی صالحی آثار زیادب به صورت رمان، داستان، مجموعه شعر، تصحیح، نقد و... دارد. برخی آثار او در ادامه معرفی میشوند:
- به تو فکر میکنم
- خط هفتم کیمیانویس
- راه دور
- دعوت دوباره به ادامه دریا
- آخرین عاشقانههای ریرا
- زن در سایه چهرهاش را نشان خواهد داد
- دعوت به دعای عهد زنان
- بیانیه برای باران
- معصومیت و امید
- گل رز در سفر به ستاره شمالی
- هوای الوداع به موسم زایمان آب
- شبانهها
- نگران نباش همه چیز درست خواهد شد
- منم کورش شهریار روشناییها
- عاشقانههای پس از گرگ
- شرح شوکران
- زیارت نامه خوانی مرغ سحر و هم خوانی دختران خردادماه
- نشانیها
- ما نباید بمیریم، رویاها بی مادر میشوند
- رد پای برف تا بلوغ کامل گل سرخ
- گزارش به نازادگان
- پرده را کنار بزن در پایان عشق پیروز است
- این شفا برسد به دست مجروح ترین رویاها
- دعای زنی که در راه تنها میرفت
- آغوش حروف آهسته آزادی
- پنهانی چند شعر عاشقانه برای دو سه نفر
- زندگی کن بگذار دیگران هم زندگی کنند
- اشاره به دریا پیش از زوال بزرگ
- این منم زرتشت، ارابه ران خورشید
- چند رویا مانده تا طلوع رنگین کمان
- دیر آمدی ریرا
- نامهها
- سمفونی سپیدهدم
- قمری غمخوار در شامگاه خزانی
- وقتی رسیدیم که قطار رفتهبود
- نان و شراب و قصیده
نمونه شعر
میترسم، مضطربم
و با آن که میترسم و مضطربم
باز با تو تا آخرِ دنیا هستم
میآیم کنار گفتگویی ساده
تمام رویاهایت را بیدار میکنم
و آهسته زیر لب میگویم
برایت آب آوردهام، تشنه نیستی؟
فردا به احتمال قوی باران خواهد آمد.
تو پیشبینی کرده بودی که باد نمیآید
با این همه … دیروز
پی صدائی ساده که گفته بود بیا، رفتم،
تمام رازِ سفر فقط خوابِ یک ستاره بود!
خستهام ریرا!
میآیی همسفرم شوی؟
گفتگوی میان راه بهتر از تماشای باران است
توی راه از پوزش پروانه سخن میگوئیم
توی راه خوابهامان را برای بابونههای درّهای دور تعریف میکنیم
باران هم که بیاید
هی خیس از خندههای دور از آدمی، میخندیم،
بعد هم به راهی میرویم
که سهم ترانه و تبسم است
مشکلی پیش نمیآید
کاری به کار ما ندارند ریرا،
نه کِرمِ شبتاب و نه کژدمِ زرد.