درخواست اصلاح

فرح پهلوی




از دانشنامه ویکیدا

فرح دیبا (متولد ۲۲ مهر ۱۳۱۷، تهران) که پس از ازدواج فرح پهلوی و تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ با عنوان عُلیاحضرت شهبانو خطاب می‌شد، همسر سوم محمدرضاشاه پهلوی و ملکه ایران است.

فرح پهلوی
فرح پهلوی
اطلاعات شخصی
نام(های): فرح دیبا
لقب(ها): عُلیاحضرت شهبانو، فرح پهلوی
تاریخ تولد: ۲۲ مهر ۱۳۱۷
محل تولد: تهران
ملیت: ایرانی
تابعیت: آمریکا
محل زندگی: ایالات متحده آمریکا
نام پدر: سهراب دیبا
نام مادر: فریده قطبی
همسر(ها): محمدرضاشاه پهلوی
فرزندان: رضا • فرحناز • علیرضا • لیلا

زندگی شخصی

فرح دیبا در ۲۲ مهر ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمد. سهراب دیبا پدر او تبریزی و فریده قطبی مادر او لاهیجانی بود. او تنها فرزند این خانواده بود.

پدر فرح نخست او را هنگامی که شش سال داشت در «مدرسه ایتالیایی خواهران روحانی» نام‌نویسی کرد. سهراب دیبا در سال ۱۳۲۶ به سبب بیماری سرطان و زمانی که فرح هنوز کودک بود درگذشت.

پس از مرگ پدر، فرح دیبا و مادرش نزد دایی‌اش محمدعلی قطبی و همسرش لوئیزه زندگی کردند. رضا قطبی، پسردایی فرح، شش ماه از او بزرگ‌تر و فرح در خاطراتش او را با عنوان برادر نداشته خود نامیده است.

فرح دیبا در ده سالگی به مدرسه ژاندارک تهران رفت. او سه سال آخر دبیرستان را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند و دیپلم خود را در سال ۱۳۳۶ از این دبیرستان گرفت. وی در امتحانات دیپلم دبیرستان، شاگرد اول شد و از مدرسه اختصاصی معماری پاریس پذیرش گرفت. همچنین او به دنبال گرفتن بورس تحصیلی بود ولی موفق به گرفتن آن نشد. فرح در فرانسه با چهار دوست نو به نام‌های لیلی امیرارجمند، کریم‌پاشا بهادری، فریدون جوادی و بژورن مایرولد آشنا شد. دوست نزدیک فرح به نام لیلی امیرارجمند که تأثیر بسیاری بر روی افکار فرح داشت، تمایلات کُمونیستی داشت. به گفته احسان طبری از رهبران حزب توده، فرح در دوران دانشجویی‌اش در تظاهرات حزب توده که در پاریس برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد.

ازدواج با شاه

ثریا اسفندیاری، همسر محمدرضاشاه پهلوی، بچه‌دار نمی‌شد. محمدرضا شاه به دلیل نیاز به جانشین در سال ۱۳۳۶ از ثریا اسفندیاری جدا شد. شاه در سال ۱۳۳۸ که برای دیدار رسمی و گفتگو با ژنرال شارل دوگل به فرانسه رفته بود، در یک مهمانی در سفارت ایران در پاریس با دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه دیدار کرد. فرح یکی از این دانشجویان بود و مکالمهٔ کوتاهی با شاه ایران داشت. اردشیر زاهدی در زمان دانشجویی فرح دیبا مسئول رسیدگی به امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور بود. دیبا که از خانواده ثروتمندی نبود و موفق به دریافت بورسیه هم نشده بود، از عمویش که زاهدی را می‌شناخت درخواست کرد که ملاقاتی را با زاهدی ترتیب دهد. عموی فرح نه تنها درخواست ملاقات کرد، بلکه به زاهدی گفت که فرح را به عنوان گزینه‌ای برای ازدواج با محمدرضاشاه در نظر بگیرد. زاهدی پذیرفت و از همسرش شهناز پهلوی خواست که هنگام مصاحبه فرح را ببیند.

فرح دیبا یک یا دو روز بعد به خانه شهناز پهلوی در حصارک دعوت شد و شاه نیز به‌طور اتفاقی سر رسید و مجدد بین آن‌ها گفتگویی شکل گرفت.

ماجرای خواستگاری در هواپیما

ملاقات‌های شاه و فرح ادامه داشت. یک بار آن‌ها سوار بر هواپیمایی سبک شدند. شایعه شد که شاه در این پرواز از فرح خواستگاری کرده است. در هنگام پرواز، هواپیما در فرود دچار مشکل شد و شاه از فرح خواست که به او در کنترل دستی هواپیما کمک کند. فرح که متوجه خطر نشده بود، با شوق و هیجان چنین کرد. او پس از نشستن هواپیما و مشاهده ماشین‌های آتش‌نشانی پی برد چه خطری را از سر گذرانده‌اند. فرح درباره این ملاقات‌ها می‌گوید شاه می‌توانست با یک لبخند او را آرام کند.

ماجرای دعوت به استخر

شاه با فرح مهربان بود، اما حرفی از ازدواج نزده بود؛ زاهدی از وی خواست اگر درباره ازدواج با او جدی نیست، اجازه دهد فرح به پاریس بازگردد. شاه چند روز بعد تصمیم گرفت فرح را برای شنا دعوت کند. پوشیدن لباس شنا در ملاقات با شاه برای فرح آسان نبود، اگرچه آن عصر را دلهره‌آور و دلپذیر توصیف کرده است.

فاصله چند هفته‌ای قبل از خواستگاری

پس از آن دو یا سه هفته بدون هیچ ارتباطی گذشت؛ فرح ناراحت بود و فکر می‌کرد که شاه او را فراموش کرده است. او از زاهدی پرسید که آیا باید به پاریس بازگردد؟ زاهدی به او گفت صبر کند؛

تا اینکه فرح دوباره به خانه همسرش دعوت شد:

آن شب حدود بیست نفر در مهمانی حضور داشتند. از دیدار مجدد پادشاه خوشحال و آرام بودم. گفتگو به دور مسائل عادی می‌گذشت و پادشاه لبخند به لب داشت… کم‌کم احساس کردم مدعوین یکی پس از دیگری سالن را ترک می‌گویند تا جایی که پادشاه و من تنها ماندیم. آن‌گاه پادشاه با متانت بسیار از ازدواج پیشین خود سخن گفت… سپس خاموش شد. دست مرا در دست خود گرفت… و گفت «حاضری با من ازدواج کنی؟» من فوراً جواب مثبت دادم… او را دوست داشتم و آماده زندگی با او بودم.

فرح دیبا در این زمان بیست و یک ساله بود. نامزدی آن‎ها در ۳۰ آبان ۱۳۳۸ بود. امام جمعهٔ وقت تهران، سید حسن امامی، خطبه عقد آن‌ها را خواند. ده ماه پس از ازدواج، نخستین فرزند آن‌ها به دنیا آمد که نامش را رضا گذاشتند و سه فرزند دیگر، فرحناز در ۲۲ اسفند ۱۳۴۱، علیرضا در ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ و لیلا ۷ فروردین ۱۳۴۹ به دنیا آمدند.

شهبانوی ایران

فرح پهلوی در سال اول ازدواج، مانند همسران پادشاهان قبلی ایران، عنوان «ملکه» داشت و از سال ۱۳۳۹، با عنوان «شهبانو» خطاب شد.

تاج‌گذاری

محمدرضا شاه پهلوی، در پی اصلاحات قانون اساسی مشروطه، حق انتخاب نایب‌السلطنه و تعیین سن بیست سالگی برای رسیدن ولیعهد به سلطنت را پیشنهاد داد. این تغییرات که در ۱ شهریور ۱۳۴۰ به تصویب رسیدند، اجازه می‌دادند تا رسیدن ولیعهد به سن بلوغ، نایب‌السلطنه کشور را اداره کند. محمدرضا پهلوی این اصلاحات را گامی مهم به سمت پیشرفت و تمدن بزرگ ایران می‌دانست.

در مراسم تاج‌گذاری در ۵ آبان ۱۳۴۶، محمدرضا شاه پهلوی، «تاج سلطنتی شهبانوی ایران» را روی سر فرح پهلوی می‌گذارد.
در مراسم تاج‌گذاری در ۵ آبان ۱۳۴۶، محمدرضا شاه پهلوی، «تاج سلطنتی شهبانوی ایران» را روی سر فرح پهلوی می‌گذارد.

در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۶، چهل و هشتمین سال زادروز محمدرضا پهلوی در کاخ گلستان مراسم تاج‌گذاری محمدرضا شاه و شهبانو فرح و ولیعهد رضا پهلوی برگزار شد. در همین سال اصل ۳۸ قانون اساسی به این صورت تغییر کرد که در صورت انتقال پادشاهی به ولیعهدی که به سن قانونی نرسیده، مادر ولیعهد به‌طور خودکار نایب‌السلطنه می‌شد.

ادعای سلطنت بعد از انقلاب اسلامی

از این رو بعد از مرگ محمد رضا شاه در مصر، فرح پهلوی به مدت 3 ماه و 4 روز (۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰ – ۳۱ اکتبر ۱۹۸۰) به عنوان نایب‌السلطنه تا رسیدن رضا پهلوی به سن 20 سالگی ادعای سلطنت ایران را داشت و بعد از این تاریخ رضا پهلوی با رسیدن به سن 20 سالگی مدعی سلطنت شد.