نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران
نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران جنبشی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود که میان سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ هجری شمسی در ایران شکل گرفت. این نهضت با هدف پایان دادن به سلطه شرکت نفت انگلیس و ایران بر منابع نفتی کشور و بازگرداندن مالکیت آن به ملت ایران صورت گرفت و به یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران و از جنبشهای ضد استعماری برجسته قرن بیستم تبدیل شد.
پیشزمینه تاریخی
قرارداد دارسی و سلطه بریتانیا بر نفت ایران
در سال ۱۲۸۰ش/۱۹۰۱م، ویلیام ناکس دارسی قراردادی با مظفرالدینشاه قاجار منعقد کرد که به موجب آن حق انحصاری اکتشاف و استخراج نفت ایران به مدت ۶۰ سال در اختیار او قرار گرفت. سهم ایران از این قرارداد تنها ۱۶ درصد از سود ناخالص بود. این قرارداد که بعدها به قرارداد دارسی معروف شد، عملاً آغاز سلطه بریتانیا بر نفت ایران بود.
در دوره رضاشاه و پس از شکست مذاکرات تیمورتاش برای اصلاح شرایط، قرارداد رادرسی از طرف ایران بهطور یکجانبه لغو شد. فشار انگلیس باعث شد قرارداد نفتی دیگری با عنوان قرارداد ۱۹۳۳ به امضا برسد که همچنان ناعادلانه باقی بود و درآمد ناچیزی برای ایران داشت.
پس از جنگ جهانی دوم
با پایان جنگ جهانی دوم و گسترش فضای سیاسی، موضوع نفت بار دیگر در مرکز توجه روشنفکران، روحانیون و نمایندگان مجلس قرار گرفت. در سال ۱۳۲۳ش طرحی از سوی دکتر محمد مصدق تصویب شد که اعطای هرگونه امتیاز نفتی به بیگانگان را ممنوع میکرد. همزمان، اعتصابات کارگری در مناطق نفتی جنوب بهویژه در تیرماه ۱۳۲۵ و کشتار ۲۳ تیر همان سال، موجی از مخالفت با حضور انگلیس ایجاد کرد و زمینه را برای یک حرکت سراسری فراهم ساخت.
شکلگیری نهضت صنعت نفت
نیروهای سیاسی و اجتماعی
نهضت ملی شدن نفت حاصل همگرایی طیفی گسترده از نیروها بود: جبهه ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق و متحدانش در مجلس، روحانیت شیعه بهویژه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و علمای برجستهای چون آیات خوانساری، محلاتی و شاهرودی، گروههای مذهبی مانند فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی و احزاب و اتحادیههای کارگری و همچنین جریانهای ملیگرا و چپگرا.
نقش آیتالله کاشانی
آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی به عنوان یکی از رهبران روحانی نهضت، نقش بسیار مهمی در بسیج افکار عمومی و پیوند جنبش با تودههای مذهبی داشت. او از مبارزان ضد استعماری شناختهشده بود که سابقه مقابله با اشغالگری بریتانیا در عراق را نیز داشت. کاشانی با صدور بیانیهها، ایراد سخنرانیهای تند علیه استعمار و حمایت قاطع از مصدق در مجلس و در میان مردم، توانست نهضت را به جنبشی سراسری و مردمی تبدیل کند. حمایت او بهویژه در ماجرای قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقشی تعیینکننده در بازگشت مصدق به قدرت داشت.
تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت
در سال ۱۳۲۹ و در جریان بررسی قرارداد الحاقی گس–گلشائیان در مجلس شانزدهم، کمیسیون نفت به ریاست دکتر مصدق پیشنهاد ملی شدن نفت را مطرح کرد. ترور سپهبد رزمآرا، نخستوزیر وقت، در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ توسط خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام مانع اصلی اجرای این طرح را از میان برداشت.
در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت پیشنهاد ملی شدن نفت را تصویب کرد و در ۲۹ اسفند همان سال، این قانون در مجلس شورای ملی و مجلس سنا به تصویب رسید. بدینترتیب صنعت نفت ایران رسماً ملی اعلام شد.
نخستوزیری دکتر مصدق و اجرای قانون
در اردیبهشت ۱۳۳۰، با فشار افکار عمومی، دکتر محمد مصدق به نخستوزیری رسید. او اصلاح قانون انتخابات و اجرای ملی شدن صنعت نفت را در صدر برنامههای خود قرار داد. هیئت خلع ید به ریاست مهندس مهدی بازرگان به مناطق نفتی جنوب اعزام شد و اداره تاسیسات نفتی به دست ایرانیان سپرده شد. انگلیسیها ایران را ترک کردند و تصور میکردند ایرانیان قادر به اداره صنعت نفت نخواهند بود، اما مهندسان و متخصصان ایرانی موفق شدند پالایشگاه آبادان را به کار اندازند.
بحران نفت و واکنش انگلیس
ملی شدن صنعت نفت با مخالفت شدید انگلستان روبهرو شد؛ دولت بریتانیا ابتدا از طریق طرح شکایت در شورای امنیت و دادگاه لاهه تلاش کرد مانع اجرای قانون شود، اما با ناکامی در این مسیر، اقدام به تحریم خرید نفت ایران کرد. در کنار آن، از همکاری کارشناسان خارجی با ایران جلوگیری نمود و حتی تهدیدهای نظامی را در دستور کار قرار داد. در نتیجه، هرچند تولید نفت در داخل ادامه یافت و متخصصان ایرانی توانستند پالایشگاهها را اداره کنند، اما به دلیل محدودیتهای صادراتی و فشارهای بینالمللی، فروش نفت با دشواری جدی روبهرو شد و درآمد دولت به شدت کاهش یافت.
بحران سیاسی و قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱
مصدق برای جلوگیری از دخالت ارتش و دربار، خواستار انتقال وزارت جنگ به دولت شد. شاه این درخواست را نپذیرفت و مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ استعفا داد. مجلس قوامالسلطنه را به نخستوزیری برگزید، اما او با سیاستهای سرکوبگرانه خود موجی از نارضایتی ایجاد کرد.
با صدور اعلامیههای تند آیتالله کاشانی و فراخوان به جهاد در صورت ادامه نخستوزیری قوام، مردم در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دست به قیام زدند. در این قیام، با وجود سرکوب خونین، مردم توانستند شاه را وادار کنند بار دیگر مصدق را به نخستوزیری منصوب کند. این رخداد یکی از نقاط اوج همبستگی نیروهای ملی و مذهبی در نهضت بود.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
در پی ناکامی مذاکرات با غرب، فشار تحریمها و بحران اقتصادی، آمریکا و بریتانیا تصمیم گرفتند دولت مصدق را سرنگون کنند. با عملیات مشترک سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس (عملیات آژاکس) و همراهی برخی عوامل داخلی، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتایی علیه مصدق صورت گرفت.
مصدق برکنار و بازداشت شد، سرلشکر فضلالله زاهدی به نخستوزیری رسید و با امضای قرارداد کنسرسیوم، بار دیگر شرکتهای غربی کنترل صنعت نفت ایران را در دست گرفتند.
هرچند کودتای ۱۳۳۲ پایان عملی نهضت ملی شدن نفت بود، اما آثار عمیق فکری و سیاسی آن در تاریخ ایران ماندگار شد؛ این جنبش موجب تثبیت اندیشه استقلال اقتصادی و سیاسی در کشور گردید، سطح مشارکت سیاسی مردم را افزایش داد و بر اهمیت مجلس و قانون در نظام سیاسی افزود. همچنین پیوند میان نیروهای ملی و مذهبی را تقویت کرد و الگویی الهامبخش برای جنبشهای ضد استعماری در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بهوجود آورد.