سید ابوالقاسم کاشانی
سید ابوالقاسم کاشانی معروف به آیتالله کاشانی، (متولد ۲۸ آبان ۱۲۶۱، تهران – درگذشته ۲۳ اسفند ۱۳۴۰، تهران) روحانی شیعه، فقیه و یکی از برجستهترین فعالان سیاسی ایران در نیمه نخست قرن چهاردهم شمسی بود. او نقشی مؤثر در مبارزات ضد استعماری در عراق و ایران داشت و بهویژه در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران بهعنوان یکی از رهبران مذهبی و سیاسی این جنبش شناخته میشود.
کاشانی عضو مجلس موسسان اول در سال ۱۳۰۴، نماینده ادوار ۱۴، ۱۶ و ۱۷ مجلس شورای ملی از حوزه تهران و همچنین مدتی رئیس مجلس شورای ملی در دوره ۱۷ بود.
زندگی و تحصیلات
سید ابوالقاسم کاشانی در سال ۱۲۶۴ شمسی در تهران زاده شد. پدر او، آیتالله سید مصطفی کاشانی، از علمای برجسته تهران بود. کاشانی در نوجوانی برای تحصیل علوم دینی به نجف رفت و از شاگردان آخوند خراسانی به شمار آمد. وی سه دوره درس اصول را نزد استادش گذراند و از نزدیک با مباحث مشروطه و تحولات سیاسی ایران آشنا شد.
بر اساس اسناد تاریخی، آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی اجتهاد او را تأیید کرده بود، اما کاشانی با وجود درخواستهای فراوان از شهرهای مختلف ایران برای انتشار رساله عملیه، از ورود به عرصه مرجعیت خودداری کرد. او معتقد بود که حضورش در میدان مبارزه با استعمار بریتانیا اهمیت بیشتری دارد.
فعالیتهای ضد استعماری در عراق
کاشانی در سالهای جنگ جهانی اول و پس از آن در عراق به مبارزه علیه حضور بریتانیا پرداخت. او در تأسیس «جمعیت نهضت اسلامی» در کاظمین با حمایت مراجعی چون میرزا محمدتقی شیرازی نقش داشت و عشایر عرب را به مقاومت علیه استعمارگران فراخواند. پس از شکست این نهضت و تحت تعقیب قرار گرفتن از سوی انگلیسیها، در سال ۱۲۹۹ شمسی به ایران بازگشت.
ورود به سیاست در ایران
بازگشت کاشانی به ایران همزمان با کودتای 3 اسفند ۱۲۹۹ بود. او در سالهای بعد به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی روی آورد و در مجلس مؤسسان (۱۳۰۴) نیز حضور یافت[۱]. پس از شهریور ۱۳۲۰، با توجه به سابقه مبارزاتیاش با انگلیسیها، روابطی با گروهی از نظامیان برقرار کرد و همین امر موجب شد انگلیسیها در پی دستگیری او باشند.
از اقدامات مهم او در این دوره، تشویق مردم به حضور در انتخابات مجلس چهاردهم (۱۳۲۳) بود. کاشانی در جریان این فعالیتها بازداشت و به اراک تبعید شد.
تبعید به لبنان
پس از سوءقصد به محمدرضا پهلوی در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷، دولت وقت کاشانی را یکی از عاملان معرفی کرد و او را ابتدا در قلعه فلکالافلاک زندانی و سپس به لبنان تبعید کرد[۲]. پس از بازگشت از تبعید، وی با صدور بیانیهها و اعلامیههایی، به حمایت از فلسطین و مخالفت با تشکیل دولت اسرائیل پرداخت.
نقش در ملی شدن صنعت نفت
کاشانی یکی از نخستین روحانیونی بود که به صراحت از ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت کرد. او ملی شدن نفت را یک وظیفه دینی و ملی دانست و از جایگاه مذهبی و اجتماعی خود برای بسیج مردم بهره گرفت. حمایتهای او نقشی تعیینکننده در گسترش جنبش ملی نفت داشت و او در کنار دکتر محمد مصدق، رهبر سیاسی این جنبش، به یکی از چهرههای کلیدی تحولات ایران بدل شد[۳].
قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱
یکی از اوجهای همکاری کاشانی و مصدق، قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ بود. با استعفای مصدق و انتصاب احمد قوام به نخستوزیری، کاشانی مردم را به اعتراض گسترده فراخواند و در نتیجه قیام مردمی، مصدق بار دیگر به قدرت بازگشت[۴].
اختلاف کاشانی و دکتر مصدق
رابطه کاشانی و مصدق در ادامه دچار تنش شد. اختلاف اصلی بر سر اختیارات فوقالعاده نخستوزیر و شیوه اداره کشور بود. کاشانی معتقد بود که اعطای اختیارات گسترده به مصدق، بازگشت به استبداد است. او همچنین انحلال مجلس هفدهم را خیانت دانست و در اعلامیهای صریحاً با سیاستهای مصدق مخالفت کرد.
این اختلافها، همراه با حملات مطبوعات و برخی گروههای سیاسی علیه کاشانی، موجب تضعیف ائتلاف مذهبی–ملی و نهایتاً شکاف در جنبش ملی شد[۵].
کودتای ۲۸ مرداد
کودتای ۲۸ مرداد، که به سقوط دولت مصدق انجامید، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کاشانی است. برخی منابع او را به همکاری با کودتاچیان متهم کردهاند، اما نزدیکانش بر این باورند که او در پی جلوگیری از کودتا بود و دخالتی در آن نداشت. به گفته یارانش، کاشانی بعدها از خدمات مصدق به نیکی یاد میکرد و معتقد بود اطرافیان مصدق موجب انحراف او شدند[۶].
رابطه با فداییان اسلام
کاشانی در برههای از فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نواب صفوی حمایت ضمنی داشت. این گروه به مبارزه با نفوذ خارجی و فساد داخلی میپرداخت و کاشانی از فعالیتهایشان استقبال میکرد. با این حال، به دلیل اختلاف در شیوههای مبارزاتی، که فداییان اسلام رویکردی خشنتر داشتند، این رابطه به تدریج دچار تیرگی شد[۷].
نامههای کاشانی به مصدق
از مهمترین اسناد باقیمانده از کاشانی، نامههای او به دکتر مصدق است. این نامهها حاوی توصیهها، هشدارها و گاه انتقادهای صریح او به سیاستهای دولت بودند. کاشانی بارها نسبت به تهدید کودتا هشدار داد و بر ضرورت جلب حمایت عمومی و توجه به مسائل اقتصادی و امنیتی کشور تأکید کرد[۷].
سالهای پایانی و درگذشت
پس از کودتای ۲۸ مرداد، کاشانی به تدریج از صحنه سیاسی کنار رفت. او حتی در سال 1334، پس از دستگیری سران فداییان اسلام، به عنوان دخالت در قتل رزمآرا دستگیر و در معرض محاکمه و اعدام قرار داشت. کاشانی در سالهای پایانی عمر بیشتر به فعالیتهای مذهبی پرداخت و در 23 اسفند ۱۳۴۰ شمسی در تهران بر اثر بیماری حاد برونشیت درگذشت[۸].
منابع
- ↑ <سیدابوالقاسم کاشانی>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ <ماجرای ترور محمدرضا شاه در سال ۲۷>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ <آیتالله کاشانی که بود و در ملی شدن صنعت نفت چه نقشی داشت؟>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ <قیام ۳۰ تیر به روایت روزنامهها/ روزی که مقاومت مردم در حافظه تاریخی ایران باقی ماند>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ <اختلاف دکتر مصدق و آیتالله کاشانی>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ <بررسی ادعاها درباره نقش آیت الله کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد 1332>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ <خلاصه زندگی نامه آیت الله کاشانی>، برداشت شده در 27 مرداد 1404
- ↑ <سرنوشت آیتالله کاشانی پس از کودتای ۲۸ مرداد>، برداشت شده در 27 مرداد 1404