نمایشنامه
نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی–نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود.
نمایشنامه ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با داستان تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته میشوند.آنچه در داستان بیان و توصیف میشود، در نمایشنامه باید دیده و تصویر گردد.
نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه مینویسد. در حقیقت نمایشنامه نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته میشود.
علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد.
واژهی نمایشنامه از لغت فرانسویِ pièce de théâtre برگرفته شدهاست. و به همین خاطر، گاهی با واژههای پیاِس یا تئاترنوشت هم از آن یاد میشود. این واژه متنی را شامل میشود که بتوان آن را برای اجرای یک نمایش استفاده کرد. طبیعتاً به نویسندهی چنین متنی، نمایشنامهنویس گفته میشود.
اما اصطلاحاً، نمایشنامه داستانی است که به منظور اجرای گفتاری و نمایشی بر صحنهی تئاتر، نوشته میشود. تاریخچه نمایشنامهنویسی به به تراژدیهای دوران یونان باستان برمیگردد. و از آن زمان، در قومیتها و فرهنگهای گوناگون با اشکال متفاوتی از نمایشنامه روبهرو بودهایم. مانند نمایشنامه برای اجرای سربسته، روباز، نمایشنامهی تکراوی (نقالی)، نمایشنامهی خلقالساعه (فیالبداهه) مانند روحوضی و… .
از نظر محتوایی هم میتوانیم گونههایی چون کمدی، درام، ملودرام، تراژدی، طنز، هجو، لغو و…» را برای یک نمایشنامه در نظر بگیریم. به طور کلی، متن یک نمایشنامه، منقطع و در مراحل «مقدمهچینی، شخصیتپردازی، ساخت گره داستان، تعبیه حس دلهره، درگیری که در اوج داستان اتفاق میافتد و نهایتا نتیجهگیری تقسیمبندی میشود. اما نویسنده میتواند به تناوب از وجود این عناصر گذر کند.
ویژگیهای نمایشنامه
رکن اصلی یک نمایش، بازیگر است. بازیگر در هر شرایط و زمان و مکانی میتواند نمایش برپا کند. این نمایش حتی میتواند بر پایه بداهه باشد مانند نمایشهای ایرانی از قبیل تخت حوضی و میدانی است. با این وصف نمایشنامه وقتی میتواند خودی نشان دهد که عرصهای مناسب برای بازی و جلب تماشاچی و ارائه ایده ایجاد کند و دارای مختصات ویژهای باشد :
1- اصالت داشته باشد. بدین معنی که نو باشد. حتی المقدور پیش از این یا نوشته نشدهباشد، یا از زاویهای نو به موضوع نگاه شدهباشد.
2- تکنیک مناسب داشتهباشد.
3- نویسنده به موضوع احاطه کامل داشتهباشد؛ مطلع بودن از علوم انسانی و سایر علوم مرتبط با آنچه در نمایشنامه نوشته شدهاست، به واقع نمایی آن کمک بسیاری میکند.
4- دارای زیر ساخت واقع نمایی باشد. این موضوع با واقعگرایی متفاوت است.واقع نمایی یعنی اتفاق افتادنی. مهم نیست در چه سبکی مینویسیم، اما مهم آن است که جوری وقایع بیان شود که برای بیننده یا خواننده موجه و قابل باور باشد.
5- فاکتورهای جذب مخاطب را داشته باشد. این یکی از مهمترین موارد در نمایشنامه نویسی است که اغلب از آن به عنوان موردی پیش پا افتاده یاد میکنند. درحالی که یک مورد اساسی و مهم است. مواردی مثل طنز، تعلیق، شخصیتهای بکر و جذاب و...نباید فراموش شود. نمایشنامه نسبت به یک داستان یا رمان، اجزای بیشتری را در آغاز، میانه و نهایت خود دارد که این تفاوت بنیادین را رقم میزنند:
- هر نمایشنامه از چند پرده و صحنه تشکیل میشود. به هرکدام از قسمتهای نمایش که با جلو عقب رفتن پردهی نمایش (و طبیعتا تعویض چیدمان (دکور) صحنه) همراه است، یک پرده میگویند. و بعد از این اتفاق، میگویند پرده عوض شده است. هنگامی هم که در یک پردهی خاص، بدون تعویض دکور، صرفاً ماجرا یا زمان و مکان عوض میشوند، میگویند صحنه عوض شده است. و به هرکدام از این قسمتها یک صحنه میگویند. مکان و زمان اتفاقات یا توضیح درباره صحنه، در ابتدای نمایش یا ابتدای هرکدام از پردهها و صحنهها قید میشوند.