پیمان آخال
پیمان آخال یا پیمان آخال تکه معاهدهای است که در 30 شهریور ۱۲۶۰ شمسی (۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ میلادی) میان ایران و امپراتوری روسیه بسته شد تا مرزهای دو کشور در مناطق ترکمننشین شرق دریای خزر مشخص گردد.
این قرارداد به دلیل گستردگی اراضی واگذار شده (بیش از یک میلیون و 266 هزار کیلومتر مربع)، یکی از مهمترین معاهدات تحمیلی دوران قاجار در دوره ناصرالدین شاه به شمار میرود و بخشهای وسیعی از شمال شرقی ایران در آسیای مرکزی شامل سرزمین ترکمنستان و بخشهای بزرگی از تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان امروزی را به روسیه تزاری واگذار کرد.
تاریخچه و زمینه پیمان آخال
پس از شکستهای متوالی ایران در منطقه آسیای میانه و تثبیت حاکمیت روسیه بر سمرقند، بخارا و خوارزم، نیروهای روس با هدف سرکوب ترکمنان و تأمین امنیت راههای تجاری، مناطق ترکمننشین ایران را تحت فشار نظامی قرار دادند. تصرف گوگتپه در سال 1260 شمسی (۱۸۸۱م) آخرین پایگاههای مقاومت ترکمنان را به کنترل روسها درآورد.
ضعف حکومت مرکزی ایران و ناصرالدینشاه در برابر تهدیدهای همزمان بریتانیا و روسیه باعث شد ایران ناچار به پذیرش پیمان شود. بدین ترتیب، ناصرالدینشاه با امضای پیمان، حاکمیت روسیه بر این سرزمینها را به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستین بار در شرق دریای خزر همسایه شدند.
مفاد پیمان آخال
پیمان آخال شامل مقدمه و نه ماده بود و برخی از مهمترین مفاد آن عبارتند از:
- تعیین نقاط مرزی: خطوط دقیق مرز میان ایران و روسیه مشخص شد و نمایندگان دو کشور مکلف به علامتگذاری مرز شدند.
- تخلیه قلعهها و جابجایی سکنه: ایران موظف شد قلعههای گرماب و قلقلاب را تخلیه کند و سکنه ترکمن به مناطق داخلی ایران منتقل شوند. هزینه این جابجایی از خزانه ایران تأمین شد.
- کنترل منابع آب: ایران متعهد شد جلوی گسترش روستاها و کشاورزی در امتداد رودخانهها و منابع آبی که به خاک روسیه میریخت را بگیرد، تا میزان آب مصرفی کنترل شود.
- محدودیت نظامی و بازرگانی: ایران موظف شد ورود سلاح به مناطق مرزی و به ترکمنان را ممنوع کند و روسیه حق اعزام ماموران برای نظارت بر رفتار ترکمنان را داشت.
- پروتکلهای اجرایی: مبادله اسناد و تعیین حدود نهایی مرزی توسط کمیسیون مشترک انجام شد و چند پروتکل الحاقی در حصار و عشقآباد به امضا رسید.
پیامدهای سیاسی و اقتصادی پیمان آخال
پیمان آخال تأثیرات گستردهای بر ایران داشت. این پیمان نشانه ضعف حکومت مرکزی ایران و تسلط روزافزون روسیه در شمال شرقی کشور بود. تلاش ناصرالدینشاه برای حفظ کنترل بر ترکمنان ناکام ماند و روسیه بیشترین بهره را برد. محدودیتهای مربوط به منابع آب و زمینهای زراعی باعث کاهش تولید و خروج برخی مناطق از چرخه اقتصادی ایران شد. به عنوان نمونه، جریان آب رود سرخس ناصری به کنترل روسها درآمد و مناطق کشاورزی تخریب شد. ترکمنها با جداسازی مرزها دچار تفرقه شدند و مجبور به پرداخت مالیات به دو دولت شدند، که مشکلات اداری و اقتصادی به همراه داشت.