شاه عباس صفوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شاه عباس صفوی'''، مقتدرترین شاه صفویه بود. او لقب کبیر را بهدلیل برخورداری از قدرت استراتژی و طراحی نظامی، احتیاط و سیاست در تصمیمگیری، صبر در دستیابی به اهداف دیپلماتیک، ترجیح دیپلماسی بر جنگ و حضور همیشگی او در تمامی میدانها، از آن خود کرد. | '''شاه عباس صفوی'''، مقتدرترین [[شاه]] [[صفویه]] بود. او لقب کبیر را بهدلیل برخورداری از قدرت استراتژی و طراحی نظامی، احتیاط و سیاست در تصمیمگیری، صبر در دستیابی به اهداف دیپلماتیک، ترجیح دیپلماسی بر [[جنگ]] و حضور همیشگی او در تمامی میدانها، از آن خود کرد. | ||
[[پرونده:عباس یکم در یک نقاشی ایتالیایی از سدهٔ شانزدهم یا هفدهم.jpg|جایگزین=عباس یکم در یک نقاشی ایتالیایی از سدهٔ شانزدهم یا هفدهم|بندانگشتی|عباس یکم در یک نقاشی ایتالیایی از سدهٔ شانزدهم یا هفدهم{{شخصیت|نام(های)=نام کامل: ظلالله امیرالمؤمنین حیدر ابوالمظفر شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی بهادرخان|تاریخ تولد=۱ رمضان ۹۷۸ | [[پرونده:عباس یکم در یک نقاشی ایتالیایی از سدهٔ شانزدهم یا هفدهم.jpg|جایگزین=عباس یکم در یک نقاشی ایتالیایی از سدهٔ شانزدهم یا هفدهم|بندانگشتی|عباس یکم در یک نقاشی ایتالیایی از سدهٔ شانزدهم یا هفدهم{{شخصیت|نام(های)=نام کامل: ظلالله امیرالمؤمنین حیدر ابوالمظفر شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی بهادرخان|تاریخ تولد=۱ رمضان ۹۷۸ | ||
۲۷ ژانویهٔ ۱۵۷۱|محل تولد=هرات، خراسان، ایران (امروزه در افغانستان)|تاریخ فوت=جمادیالاول ۱۰۳۸ | ۲۷ ژانویهٔ ۱۵۷۱|محل تولد=هرات، خراسان، ایران (امروزه در افغانستان)|تاریخ فوت=جمادیالاول ۱۰۳۸ | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
عباس میرزا در [[ماه]] [[رمضان]] [[سال]] ۹۷۸ [[هجری قمری]] به دنیا آمد. پدرش [[محمد شاه خدابنده]] از کودکی او را به حکومت [[هرات]] گذاشت و به خاطر سن کمی که داشت، یکی از سران قزلباش را سرپرست او کرد. شاه عباس کبیر مقتدرترین شاه صفویه در سال ۹۹۹ هجری قمری بهعنوان شاه، تاجگذاری کرد و تا سال ۱۰۳۸ بر مسند حکومت بود. | |||
پس از [[شاه تهماسب اول صفوی]]، شاه محمد خدابنده روی کار آمد. شاه محمد خدابنده شاهی قدرتمند و سیاست مدار نبود و آلت دست درباریان صفوی قرار گرفت. در طول ۱۲ [[سال]] پادشاهی او، اوضاع داخلی و خارجی [[ایران]] به ضعف گرایید و دربار نیز دچار انحراف شد، بهطوری که قدرت از دست شاه بیرون رفت و دست حرمسرا برای دخالت در اوضاع مملکت باز شد. با وجود این شرایط، شاه عباس پسر شاه محمد خدابنده در سن ۱۸ سالگی با حمایت قزلباشان به تخت نشست تا اوضاع را سامان دهد. | |||
در | زمانی که شاه عباس روی کار آمد، اوضاع [[ایران]] و شرایط حاکمیت [[صفویه]] وخیم بود. در غیاب یک نیروی قدرتمند و مهارکننده، هر یک از مقامات عمده دولتی تنها در فکر منافع خود بود و نتیجه، وضعی نزدیک هرج و مرج کامل بود. خزانه در نتیجه اسراف و تبذیرهای محمدشاه خالی بود. با امکاناتی که شاه عباس داشت، پرداخت همزمان به مشکلات خطیر و متعدد امکانپذیر نبود، پس شاه مجبور به اولویتبندی در زمینه دستیابی به اهداف خود شد. | ||
در آن زمان [[غرب]] و شمال غربی [[ایران]] به اشغال [[عثمانیان]] در آمده و ایالات شرقی ایران، بهویژه [[خراسان]] نیز در اشغال ازبکان بود. در داخل ایران نیز در طی ۱۲ سالی که از مرگ شاه طهماسب اول میگذشت و در دوره شاه محمد خدابنده، قدرت شاه کاهش چشمگیری یافته بود. شاه عباس پدرش شاه محمد خدابنده را بههمراه برادرش در قلعه [[ورامین]] حبس کرد تا از شورش آنها در امان بماند. او قدرت قزلباشان را با کشتن برخی سران آنها محدود کرد و با سرکوب کردن شورش [[گیلان]]، ضرب شصتی به دیگر شورشان داخلی زد تا بر جای خود بنشینند. | |||
شاه عباس اول بهتدریج تمامی شورشیان را مطیع کرد و به اوضاع داخلی [[کشور]] مسلط شد. پس از تحکیم اوضاع داخلی کشور، به سراغ وضعیت مرزها رفت. شاه بهدلیل اشغال کشور از دو طرف شرق و غرب توسط ازبکان و عثمانیها، تصمیم به صلح با عثمانی گرفت، تا از این طریق، امنیت را در مرزهای غربی [[ایران]] برقرار کند و بتواند با خیال راحت به [[جنگ]] ازبکان در [[شرق]] برود. | |||
=== تشکیل ارتش دائمی === | == عملکرد شاه عباس صفوی == | ||
شاه عباس در ابتدای روی کار آمدن تصمیم گرفت ارتش صفویه را سر و سامان دهد؛ چون اوضاع آشفتهای که او با آن روبهرو بود، تنها از طریق تشکیل سپاه دائمی و مقابله با شورشیان داخلی و خارجی قابل کنترل بود. شاه عباس به نیروهای قزلباش، اعتماد زیادی نداشت؛ او نیروهای چرکسی، غلامان گرجی و برخی ارامنه را وارد ارتش صفویه کرد. وارد شدن غلامان گرجی به ارتش صفویه از قدرت قزلباشها کاست و تعادل را در ارتش برقرار کرد. غلامان گرجی مانند قزلباشها به حکومت صفوی دلبسته نبودند؛ اما کاملا مطیع اوامر شاه بودند. شاه عباس کبیر ارتشی ۴۰,۰۰۰ نفری تشکیل داد و در لشکرکشیهای خود از آنها استفاده کرد. | عملکرد شاه عباس صفوی در دوران حاکمیت او، بهترتیب اولویتهایی که او برای نظم و سامان دادن به اوضاع مملکت در پیش گرفت، به شرح زیر است: | ||
=== تشکیل [[ارتش]] دائمی === | |||
شاه عباس در ابتدای روی کار آمدن تصمیم گرفت ارتش [[صفویه]] را سر و سامان دهد؛ چون اوضاع آشفتهای که او با آن روبهرو بود، تنها از طریق تشکیل [[سپاه]] دائمی و مقابله با شورشیان داخلی و خارجی قابل کنترل بود. شاه عباس به نیروهای قزلباش، اعتماد زیادی نداشت؛ او نیروهای چرکسی، غلامان گرجی و برخی ارامنه را وارد ارتش صفویه کرد. وارد شدن غلامان گرجی به ارتش صفویه از قدرت قزلباشها کاست و تعادل را در ارتش برقرار کرد. غلامان گرجی مانند قزلباشها به حکومت صفوی دلبسته نبودند؛ اما کاملا مطیع اوامر شاه بودند. شاه عباس کبیر ارتشی ۴۰,۰۰۰ نفری تشکیل داد و در لشکرکشیهای خود از آنها استفاده کرد. | |||
=== تبدیل املاک ممالک به املاک خالصه === | === تبدیل املاک ممالک به املاک خالصه === | ||
شاه عباس سیاست تبدیل املاک ممالک را در پیش گرفت. املاک ممالک، املاکی بودند که شاهان پیشین اختیار آنها را بهعنوان پاداش به فرماندهان قزلباش واگذار کرده بودند. شاه عباس اختیار این املاک را از فرماندهان گرفت و آن را تبدیل به املاک خالصه شاه کرد تا از این طریق اختیار زمینها را به دست خود بگیرد. | شاه عباس سیاست تبدیل املاک ممالک را در پیش گرفت. املاک ممالک، املاکی بودند که شاهان پیشین اختیار آنها را بهعنوان پاداش به فرماندهان قزلباش واگذار کرده بودند. شاه عباس اختیار این املاک را از فرماندهان گرفت و آن را تبدیل به املاک خالصه [[شاه]] کرد تا از این طریق اختیار زمینها را به دست خود بگیرد. | ||
شاه عباس کبیر با این اقدام علاوه بر کاهش دادن قدرت فرماندهان قزلباش، منبعی دائمی برای تامین مخارج ارتش صفویه ایجاد کرد. این سیاست در کوتاهمدت بسیاری از مشکلات دولت صفویه را حل کرد؛ اما بعد از شاه عباس اول، با کم شدن قدرت پادشاهان، از عوامل شورش فرماندهان شد و به دولت صفویه زیان رساند. | شاه عباس کبیر با این اقدام علاوه بر کاهش دادن قدرت فرماندهان قزلباش، منبعی دائمی برای تامین مخارج ارتش [[صفویه]] ایجاد کرد. این سیاست در کوتاهمدت بسیاری از مشکلات دولت صفویه را حل کرد؛ اما بعد از شاه عباس اول، با کم شدن قدرت پادشاهان، از عوامل شورش فرماندهان شد و به دولت صفویه زیان رساند. | ||
=== ایجاد تمرکز در اداره حکومت === | === ایجاد تمرکز در اداره حکومت === | ||
شاه عباس صفوی ایران را از حالت ملوکالطوایفی خارج کرد و اداره آن را زیر نظر یک حکومت مرکزی بزرگ قرار داد. وی پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد تا بهتر بتواند بر اداره کشور نظارت کند. از نظر او اصفهان جایی بود که علاوه بر نظارت داخلی، نظارت بر همسایگان صفویه و داد و ستد | شاه عباس صفوی [[ایران]] را از حالت ملوکالطوایفی خارج کرد و اداره آن را زیر نظر یک حکومت مرکزی بزرگ قرار داد. وی [[پایتخت]] را از [[قزوین]] به [[اصفهان]] منتقل کرد تا بهتر بتواند بر اداره کشور نظارت کند. از نظر او اصفهان جایی بود که علاوه بر نظارت داخلی، نظارت بر همسایگان صفویه و داد و ستد [[خلیج فارس]] را نیز آسانتر میکرد. | ||
=== تغییر در سیستم حکومتی صفویه === | === تغییر در سیستم حکومتی [[صفویه]] === | ||
شاه عباس بعد از مشکلاتی که مقامات قزلباش برای او ایجاد کردند، مقام وکیل نفس نفیس همایونی و فرمانده کل نیروها که «امیرالامرا» نام داشت را حذف کرد. با حذف این دو مقام، از قدرت قزلباشها کاسته و بر قدرت سازمانهای ادارای افزوده شد. وزیر قدرت بیشتری یافت و مقام جدیدی با عنوان «قوللر آقاسی» یا فرمانده تفنگداران شکل گرفت. به این ترتیب حکومت صفویه از تکیه | شاه عباس بعد از مشکلاتی که مقامات قزلباش برای او ایجاد کردند، مقام وکیل نفس نفیس همایونی و فرمانده کل نیروها که «امیرالامرا» نام داشت را حذف کرد. با حذف این دو مقام، از قدرت قزلباشها کاسته و بر قدرت سازمانهای ادارای افزوده شد. وزیر قدرت بیشتری یافت و مقام جدیدی با عنوان «قوللر آقاسی» یا فرمانده تفنگداران شکل گرفت. به این ترتیب حکومت [[صفویه]] از تکیه بر قزلباشان نجات یافت. | ||
=== حمایت از تشیع === | === حمایت از تشیع === | ||
شاه عباس به مذهب تشیع ارادت داشت و از آن حمایت میکرد و با رسیدن به قدرت، عنوان «مرشد کامل» را برای خود انتخاب کرد. با این حال شاه عباس را نمیتوان یک شاه مذهبی دانست. او به امور کشورداری و نظامی و توسعه کشور توجه بیشتری | شاه عباس به مذهب تشیع ارادت داشت و از آن حمایت میکرد و با رسیدن به قدرت، عنوان «مرشد کامل» را برای خود انتخاب کرد. با این حال شاه عباس را نمیتوان یک شاه مذهبی دانست. او به امور کشورداری و نظامی و توسعه [[کشور]] توجه بیشتری تا امور مذهبی داشت. شاه عباس بر طبق دستورات مذهب [[شیعه]]، شرابخواری را که تا زمان حاکمیت وی باب بود، منع کرد. وی تاجیکها و ترکان را به واسطه داشتن مذهب [[تشیع]] در دستگاه حکومت صفویه وارد کرد. | ||
=== شاه عباس و علما === | === شاه عباس و علما === | ||
شاه به علما احترام میگذاشت و مناصب و درجات فقهی مانند قاضی، ملاباشی، صدر و شیخالاسلام و غیره در زمان وی برای علما در نظر گرفته شد. با آمدن شیخ بهایی به دربار، منصب شیخالاسلام بهعنوان مرجع تقلید مطرح شد و بعد از شیخ بهایی، میرداماد جایگاه صدور فتوا در حکومت صفوی را از آن خود کرد؛ با این وجود شاه عباس کبیر چندان به مدارج علما توجهی نداشت. او بر همه چیز نظارت داشت و تمامی امور کشور زیر سلطه او بود. | شاه به علما احترام میگذاشت و مناصب و درجات فقهی مانند قاضی، ملاباشی، صدر و شیخالاسلام و غیره در زمان وی برای علما در نظر گرفته شد. با آمدن [[شیخ بهایی]] به دربار، منصب شیخالاسلام بهعنوان [[مرجع تقلید]] مطرح شد و بعد از شیخ بهایی، میرداماد جایگاه صدور فتوا در حکومت صفوی را از آن خود کرد؛ با این وجود شاه عباس کبیر چندان به مدارج علما توجهی نداشت. او بر همه چیز نظارت داشت و تمامی امور [[کشور]] زیر سلطه او بود. | ||
=== جنگهای خارجی شاه عباس اول === | === جنگهای خارجی شاه عباس اول === | ||
زمانی که شاه عباس یکم روی کار آمد، ایران از سمت شرق و غرب در آتش اشغال ازبکان و عثمانیها میسوخت. شاه عباس با سیاستی که داشت ابتدا با عثمانیها که قدرت بیشتری داشتند از در صلح | زمانی که شاه عباس یکم روی کار آمد، [[ایران]] از سمت [[شرق]] و [[غرب]] در آتش اشغال ازبکان و عثمانیها میسوخت. شاه عباس با سیاستی که داشت ابتدا با عثمانیها که قدرت بیشتری داشتند از در صلح درآمد و با آرام کردن مرزهای غربی به سراغ ازبکان در شرق رفت. وی در سال ۱۰۰۷ هجری قمری ازبکان را شکست داد و از مرزهای شرقی [[ایران]] بیرون کرد. | ||
=== مقابله با ترکان عثمانی === | === مقابله با ترکان عثمانی === | ||
شاه عباس به واسطه داشتن مذهب تشیع و تعصب ایرانی، رقیب اصلی خود را ترکان عثمانی میدانست. ترکان عثمانی سنی مذهب بودند و پیش از روی کار آمدن شاه عباس صفوی بخشهایی از غرب ایران را به تصرف در آورده بودند. حاکمان عثمانی خود را خلیفه جهان اسلام دانسته، با | شاه عباس به واسطه داشتن مذهب تشیع و تعصب ایرانی، رقیب اصلی خود را ترکان عثمانی میدانست. ترکان عثمانی سنی مذهب بودند و پیش از روی کار آمدن شاه عباس صفوی بخشهایی از غرب [[ایران]] را به تصرف در آورده بودند. حاکمان عثمانی خود را خلیفه [[جهان]] [[اسلام]] دانسته، با شیعیان دشمنی داشتند و به بهانه فتح سرزمینهای [[شیعه]] مذهب به [[ایران]] حمله میکردند. شاه عباس در حدود پنج [[سال]] از مدت زمان حکومتش را صرف [[جنگ]] علیه عثمانیها کرد و سرانجام در سال ۱۰۱۵ هجری قمری توانست بر عثمانیان غلبه کرده و آنها را از مرزهای [[ایران]] بیرون کند. شاه عباس کبیر به بیرون راندن عثمانیان از مرزهای ایران بسنده نکرد و توانست عثمانیان را در [[پایتخت]] حکومتی آنها، یعنی [[بغداد]]، شکست داده و از پای درآورد. | ||
=== اقدامات عمرانی شاه عباس کبیر در اصفهان === | === اقدامات عمرانی شاه عباس کبیر در [[اصفهان]] === | ||
شاه عباس اصفهان را پایتخت دولت صفویه کرد و دستور ساخت اثر تاریخی نقش جهان و عمارت عالیقاپو را صادر کرد. در دوره او خیابان زیبای چهارباغ بنا شد و پل الله | شاه عباس اصفهان را [[پایتخت]] دولت [[صفویه]] کرد و دستور ساخت اثر تاریخی [[نقش جهان]] و عمارت [[عالیقاپو]] را صادر کرد. در دوره او خیابان زیبای چهارباغ بنا شد و پل الله وردیخان ([[سی و سه پل]]) همان زمان روی رودخانه [[زاینده رود]] بنا شد. در دوره او همچنین جادهها و کاروانسراهای بسیار در [[ایران]] ساخته شد. | ||
=== دخالت ندادن شاهزادگان در امور کشور === | === دخالت ندادن شاهزادگان در امور [[کشور]] === | ||
شاه عباس حاکمی با تدبیر و قدرتمند بود و توانست ایران را به اوج قدرت خود برساند؛ اما سیاست تربیت جانشین برای حفظ امپراطوریی که با زحمت به دست آورده بود را نداشت. او دستور داد شاهزادگان صفوی در حرم بمانند که با امورات کشورداری آشنا نشوند. این سیاست او سبب شد که شاهان بعد از او، افرادی بیسیاست باشند که به کار مملکتداری آشنایی نداشتند و وقت خود را صرف عیش و نوش میکردند. شاه عباس از این طریق به بنیاد امپراتوری پر قدرت صفوی ضربه زده و یکی از عوامل فروپاشی این حکومت را به وجود آورد. او از ابتدا چنین نبود و با شکلگیری یک کودتا توسط یکی از پسرانش در | شاه عباس حاکمی با تدبیر و قدرتمند بود و توانست [[ایران]] را به اوج قدرت خود برساند؛ اما سیاست تربیت جانشین برای حفظ امپراطوریی که با زحمت به دست آورده بود را نداشت. او دستور داد شاهزادگان صفوی در حرم بمانند که با امورات کشورداری آشنا نشوند. این سیاست او سبب شد که شاهان بعد از او، افرادی بیسیاست باشند که به کار مملکتداری آشنایی نداشتند و وقت خود را صرف عیش و نوش میکردند. شاه عباس از این طریق به بنیاد امپراتوری پر قدرت صفوی ضربه زده و یکی از عوامل فروپاشی این حکومت را به وجود آورد. او از ابتدا چنین نبود و با شکلگیری یک کودتا توسط یکی از پسرانش در [[مشهد]]، دچار بدبینی شد و دست جانشینانش را از امر حکومت کوتاه کرد. | ||
== مقبره شاه عباس صفوی == | == مقبره شاه عباس صفوی == | ||
مطابق اسناد بر جای مانده، مقبره شاه عباس کبیر در کاشان قرار دارد. برخی بر این عقیده هستند که پیکر شاه عباس بعد از مرگش به نجف برده و در آنجا به خاک سپرده | مطابق اسناد بر جای مانده، مقبره شاه عباس کبیر در [[کاشان]] قرار دارد. برخی بر این عقیده هستند که پیکر شاه عباس بعد از مرگش به [[نجف]] برده شده و در آنجا به [[خاک]] سپرده شده است. برخی دیگر بر این عقیده هستند که پیکر شاه عباس به [[اردبیل]] برده شده و نزد شاه صفی تدفین شده است. بعضی نیز معتقدند وی در [[مشهد]] به خاک سپرده شد. طبق تحقیقات انجام شده، هیچ اثری از قبر شاه عباس در نجف دیده نشده است. [[اسکندر بیگ ترکمان منشی]] در کتاب عالم آرای عباسی آورده که به کاشان به زیارت مدفن شاه عباس رفته و به جد خود ادای احترام کرده است.( اسکندر بیگ ترکمان منشی [[نویسنده]] و [[مورخ]]، از نوادگان شاه عباس کبیر بود). | ||
در آثار و نسخ خطی، شرحهای زیادی از محافل عمومی و خصوصی شاه عباس در کاشان نوشته شده که نشاندهنده حضور شاه عباس در این شهر است. بنابراین اسناد میتوان گفت به احتمال زیاد مدفن حقیقی شاه عباس کبیر همان قبری است که در مزار حبیب بن موسی قرار دارد که در پشت مشهد کاشان است. سنگ قبر شاه عباس به رنگ سیاه است و جنس آن از سنگهای | در آثار و نسخ خطی، شرحهای زیادی از محافل عمومی و خصوصی شاه عباس در کاشان نوشته شده که نشاندهنده حضور شاه عباس در این [[شهر]] است. بنابراین طبق اسناد میتوان گفت به احتمال زیاد مدفن حقیقی شاه عباس کبیر همان قبری است که در مزار حبیب بن موسی قرار دارد که در پشت مشهد کاشان است. سنگ قبر شاه عباس به رنگ سیاه است و جنس آن از سنگهای گرانبهای آن عصر است. گردشگرانی که به زیارت مرقد حبیب بن موسی میروند، از مزار شاه عباس نیز بازدید میکنند. | ||
شاه عباس با تکیه بر درایت شخصی و قدرت نظامی ارتش، توانست ایران را بهصورت یک حاکمیت متمرکز درآورد و کشورهایی که ایران را اشغال کرده بودند، از خاک کشور بیرون و آرامش را در ایران حکمفرما کند. وی در سایه امنیت و آرامشی که ایجاد شده بود، با کشورهای خارجی ارتباط دیپلماتیک برقرار کرد و از طریق تجارت با دیگر کشورها، ایران را بهسمت نوسازی پیش برد. شاه عباس کبیر اقدامات عمرانی مختلفی انجام داد و از دوره او آثار تاریخی، جادهها و کاروانسراهای زیادی بر جای مانده است. | شاه عباس با تکیه بر درایت شخصی و قدرت نظامی ارتش، توانست [[ایران]] را بهصورت یک حاکمیت متمرکز درآورد و کشورهایی که ایران را اشغال کرده بودند، از خاک کشور بیرون و آرامش را در ایران حکمفرما کند. وی در سایه امنیت و آرامشی که ایجاد شده بود، با کشورهای خارجی ارتباط دیپلماتیک برقرار کرد و از طریق تجارت با دیگر کشورها، ایران را بهسمت نوسازی پیش برد. شاه عباس کبیر اقدامات عمرانی مختلفی انجام داد و از دوره او آثار تاریخی، جادهها و کاروانسراهای زیادی بر جای مانده است. | ||
[[رده:شاهان ایران]] | [[رده:شاهان ایران]] | ||
[[رده:شاهان سلسله صفویه]] | [[رده:شاهان سلسله صفویه]] |
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۶
شاه عباس صفوی، مقتدرترین شاه صفویه بود. او لقب کبیر را بهدلیل برخورداری از قدرت استراتژی و طراحی نظامی، احتیاط و سیاست در تصمیمگیری، صبر در دستیابی به اهداف دیپلماتیک، ترجیح دیپلماسی بر جنگ و حضور همیشگی او در تمامی میدانها، از آن خود کرد.
عباس میرزا در ماه رمضان سال ۹۷۸ هجری قمری به دنیا آمد. پدرش محمد شاه خدابنده از کودکی او را به حکومت هرات گذاشت و به خاطر سن کمی که داشت، یکی از سران قزلباش را سرپرست او کرد. شاه عباس کبیر مقتدرترین شاه صفویه در سال ۹۹۹ هجری قمری بهعنوان شاه، تاجگذاری کرد و تا سال ۱۰۳۸ بر مسند حکومت بود.
پس از شاه تهماسب اول صفوی، شاه محمد خدابنده روی کار آمد. شاه محمد خدابنده شاهی قدرتمند و سیاست مدار نبود و آلت دست درباریان صفوی قرار گرفت. در طول ۱۲ سال پادشاهی او، اوضاع داخلی و خارجی ایران به ضعف گرایید و دربار نیز دچار انحراف شد، بهطوری که قدرت از دست شاه بیرون رفت و دست حرمسرا برای دخالت در اوضاع مملکت باز شد. با وجود این شرایط، شاه عباس پسر شاه محمد خدابنده در سن ۱۸ سالگی با حمایت قزلباشان به تخت نشست تا اوضاع را سامان دهد.
زمانی که شاه عباس روی کار آمد، اوضاع ایران و شرایط حاکمیت صفویه وخیم بود. در غیاب یک نیروی قدرتمند و مهارکننده، هر یک از مقامات عمده دولتی تنها در فکر منافع خود بود و نتیجه، وضعی نزدیک هرج و مرج کامل بود. خزانه در نتیجه اسراف و تبذیرهای محمدشاه خالی بود. با امکاناتی که شاه عباس داشت، پرداخت همزمان به مشکلات خطیر و متعدد امکانپذیر نبود، پس شاه مجبور به اولویتبندی در زمینه دستیابی به اهداف خود شد.
در آن زمان غرب و شمال غربی ایران به اشغال عثمانیان در آمده و ایالات شرقی ایران، بهویژه خراسان نیز در اشغال ازبکان بود. در داخل ایران نیز در طی ۱۲ سالی که از مرگ شاه طهماسب اول میگذشت و در دوره شاه محمد خدابنده، قدرت شاه کاهش چشمگیری یافته بود. شاه عباس پدرش شاه محمد خدابنده را بههمراه برادرش در قلعه ورامین حبس کرد تا از شورش آنها در امان بماند. او قدرت قزلباشان را با کشتن برخی سران آنها محدود کرد و با سرکوب کردن شورش گیلان، ضرب شصتی به دیگر شورشان داخلی زد تا بر جای خود بنشینند.
شاه عباس اول بهتدریج تمامی شورشیان را مطیع کرد و به اوضاع داخلی کشور مسلط شد. پس از تحکیم اوضاع داخلی کشور، به سراغ وضعیت مرزها رفت. شاه بهدلیل اشغال کشور از دو طرف شرق و غرب توسط ازبکان و عثمانیها، تصمیم به صلح با عثمانی گرفت، تا از این طریق، امنیت را در مرزهای غربی ایران برقرار کند و بتواند با خیال راحت به جنگ ازبکان در شرق برود.
عملکرد شاه عباس صفوی
عملکرد شاه عباس صفوی در دوران حاکمیت او، بهترتیب اولویتهایی که او برای نظم و سامان دادن به اوضاع مملکت در پیش گرفت، به شرح زیر است:
تشکیل ارتش دائمی
شاه عباس در ابتدای روی کار آمدن تصمیم گرفت ارتش صفویه را سر و سامان دهد؛ چون اوضاع آشفتهای که او با آن روبهرو بود، تنها از طریق تشکیل سپاه دائمی و مقابله با شورشیان داخلی و خارجی قابل کنترل بود. شاه عباس به نیروهای قزلباش، اعتماد زیادی نداشت؛ او نیروهای چرکسی، غلامان گرجی و برخی ارامنه را وارد ارتش صفویه کرد. وارد شدن غلامان گرجی به ارتش صفویه از قدرت قزلباشها کاست و تعادل را در ارتش برقرار کرد. غلامان گرجی مانند قزلباشها به حکومت صفوی دلبسته نبودند؛ اما کاملا مطیع اوامر شاه بودند. شاه عباس کبیر ارتشی ۴۰,۰۰۰ نفری تشکیل داد و در لشکرکشیهای خود از آنها استفاده کرد.
تبدیل املاک ممالک به املاک خالصه
شاه عباس سیاست تبدیل املاک ممالک را در پیش گرفت. املاک ممالک، املاکی بودند که شاهان پیشین اختیار آنها را بهعنوان پاداش به فرماندهان قزلباش واگذار کرده بودند. شاه عباس اختیار این املاک را از فرماندهان گرفت و آن را تبدیل به املاک خالصه شاه کرد تا از این طریق اختیار زمینها را به دست خود بگیرد.
شاه عباس کبیر با این اقدام علاوه بر کاهش دادن قدرت فرماندهان قزلباش، منبعی دائمی برای تامین مخارج ارتش صفویه ایجاد کرد. این سیاست در کوتاهمدت بسیاری از مشکلات دولت صفویه را حل کرد؛ اما بعد از شاه عباس اول، با کم شدن قدرت پادشاهان، از عوامل شورش فرماندهان شد و به دولت صفویه زیان رساند.
ایجاد تمرکز در اداره حکومت
شاه عباس صفوی ایران را از حالت ملوکالطوایفی خارج کرد و اداره آن را زیر نظر یک حکومت مرکزی بزرگ قرار داد. وی پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد تا بهتر بتواند بر اداره کشور نظارت کند. از نظر او اصفهان جایی بود که علاوه بر نظارت داخلی، نظارت بر همسایگان صفویه و داد و ستد خلیج فارس را نیز آسانتر میکرد.
تغییر در سیستم حکومتی صفویه
شاه عباس بعد از مشکلاتی که مقامات قزلباش برای او ایجاد کردند، مقام وکیل نفس نفیس همایونی و فرمانده کل نیروها که «امیرالامرا» نام داشت را حذف کرد. با حذف این دو مقام، از قدرت قزلباشها کاسته و بر قدرت سازمانهای ادارای افزوده شد. وزیر قدرت بیشتری یافت و مقام جدیدی با عنوان «قوللر آقاسی» یا فرمانده تفنگداران شکل گرفت. به این ترتیب حکومت صفویه از تکیه بر قزلباشان نجات یافت.
حمایت از تشیع
شاه عباس به مذهب تشیع ارادت داشت و از آن حمایت میکرد و با رسیدن به قدرت، عنوان «مرشد کامل» را برای خود انتخاب کرد. با این حال شاه عباس را نمیتوان یک شاه مذهبی دانست. او به امور کشورداری و نظامی و توسعه کشور توجه بیشتری تا امور مذهبی داشت. شاه عباس بر طبق دستورات مذهب شیعه، شرابخواری را که تا زمان حاکمیت وی باب بود، منع کرد. وی تاجیکها و ترکان را به واسطه داشتن مذهب تشیع در دستگاه حکومت صفویه وارد کرد.
شاه عباس و علما
شاه به علما احترام میگذاشت و مناصب و درجات فقهی مانند قاضی، ملاباشی، صدر و شیخالاسلام و غیره در زمان وی برای علما در نظر گرفته شد. با آمدن شیخ بهایی به دربار، منصب شیخالاسلام بهعنوان مرجع تقلید مطرح شد و بعد از شیخ بهایی، میرداماد جایگاه صدور فتوا در حکومت صفوی را از آن خود کرد؛ با این وجود شاه عباس کبیر چندان به مدارج علما توجهی نداشت. او بر همه چیز نظارت داشت و تمامی امور کشور زیر سلطه او بود.
جنگهای خارجی شاه عباس اول
زمانی که شاه عباس یکم روی کار آمد، ایران از سمت شرق و غرب در آتش اشغال ازبکان و عثمانیها میسوخت. شاه عباس با سیاستی که داشت ابتدا با عثمانیها که قدرت بیشتری داشتند از در صلح درآمد و با آرام کردن مرزهای غربی به سراغ ازبکان در شرق رفت. وی در سال ۱۰۰۷ هجری قمری ازبکان را شکست داد و از مرزهای شرقی ایران بیرون کرد.
مقابله با ترکان عثمانی
شاه عباس به واسطه داشتن مذهب تشیع و تعصب ایرانی، رقیب اصلی خود را ترکان عثمانی میدانست. ترکان عثمانی سنی مذهب بودند و پیش از روی کار آمدن شاه عباس صفوی بخشهایی از غرب ایران را به تصرف در آورده بودند. حاکمان عثمانی خود را خلیفه جهان اسلام دانسته، با شیعیان دشمنی داشتند و به بهانه فتح سرزمینهای شیعه مذهب به ایران حمله میکردند. شاه عباس در حدود پنج سال از مدت زمان حکومتش را صرف جنگ علیه عثمانیها کرد و سرانجام در سال ۱۰۱۵ هجری قمری توانست بر عثمانیان غلبه کرده و آنها را از مرزهای ایران بیرون کند. شاه عباس کبیر به بیرون راندن عثمانیان از مرزهای ایران بسنده نکرد و توانست عثمانیان را در پایتخت حکومتی آنها، یعنی بغداد، شکست داده و از پای درآورد.
اقدامات عمرانی شاه عباس کبیر در اصفهان
شاه عباس اصفهان را پایتخت دولت صفویه کرد و دستور ساخت اثر تاریخی نقش جهان و عمارت عالیقاپو را صادر کرد. در دوره او خیابان زیبای چهارباغ بنا شد و پل الله وردیخان (سی و سه پل) همان زمان روی رودخانه زاینده رود بنا شد. در دوره او همچنین جادهها و کاروانسراهای بسیار در ایران ساخته شد.
دخالت ندادن شاهزادگان در امور کشور
شاه عباس حاکمی با تدبیر و قدرتمند بود و توانست ایران را به اوج قدرت خود برساند؛ اما سیاست تربیت جانشین برای حفظ امپراطوریی که با زحمت به دست آورده بود را نداشت. او دستور داد شاهزادگان صفوی در حرم بمانند که با امورات کشورداری آشنا نشوند. این سیاست او سبب شد که شاهان بعد از او، افرادی بیسیاست باشند که به کار مملکتداری آشنایی نداشتند و وقت خود را صرف عیش و نوش میکردند. شاه عباس از این طریق به بنیاد امپراتوری پر قدرت صفوی ضربه زده و یکی از عوامل فروپاشی این حکومت را به وجود آورد. او از ابتدا چنین نبود و با شکلگیری یک کودتا توسط یکی از پسرانش در مشهد، دچار بدبینی شد و دست جانشینانش را از امر حکومت کوتاه کرد.
مقبره شاه عباس صفوی
مطابق اسناد بر جای مانده، مقبره شاه عباس کبیر در کاشان قرار دارد. برخی بر این عقیده هستند که پیکر شاه عباس بعد از مرگش به نجف برده شده و در آنجا به خاک سپرده شده است. برخی دیگر بر این عقیده هستند که پیکر شاه عباس به اردبیل برده شده و نزد شاه صفی تدفین شده است. بعضی نیز معتقدند وی در مشهد به خاک سپرده شد. طبق تحقیقات انجام شده، هیچ اثری از قبر شاه عباس در نجف دیده نشده است. اسکندر بیگ ترکمان منشی در کتاب عالم آرای عباسی آورده که به کاشان به زیارت مدفن شاه عباس رفته و به جد خود ادای احترام کرده است.( اسکندر بیگ ترکمان منشی نویسنده و مورخ، از نوادگان شاه عباس کبیر بود).
در آثار و نسخ خطی، شرحهای زیادی از محافل عمومی و خصوصی شاه عباس در کاشان نوشته شده که نشاندهنده حضور شاه عباس در این شهر است. بنابراین طبق اسناد میتوان گفت به احتمال زیاد مدفن حقیقی شاه عباس کبیر همان قبری است که در مزار حبیب بن موسی قرار دارد که در پشت مشهد کاشان است. سنگ قبر شاه عباس به رنگ سیاه است و جنس آن از سنگهای گرانبهای آن عصر است. گردشگرانی که به زیارت مرقد حبیب بن موسی میروند، از مزار شاه عباس نیز بازدید میکنند.
شاه عباس با تکیه بر درایت شخصی و قدرت نظامی ارتش، توانست ایران را بهصورت یک حاکمیت متمرکز درآورد و کشورهایی که ایران را اشغال کرده بودند، از خاک کشور بیرون و آرامش را در ایران حکمفرما کند. وی در سایه امنیت و آرامشی که ایجاد شده بود، با کشورهای خارجی ارتباط دیپلماتیک برقرار کرد و از طریق تجارت با دیگر کشورها، ایران را بهسمت نوسازی پیش برد. شاه عباس کبیر اقدامات عمرانی مختلفی انجام داد و از دوره او آثار تاریخی، جادهها و کاروانسراهای زیادی بر جای مانده است.