محمد مصدق
محمد مصدق (متولد 29 اردیبهشت 1258، تهران- درگذشته 14 اسفند 1345، تهران) مشهور به دکتر مصدق و ملقب به مصدقالسلطنه، سیاستمدار و حقوقدان ایرانی بود که از ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بهعنوان نخستوزیر ایران فعالیت داشت.
| اطلاعات شخصی | |
|---|---|
| نام(های): | محمد مصدق |
| تاریخ تولد: | ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸ |
| محل تولد: | تهران |
| تاریخ فوت: | ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ |
| محل دفن: | احمد آباد مصدق، شهرستان نظرآباد، استان البرز |
| نام پدر: | میرزا هدایتالله آشتیانی |
| نام مادر: | نجمالسلطنه |
| همسر(ها): | زهرا امامی ضیاءالسلطنه |
| فرزندان: | ضیااشرف، احمد، غلامحسین، منصوره و خدیجه، یحیی و محمود |
او از برجستهترین چهرههای تاریخ معاصر ایران به شمار میرود و نقش مهمی در ملی شدن صنعت نفت ایران و تأسیس جبهه ملی ایفا کرد. مصدق در طول زندگی سیاسی خود، سمتهایی همچون وزارت مالیه (دارایی)، وزارت امور خارجه و استانداری فارس را نیز بر عهده داشت.
سیاست او بر دو اصل استقلال سیاسی و اقتصادی و کوشش در استقرار دموکراسی استوار بود. در سیاست خارجی، به نظریه «موازنه منفی» اعتقاد داشت؛ یعنی مخالفت با اعطای هرگونه امتیاز به بیگانگان.
زندگینامه و تحصیلات
محمد مصدق در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۵۸ش در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایتالله آشتیانی (ملقب به وزیر دفتر) از دفترداران عهد ناصری و مادرش ملکتاج خانم نجمالسلطنه، نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار بود.
تحصیلات مقدماتی را در تبریز و تهران گذراند. پس از درگذشت پدر در سال ۱۲۷۱ش، به شغل دفترداری در خراسان منصوب شد و لقب «مصدقالسلطنه» یافت. در سال ۱۲۸۰ش با دختر میرزا زینالعابدین تهرانی، امام جمعه تهران، ازدواج کرد و صاحب هفت فرزند شد.
مصدق در سال ۱۲۸۷ش برای تحصیل علوم سیاسی به فرانسه رفت و سپس در دانشگاه نوشاتل سوئیس موفق به اخذ دکترای حقوق شد. پس از بازگشت به ایران در ۱۲۹۳ش به تدریس در مدرسه علوم سیاسی پرداخت. او همچنین چند کتاب در زمینه حقوق، مالیه و نظام قضایی نوشت.
فعالیتهای سیاسی پیش از نخستوزیری
پس از کودتای 3 اسفند ۱۲۹۹ و قدرتگیری رضاخان، مصدق از مخالفان او بود. در مجلس ششم شورای ملی (۱۳۰۷ش) از مناصب دولتی کناره گرفت و سالهایی را در زندان و تبعید گذراند. با کنارهگیری رضا شاه در ۱۳۲۰ و آغاز سلطنت محمدرضا شاه، مصدق فعالیت سیاسی خود را از سر گرفت و در دوره 14 و 16 نماینده مجلس شد.
در سال ۱۳۲۸ش همراه با جمعی از رجال سیاسی، در اعتراض به دخالت دربار در انتخابات مجلس شانزدهم، «جبهه ملی ایران» را بنیان گذاشت. این جبهه به زودی به یکی از مهمترین جریانهای ملیگرای ایران تبدیل شد.
ملی شدن صنعت نفت و آغاز دور اول نخستوزیری مصدق
مهمترین رویداد دوران سیاسی مصدق، نهضت ملی شدن صنعت نفت بود. تا پیش از آن، قرارداد دارسی (۱۲۸۰ش) و سپس قرارداد 1933، امتیاز نفت جنوب ایران را در اختیار شرکت نفت ایران و انگلیس قرار داده بود.
مصدق در مجلس شانزدهم (۱۳۲۹ش) مخالفت خود را با این امتیاز اعلام کرد. پس از ترور سپهبد رزمآرا نخستوزیر وقت، زمینه برای تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت فراهم شد و سرانجام در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ش این قانون در مجلس به تصویب رسید.
با نخستوزیری مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰ش، او پیگیر خلع ید از شرکت نفت انگلیس شد. در پی شکایت انگلیس، مصدق توانست در سازمان ملل و دادگاه لاهه رأی به نفع ایران بگیرد. به دنبال تشدید تنشها، روابط سیاسی ایران و انگلیس در مهر ۱۳۳۱ش قطع گردید. روز ۲۹ اسفند در تقویم ایران به عنوان روز ملی شدن صنعت نفت تعطیل رسمی است.
قیام 30 تیر و آغاز دور دوم نخستوزیری مصدق
مصدق به دلیل مخالفت شاه با واگذاری وزارت جنگ استعفا کرده و به جای او، احمد قوام با بیانیهای تند علیه روحانیون و شعار جدایی دین از سیاست کار خود را آغاز کرد. این موضعگیری موجب شد طیف وسیعی از نیروهای سیاسی و اجتماعی، از جبهه ملی و روحانیون به رهبری آیتالله کاشانی تا فداییان اسلام، حزب توده، بازار و اصناف علیه او متحد شوند.
در قیام ۳۰ تیر، تظاهرات گستردهای در تهران و دیگر شهرها برپا شد که با خشونت نیروهای نظامی و کشته شدن دهها نفر همراه بود. سرانجام فشار افکار عمومی و اعتراضات سراسری، قوام را به استعفا واداشت و شاه ناچار شد بار دیگر فرمان نخستوزیری را به نام مصدق صادر کند و وزارت جنگ را نیز به او بسپارد.
اختلاف با کاشانی و نیروهای مذهبی
مصدق در آغاز با حمایت علما، به ویژه آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، موقعیت سیاسی قدرتمندی یافت. اما از سال ۱۳۳۱ش اختلافاتی میان آن دو بر سر اختیارات دولت، انتخاب وزرا و انحلال مجلس هفدهم پدید آمد. کاشانی همهپرسی انحلال مجلس را تحریم کرد و آن را «نقشه اجانب» خواند. این اختلافات، صفوف ملیون را دچار شکاف کرد و زمینه را برای تضعیف دولت فراهم ساخت.
رابطه مصدق با جمعیت فدائیان اسلام و رهبر آن سید مجتبی نواب صفوی نیز دچار تنش شد. هرچند نواب در آغاز با ترور رزمآرا زمینه ملی شدن نفت را هموار کرد، اما به علت بازداشتهای مکرر اعضای فدائیان توسط دولت، از مصدق فاصله گرفت.
کودتای ۲۸ مرداد
مصدق دو بار نخستوزیر شد: نخست از اردیبهشت ۱۳۳۰ تا تیر ۱۳۳۱، و بار دوم از ۳۱ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. با اوجگیری اختلافات داخلی، انحلال مجلس و تقابل او با شاه، زمینه برای اقدام خارجی فراهم شد.
در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با دخالت مستقیم سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا (سیا و امآی۶) و همراهی بخشی از ارتش و دربار پهلوی، کودتایی علیه دولت او صورت گرفت. در پی کودتای 28 مرداد، دولت مصدق سقوط کرد و او روز بعد دستگیر شد.
محاکمه و تبعید
مصدق در دادگاه نظامی به اتهام تلاش برای برکناری شاه و تحریک مردم، به سه سال زندان انفرادی محکوم شد. او در دفاعیات خود علت محاکمهاش را «ایستادگی در برابر خواست بیگانگان» دانست.
پس از پایان دوران زندان، به روستای احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر در همانجا تحت نظر بود.
درگذشت
محمد مصدق در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ش در بیمارستان نجمیه تهران بر اثر بیماری درگذشت. وصیت کرده بود که در کنار کشتهشدگان قیام ۳۰ تیر در گورستان ابنبابویه دفن شود، اما محمدرضا شاه با این وصیت مخالفت کرد. پیکر او در یکی از اتاقهای خانهاش در احمدآباد به خاک سپرده شد.
غسل پیکر او توسط یدالله سحابی و نماز میت به امامت سید رضا موسوی زنجانی انجام گرفت. پس از انقلاب ۱۳۵۷، نخستین مراسم یادبود رسمی او در ۱۴ اسفند همان سال با حضور صدها هزار نفر برگزار شد.
محمد مصدق در تالیفات
کتابهای مختلفی درباره محمد مصدق و به خصوص کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نوشته شدهاست. برخی از مهمترین کتابها عبارتند از:
- کودتا؛ خاطرات کرومیت روزولت از کودتای بیست و هشت مرداد نوشته کِرومیت روزوِلْت، نوه رئیس جمهور سابق آمریکا است. وی در سال ۱۳۳۲ش مسئولیت طراحی کودتا و همکاری با انگلیس در این عملیات را بر عهده داشت. این کتاب در سال ۱۳۹۴ش توسط محسن عسکریجهقی به فارسی ترجمه شد.
- تراژدی تنهایی اثر کریستوفر دو بِلِگ، خبرنگار مجله «اکونومیست» چاپ لندن است. وی در این کتاب به شیوهای مستند و البته با لحنی شوخ، روایت زندگی مصدق را از تولد تا مرگ بازگو میکند. عنوان این کتاب در اصل «میهنپرست ایرانی» است اما در ایران با دو عنوان «میهنپرست ایرانی» و «تراژدی تنهایی» ترجمه شدهاست.
- محمد مصدق در محکمه نظامی تألیف جلیل بزرگمهر، شامل دفاعیات محمد مصدق در دادگاه بدوی نظامی است که در سال ۱۳۶۳ش توسط نشر تاریخ ایران در دو جلد به چاپ رسید. همچنین دو بار در سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۸ش در یک جلد توسط انتشارات نیلوفر انتشار یافت