سید علی خامنهای
سید علی حسینی خامنه معروف به سید علی خامنهای (متولد 29 فروردین ۱۳۱۸، مشهد) دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران پس از امام خمینی است.
| دومین رهبری جمهوری اسلامی ایران | |
|---|---|
| آغاز به کار: | ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ |
| پس از: | سید روحالله موسوی خمینی |
| پایان کار: | مشغول به کار |
| سومین رئیسجمهور ایران | |
|---|---|
| آغاز به کار: | ۱۷ مهر ۱۳۶۰ |
| پس از: | محمدعلی رجایی |
| پیش از: | اکبر هاشمی رفسنجانی |
| پایان کار: | ۲۵ مرداد ۱۳۶۸ |
| نخستین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام | |
|---|---|
| آغاز به کار: | ۱۸ بهمن ۱۳۶۶ |
| پیش از: | اکبر هاشمی رفسنجانی |
| پایان کار: | ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ |
| نماینده مجلس خبرگان رهبری (حوزه استان تهران) | |
|---|---|
| آغاز به کار: | ۲۴ مرداد ۱۳۶۲ |
| پایان کار: | ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ |
| نماینده مجلس شورای اسلامی (حوزه تهران، ری و شمیران) | |
|---|---|
| آغاز به کار: | ۷ خرداد ۱۳۵۹ |
| پایان کار: | ۲۱ مهر ۱۳۶۰ |
| اطلاعات شخصی | |
|---|---|
| نام(های): | سید علی حسینی خامنه |
| لقب(ها): | سید علی خامنهای |
| تاریخ تولد: | ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ (۸۳ سال) |
| محل تولد: | مشهد |
| ملیت: | ایرانی |
| محل زندگی: | مشهد، نجف، قم، ایرانشهر، جیرفت، تهران |
| تحصیلات: | اجتهاد، سطح عالی حوزوی |
| پیشه: | سیاستمدار |
| نام پدر: | سید جوان حسینی خامنه |
| نام مادر: | خدیجه میردامادی |
| همسر(ها): | منصوره خجسته باقرزاده |
| فرزندان: | سید مصطفی، سید مجتبی، سید مسعود، سید میثم، هدی و بشری |
خانواده سید علی خامنهای
پدر سید علی خامنهای، سید جواد خامنهای، از روحانیان برجسته و مدرسان علوم دینی در مشهد بود و پدربزرگ پدری او، سید حسین خامنهای، از فقهای آذری مقیم نجف و از مدرسان برجسته حوزه علمیه این شهر بهشمار میرفت. مادرش خدیجه میردامادی، دختر سید هاشم میردامادی، عالم دینی اصالتاً اصفهانی و ساکن مشهد بود[۱]. وی دارای سه برادر به نامهای سید محمد، سید هادی و سید حسن و یک خواهر به نام بدری سادات است.
همسر سید علی خامنهای
سید علی خامنهای در اوایل پاییز سال ۱۳۴۳ خورشیدی با منصوره خجسته باقرزاده ازدواج کرد. وی در خانوادهای مذهبی و بازاری در مشهد رشد یافته و تاکنون فعالیت رسمی سیاسی نداشته است[۲].
فرزندان سید علی خامنهای
آیتالله خامنهای دارای شش فرزند، شامل دو دختر و چهار پسر است. نام دختران او بُشری و هُدی است. پسران او بهترتیب عبارتاند از: سید مصطفی، سید مجتبی، سید مسعود (محسن) و سید میثم.
سید علی خامنهای بارها تأکید کرده است که فرزندانش نباید در امور اقتصادی یا مناصب حکومتی وارد شوند. او آنها را از داشتن هرگونه فعالیت اقتصادی یا استفاده از رانتهای حکومتی منع کرده است[۳].
تحصیلات ابتدایی و حوزوی
سیدعلی خامنهای تحصیل را در چهار سالگی از مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد. دوره دبستان را در نخستین مدرسه اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی، گذراند. همزمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد. شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دوره دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسه سلیمانخان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسه نواب رفت و دوره سطح را در آن به پایان برد. همزمان با تحصیلات حوزوی دوره دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد.[۴]
وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف اشرف رفت و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف، از جمله آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت.
او در قم نزد بزرگانی چون آیات حاجآقا حسین بروجردی، امام خمینی، حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و سید محمدحسین طباطبایی تلمذ نمود. در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس میگذراند.
مبارزه با رژیم ستم شاهی
آیتالله خامنهای با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ش وارد عرصههای گوناگون مبارزه با حکومت محمدرضا پهلوی شد. جزو نخستین افرادی بود که همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دورهی قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز کرد. در بهمن ۱۳۴۱، پس از همهپرسی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیتالله خامنهای و برادر بزرگترش سیدمحمد حسینی خامنه مأمور رساندن گزارش آیتالله محمدهادی میلانی به امام خمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همهپرسی شدند.
سخنرانیهای وی در حسینیه ارشاد که در اواخر سال ۱۳۴۸ و به دنبال دعوت آیتالله مرتضی مطهری از وی صورت گرفت و نیز سخنرانی در مسجد الجواد تهران، به دعوت انجمن اسلامی مهندسین، تأثیر زیادی در روشنگری نسل جوان، به ویژه دانشجویان و دانشآموزان داشت.
دستگیری و تبعید
مأموران ساواک در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ به منزل او یورش برده و او را دستگیر و به ایرانشهر انتقال دادند. هدف رژیم از این اقدام، قطع ارتباط او با مردم و مبارزان و به دنبال آن، عدم توفیق وی در امر مبارزه و افشاگری علیه حکومت بود. گسترش فعالیتهای انقلابی و مردمی آیتالله خامنهای در راستای جهتدهی و ساماندهی مبارزه در ایرانشهر و مناطق و شهرهای اطراف از یک سو، و محبوبیت و نفوذ روزافزون وی در میان اقشار مختلف مردم آن سامان از سوی دیگر، مقامات امنیتی را بر آن داشت تا محل تبعید وی را به جیرفت که در مقایسه با ایرانشهر دورافتاده و دارای محدودیتهای بیشتری بود، تغییر دهند. لذا وی در ۲۲ مرداد به جیرفت انتقال یافت.
با گسترش مبارزات مردمی و ازهمگسیختگی ارکان رژیم پهلوی و ناتوانی آن در مهار روند انقلاب، آیتالله خامنهای در اول مهر ۱۳۵۷ از جیرفت به مشهد مراجعت کرد و در آنجا فعالیتهای خود را در امر ساماندهی امور انقلاب و تشدید روند مبارزه و پیگیری مسائل گوناگون نهضت ادامه داد.
عضویت در شورای انقلاب
با شتاب گرفتن روند فروپاشی حکومت پهلوی و نمایان شدن نشانههای پیروزی نهایی نهضت اسلامی، امام خمینی در ۲۲ دی ۱۳۵۷ فرمان تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر کردند . آیتالله خامنهای که از سوی امام به عضویت آن شورا انتخاب شده بودند با نقش محوری که در تحولات انقلاب اسلامی در مشهد داشت، این شهر را ترک و در اواخر دی ۱۳۵۷ به تهران آمد و در مدرسه رفاه مستقر شد و همگام با دیگر مبارزان، بهویژه آیات بهشتی، مطهری و مفتح برای تدارک مرحلهی نهایی پیروزی انقلاب اسلامی و برنامهریزی برای آینده، نقش فعالی برعهده گرفت. پس از تشکیل کمیته استقبال از امام خمینی توسط شورای انقلاب اسلامی مسئولیت کمیته تبلیغات آن را عهدهدار شد.
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیتالله خامنهای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کرد. ایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کردند.[۵]
ترور نافرجام آیتالله خامنهای
ترور نافرجام آیتالله سیدعلی خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰، پس از نماز ظهر و در حین سخنرانی در مسجد ابوذر تهران رخ داد. در این حادثه، بمبی که در داخل یک دستگاه ضبطصوت جاسازی شده بود منفجر شد و موجب جراحات شدید در ناحیه سینه، کتف و دست راست وی گردید. در پی این آسیبها، دست راست آیتالله خامنهای بهطور کامل کارایی خود را از دست داد.
ابتدا این سوءقصد به گروه فرقان نسبت داده شد، اما گزارشهای غیررسمی و برخی تحلیلگران، سازمان مجاهدین خلق ایران را عامل اصلی آن دانستهاند. بر اساس این دیدگاه، سازمان مجاهدین با انتساب حادثه به گروه فرقان تلاش کردهاست از پیامدهای سیاسی و اجتماعی آن مصون بماند.
امام خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، در پیامی این اقدام را محکوم و از آیتالله خامنهای تجلیل کرد. وی نخستین مقام بلندپایهای بود که پس از عزل ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری هدف ترور قرار گرفت.
آیتالله خامنهای پس از حدود شش هفته بستری بودن، در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شد و در ۲۶ مرداد همان سال در جلسات مجلس شورای اسلامی حضور یافت و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را از سر گرفت[۶].
ریاست جمهوری آیتالله خامنهای
آیتالله سیدعلی خامنهای پس از شهادت محمدعلی رجایی، دومین رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران، به پیشنهاد و اجماع شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ـ با وجود مخالفت شخصیاش ـ به عنوان نامزد ریاستجمهوری معرفی شد. امام خمینی، که پیشتر با تصدی روحانیون برای ریاستجمهوری موافق نبود، با نامزدی وی موافقت کرد.
پس از اعلام صلاحیت توسط شورای نگهبان، گروهها و شخصیتهای متعدد از او حمایت کردند که مهمترین آنها ائتلاف گروههای خط امام بود. انتخابات سومین دوره ریاستجمهوری در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شد و آیتالله خامنهای با کسب ۹۵٫۱۱ درصد آرا به ریاستجمهوری رسید. امام خمینی در ۱۷ مهر حکم او را تنفیذ و وی در ۲۱ مهر در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد[۷].
دوره اول ریاستجمهوری (۱۳۶۰–۱۳۶۴)
آیتالله خامنهای نخست علیاکبر ولایتی را به عنوان نخستوزیر معرفی کرد، اما او موفق به کسب رأی اعتماد نشد. سپس میرحسین موسوی را پیشنهاد داد که در ۶ آبان ۱۳۶۰ رأی اعتماد گرفت. وی ریاستجمهوری را در شرایطی آغاز کرد که نهاد ریاستجمهوری فاقد ساختار منسجم و گروههای مشاور بود و بخش مهمی از تلاش اولیه او صرف سازماندهی دفتر ریاستجمهوری شد.
از مهمترین برنامههای دوره اول او میتوان به رسیدگی به امور جنگ تحمیلی، اجرای سیاستهای اقتصادی در حمایت از مستضعفان، طاغوتزدایی از عرصههای اجتماعی و سیاسی، کشف و بهرهگیری از استعدادهای انسانی، تأمین امنیت اجتماعی و آزادی برای وفاداران به نظام، و بازتعریف اختیارات ریاستجمهوری اشاره کرد.
دوره دوم ریاستجمهوری (۱۳۶۴–۱۳۶۸)
با وجود تمایل به عدم نامزدی مجدد به دلیل اختلافات با نخستوزیر، امام خمینی نامزدی او را تکلیف شرعی دانست. آیتالله خامنهای خواستار اختیار در انتخاب نخستوزیر شد، اما در پی نظر امام مبنی بر تداوم نخستوزیری میرحسین موسوی به مصلحت جبهههای جنگ، او را به مجلس معرفی کرد. اختلافات میان رئیسجمهور و نخستوزیر در این دوره ادامه و در برخی موارد تشدید شد.
برنامههای دوره دوم شامل ادامه سیاستهای دوره اول با تمرکز بر جنگ، تدوین لایحه اختیارات ریاستجمهوری، کاهش تصدیگری دولت، واگذاری زمینهای کشاورزی و صنایع دولتی به مردم و بخش تعاونی، توسعه صادرات غیرنفتی، کاهش وابستگی به درآمد نفت، مشارکت مردم در اقتصاد و فرهنگ، و استقلال فرهنگی بود. در سیاست خارجی، رویکرد مستقل و متوازن، عدم وابستگی به بلوکهای قدرت، حمایت از وحدت اسلامی، دفاع از حقوق مسلمانان، مخالفت با نفوذ قدرتهای جهانی در منطقه، و توجه به مسئله فلسطین و قدس در اولویت قرار داشت.
ریاستجمهوری آیتالله خامنهای تا پایان دوره دوم در سال ۱۳۶۸ ادامه یافت و همزمان با رحلت امام خمینی و انتخاب وی به رهبری جمهوری اسلامی به پایان رسید.
ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام
در پی اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی در پاسخ به نامه سران کشور (از جمله آیتالله خامنهای)، در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام موافقت کردند. بر این اساس، آیتالله خامنهای اولین رئیس مجمع تشخیص قرار گرفت و تا انتهای دوره ریاست جمهوری در این سمت ماند[۸].
انتخاب به عنوان رهبر انقلاب
در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، همزمان با مراسم تشییع و تدفین امام خمینی، آیتالله سیدعلی خامنهای، رئیسجمهور وقت، وصیتنامه سیاسی ـ الهی بنیانگذار جمهوری اسلامی را در جمع مسئولان و مردم قرائت کرد. همان روز، مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبر یا شورای رهبری جدید تشکیل جلسه داد. بر اساس اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، این وظیفه بر عهده نمایندگان خبرگان بود.
در ابتدا، پیشنهاد رهبری شورایی مطرح شد که با رأی اکثریت اعضا رد گردید. سپس نام آیتالله خامنهای به عنوان یکی از گزینههای رهبری فردی مطرح شد. برخی از نمایندگان، با اشاره به اظهارات پیشین امام خمینی درباره صلاحیت ایشان برای رهبری، خواستار بیان شهادت افرادی شدند که مستقیماً این سخنان را از امام شنیده بودند. دو تن از اعضای مجلس خبرگان، که از شاهدان این نظر بودند، آن را تأیید کردند. همچنین نقل قول دیگری از امام درباره شایستگی آیتالله خامنهای که در جریان سفر ایشان به چین و کره شمالی ابراز شده بود، در جلسه مطرح گردید. با مطرح شدن نام سید علی خامنهای برای رهبری، آیت الله هاشمی رفسنجانی به درخواست حاضران خاطراتی از امام خمینی (ره) درباره صلاحیت او برای رهبری آینده میگوید.
در پی این مباحث، رأیگیری انجام شد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان (۶۰ نفر از ۷۴ عضو حاضر)، با استناد به نظر امام خمینی و با توجه به صلاحیتهای دینی، علمی و سیاسی آیتالله خامنهای، وی را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب کردند. هرچند که خود وی صراحتاً مخالف بود و خود را شایسته این مقام نمیدانست. خود ایشان بعدها بیان کرد که تا زمان یقین به تعیّن انتخاب، از پذیرش این مسئولیت امتناع میکرده است.
پس از بازنگری در قانون اساسی و برگزاری همهپرسی، مجلس خبرگان رهبری مجدداً بر اساس مفاد قانون اساسی جدید رأیگیری کرد و اکثریت قاطع، بار دیگر ایشان را به رهبری نظام برگزید. بدین ترتیب، دوره رهبری آیتالله خامنهای از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ آغاز شد و تاکنون ادامه دارد[۶][۹].
دوران رهبری آیتالله خامنهای
دوران رهبری آیتالله سید علی خامنهای از سال ۱۳۶۸ آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. پس از درگذشت امام خمینی، مجلس خبرگان رهبری او را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرد. این انتخاب در شرایطی صورت گرفت که کشور تازه از جنگ ایران و عراق خارج شده بود و نیاز به بازسازی اقتصادی، تثبیت سیاسی و ترمیم ساختارهای مدیریتی داشت. در سالهای ابتدایی رهبری، سیاستهای کلان کشور بیشتر معطوف به بازسازی زیرساختها و ایجاد ثبات داخلی بود.
از نظر سیاسی، آیتالله خامنهای بر استمرار و تقویت اصل ولایت فقیه تأکید داشته و کوشیده است ساختارهای حکومتی و نهادهای امنیتی و نظامی مانند سپاه پاسداران و بسیج را تقویت کند. او در مسائل داخلی، رویکردی مبتنی بر حفظ انسجام نظام و مقابله با جریانهایی که از دید حاکمیت تهدیدکننده تلقی میشوند، داشته است. در عرصه اقتصادی، دهههای رهبری او شاهد تغییراتی از برنامههای بازسازی و تعدیل اقتصادی در دهه ۷۰ تا سیاستهای مقاومتی در دهه ۹۰ بوده است.
در سیاست خارجی، دوران رهبری او با رویکردی ضد هژمونی غرب، بهویژه آمریکا، شناخته میشود. حمایت از محور مقاومت در منطقه، حضور و نفوذ ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن، و مخالفت با نفوذ اسرائیل، بخش مهمی از سیاستهای منطقهای اوست. همچنین، پرونده هستهای ایران و تعاملات پرتنش با قدرتهای جهانی، یکی از مهمترین نقاط کانونی روابط بینالملل ایران در این دوره بوده است.
از نظر اجتماعی و فرهنگی، آیتالله خامنهای بر حفظ هویت اسلامی–انقلابی، کنترل بر فضای فرهنگی و رسانهای و مقابله تهاجم فرهنگی تأکید داشته است. در عین حال، گسترش آموزش عالی، توسعه فناوریهای بومی (بهویژه در حوزه دفاعی و هستهای) و تلاش برای پیشرفت علمی کشور از محورهای مورد تأکید در دوران رهبری او بوده است. این دوره، ترکیبی از تثبیت ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، مواجهه با بحرانها و تحریمهای بینالمللی و شکلگیری جایگاه منطقهای و جهانی خاص ایران را در بر میگیرد.
آثار و تالیفات سید علی خامنهای[۱۰]
- چهار کتاب اصلی علم رجال
- پیشوای صادق
- از ژرفای نماز
- صبر
- روح توحید: نفی عبودیت غیر خدا
- گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد
- طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن: مجموعه سخنان آیت الله خامنهای است که در ماه رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن (ع) مشهد ایراد شده است. این کتاب در اواسط دهه ۱۳۵۰ش با نام سید علی حسینی منتشر شد و در اسناد ساواک به تألیف آن توسط آیت الله خامنهای اشاره شده است.
- غناء: این کتاب شامل ۷۶ جلسه درس خارج آیتالله خامنهای درباره غِناء است که در سالهای ۱۳۷۸-۱۳۸۸ ارائه شده است.
- انسان ۲۵۰ ساله، کتابی حاوی بخشهایی از سخنان پراکنده و برخی از نوشتههای آیتالله خامنهای درباره زندگی سیاسی امامان شیعه.
- شعاعی از نیّر اعظم با عنوان فرعی «رهیافتی به منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنهای درباره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم». این کتاب مجموعهای از سخنان آیتالله خامنهای درباره پیامبر اسلام (ص) است که در موقعیتهای مختلف بیان کرده است.
- آفتاب در مصاف، مجموعه سخنان آيتالله خامنهای درباره امام حسین (علیه السلام) و حوادث قبل و بعد از قیام کربلا است. این سخنان از بین بیانات ایشان در بین سالهای ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۹۰ جمعآوری شده است.
کتابهایی که توسط ایشان ترجمه شدهاند، عبارتند از:
- آینده در قلمرو اسلام، نوشته سید قطب.
- صلح امام حسن (علیه السلام): پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، نوشته شیخ راضی آل یاسین.
- جلد اول تفسیر فی ظلال القرآن، نوشته سید قطب.
- مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر.
- ادعانامه علیه تمدن غرب، نوشته سید قطب.
منابع
- ↑ <سیری در زندگی آیتالله سیدجواد خامنهای به روایت فرزندش>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <رؤیای «بانوی اول» یا فعالیت اجتماعی متعارف>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <آشنایی با فرزندان مقام معظم رهبری>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <زندگی نامه سید علی حسینی خامنه ای>برداشت شده در ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
- ↑ <خامنه ای، آیت الله سیدعلی>، برداشت در تاریخ 1 مرداد 1404
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ <نگاهی به زندگینامهی حضرت آیت اللهالعظمی سید علی حسینی خامنهای>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <دوران ریاست جمهوری>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <فعالیت های سیاسی و فرهنگی در دوران ریاست جمهوری>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <ناگفتههای شش عضو مجلس خبرگان از جلسه انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری>، برداشت شده در 19 مرداد 1404
- ↑ <سید علی حسینی خامنه ای>، برداشت شده در 19 مرداد 1404