درخواست اصلاح

حوالی اتوبان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ویکیدا
(مقاله)
 
جز (جایگزینی متن - 'ل‌‌' به 'ل‌')
خط ۳۷: خط ۳۷:


== نقد و بررسی ==
== نقد و بررسی ==
بخش اول فیلم، بسیار درخشان‌تر از بخش دوم است. در بخش دوم، شخصیت‌های بخش اول‌‌ [[رها]] می‌شوند و دیگر در جریان [[روایت]] قرار نمی‌گیرند. این‌‌ رها شدن شخصیت‌ها، سیر روایت را، به [[چالش]] می‌کشد. به‌عنوان نمونه، '''سیما''' که زندگی‌اش برایش بسیار [[اهمیت]] دارد، پس از آن شب می‌پذیرد که همه‌چیز تمام شده‌است و دیگر حتی سراغی از '''پاشا''' نمی‌گیرد و فردای آن روز تلاشی نمی‌کند تا زندگی‌اش را بازیابی کند؟ همچنین سیما وقتی فهمید '''پردیس''' خانه‌اش را ترک کرده‌است، دیگر به‌دنبالش نمی‌رود تا او را بیابد؟ این‌ها مثال‌هایی هستند که [[داستان‌]] [[فیلم]] را به چالش می‌کشد.
بخش اول فیلم، بسیار درخشان‌تر از بخش دوم است. در بخش دوم، شخصیت‌های بخش اول‌ [[رها]] می‌شوند و دیگر در جریان [[روایت]] قرار نمی‌گیرند. این‌‌ رها شدن شخصیت‌ها، سیر روایت را، به [[چالش]] می‌کشد. به‌عنوان نمونه، '''سیما''' که زندگی‌اش برایش بسیار [[اهمیت]] دارد، پس از آن شب می‌پذیرد که همه‌چیز تمام شده‌است و دیگر حتی سراغی از '''پاشا''' نمی‌گیرد و فردای آن روز تلاشی نمی‌کند تا زندگی‌اش را بازیابی کند؟ همچنین سیما وقتی فهمید '''پردیس''' خانه‌اش را ترک کرده‌است، دیگر به‌دنبالش نمی‌رود تا او را بیابد؟ این‌ها مثال‌هایی هستند که [[داستان‌]] [[فیلم]] را به چالش می‌کشد.


پیوندهای ضعیف دو بخش فیلم، سبب دوپاره‌شدن روایت، شده‌است. انگار دو فیلم [[مستقل]] با یک شخصیت، به‌هم پیوند داده‌شده است. از سوی دیگر، کنارهم قرار گرفتن این دو بخش سبب می‌شود از نظر مضمونی، ارتباط [[استنتاج|استنتاجی]] بین دو بخش برقرار شود و انگار بخش دوم، نتیجه‌ی بخش اول است و کارگردان به جای مخاطب، نتیجه‌ی روایت هم مشخص کرده‌است و مخاطب با یک توصیه‌اخلاقی، در پایان روایت روبه‌رو می‌شود. سیما در گذشته، [[ازدواج]] با مردان‌محل‌زندگیشان را [[مترادف]] با [[بدبختی]] می‌دانست و در پایان فیلم به [[خوشبختی]] '''طلعت''' و همسرش حسرت می‌خورد. سیما، پس از دیدن‌ مادر و خواهرش [[متحول]] می‌شود و دیگر نمی‌خواهد به آن زندگی بازگردد. هرچقدر دگرگونی‌ شخصیت پردیس و تبدیل‌ شدنش از شخصیتی [[رئوف]] به شخصی [[مقتنم]]، در ساختار روایت قابل [[باور]] است، اما این تحول درباره‌ی '''سیما''' به نقطه‌ی [[باورپذیری]] نمی‌رسد و لحن [[شعار|شعاری]] می‌یابد.
پیوندهای ضعیف دو بخش فیلم، سبب دوپاره‌شدن روایت، شده‌است. انگار دو فیلم [[مستقل]] با یک شخصیت، به‌هم پیوند داده‌شده است. از سوی دیگر، کنارهم قرار گرفتن این دو بخش سبب می‌شود از نظر مضمونی، ارتباط [[استنتاج|استنتاجی]] بین دو بخش برقرار شود و انگار بخش دوم، نتیجه‌ی بخش اول است و کارگردان به جای مخاطب، نتیجه‌ی روایت هم مشخص کرده‌است و مخاطب با یک توصیه‌اخلاقی، در پایان روایت روبه‌رو می‌شود. سیما در گذشته، [[ازدواج]] با مردان‌محل‌زندگیشان را [[مترادف]] با [[بدبختی]] می‌دانست و در پایان فیلم به [[خوشبختی]] '''طلعت''' و همسرش حسرت می‌خورد. سیما، پس از دیدن‌ مادر و خواهرش [[متحول]] می‌شود و دیگر نمی‌خواهد به آن زندگی بازگردد. هرچقدر دگرگونی‌ شخصیت پردیس و تبدیل‌ شدنش از شخصیتی [[رئوف]] به شخصی [[مقتنم]]، در ساختار روایت قابل [[باور]] است، اما این تحول درباره‌ی '''سیما''' به نقطه‌ی [[باورپذیری]] نمی‌رسد و لحن [[شعار|شعاری]] می‌یابد.

نسخهٔ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۴

حوالی اتوبان عنوان یک فیلم سینمایی ایرانی است که در سال 1387 ساخته شد. نویسنده این سعید نعمت‌الله اثر و کارگردانی آن را سیاوش اسعدی به عهده داشته است. این فیلم به تهیه کنندگی سید غلامرضا موسوی و با زمان 98 دقیقه، از سال 1388 در سینماهای ایران به نمایش درآمد.

تصویری از فیلم حوالی اتوبان
تصویری از فیلم حوالی اتوبان
اطلاعات
ژانر: درام اجتماعی
کارگردان(ها): سیاوش اسعدی
نویسنده(ها): سعید نعمت‌الله
بازیگران: شهاب حسینی نورا هاشمی
آهنگساز: بامداد بیات
کشور(های) سازنده: ایران
زبان اصلی: فارسی1387
تاریخ انتشار اولیه: 1388

ازجمله بازیگران این فیلم می‌توان به گلچهره سجادیه، نورا هاشمی و شهاب حسینی اشاره کرد.

خلاصه

داستان حوالی اتوبان درباره زندگی آرام زوجی به نام پاشا و سیما است که تحت تاثیر ورود زنی به نام پردیس قرار می‌گیرد. پردیس از دوستان قدیمی سیما است و چیزهایی از گذشته سیما می‌داند که زندگی او را با خطر فروپاشی مواجه می‌کند. سیما تلاش می کند پردیس را از زندگی‌اش دور کند اما دیدار اتفاقی پردیس و پاشا همه چیز را به هم می‌ریزد.

بازیگران فیلم حوالی اتوبان

گلچهره سجادیه

نورا هاشمی شهاب حسینیبهناز جعفریافسانه چهره‌آزادافشین سنگ‌چاپملیحه نیکجومندسپیده اعلاییهومن سلطانیناصر آویژهحسین رحمانی منش

شیده رحمانی

عوامل

نویسنده: سعید نعمت‌الله

کارگردان: سیاوش اسعدی

تهیه‌کننده: سید غلامرضا موسوی

مجری طرح: طهورا ابوالقاسمی

فیلمبردار: مرتضی غفوری

صدابردار: امین میرشکاری

طراح گریم: اعظم بیات

روابط عمومی: افشین رضایی

موسیقی: بامداد بیات

تدوین: محمدرضا مویینی

نقد و بررسی

بخش اول فیلم، بسیار درخشان‌تر از بخش دوم است. در بخش دوم، شخصیت‌های بخش اول‌ رها می‌شوند و دیگر در جریان روایت قرار نمی‌گیرند. این‌‌ رها شدن شخصیت‌ها، سیر روایت را، به چالش می‌کشد. به‌عنوان نمونه، سیما که زندگی‌اش برایش بسیار اهمیت دارد، پس از آن شب می‌پذیرد که همه‌چیز تمام شده‌است و دیگر حتی سراغی از پاشا نمی‌گیرد و فردای آن روز تلاشی نمی‌کند تا زندگی‌اش را بازیابی کند؟ همچنین سیما وقتی فهمید پردیس خانه‌اش را ترک کرده‌است، دیگر به‌دنبالش نمی‌رود تا او را بیابد؟ این‌ها مثال‌هایی هستند که داستان‌ فیلم را به چالش می‌کشد.

پیوندهای ضعیف دو بخش فیلم، سبب دوپاره‌شدن روایت، شده‌است. انگار دو فیلم مستقل با یک شخصیت، به‌هم پیوند داده‌شده است. از سوی دیگر، کنارهم قرار گرفتن این دو بخش سبب می‌شود از نظر مضمونی، ارتباط استنتاجی بین دو بخش برقرار شود و انگار بخش دوم، نتیجه‌ی بخش اول است و کارگردان به جای مخاطب، نتیجه‌ی روایت هم مشخص کرده‌است و مخاطب با یک توصیه‌اخلاقی، در پایان روایت روبه‌رو می‌شود. سیما در گذشته، ازدواج با مردان‌محل‌زندگیشان را مترادف با بدبختی می‌دانست و در پایان فیلم به خوشبختی طلعت و همسرش حسرت می‌خورد. سیما، پس از دیدن‌ مادر و خواهرش متحول می‌شود و دیگر نمی‌خواهد به آن زندگی بازگردد. هرچقدر دگرگونی‌ شخصیت پردیس و تبدیل‌ شدنش از شخصیتی رئوف به شخصی مقتنم، در ساختار روایت قابل باور است، اما این تحول درباره‌ی سیما به نقطه‌ی باورپذیری نمی‌رسد و لحن شعاری می‌یابد.

در بخش دوم، دیالوگ‌ها با ساختار شخصیت‌ها تناسبی ندارد و انگار کلام بسیار فرهیخته‌تر از قالب شخصیت‌ها است. دیالوگ‌های مربوط به ریشه‌های سیما در خانواده‌اش، تناسبی با شخصیت طلعت ندارد و فرا‌تر از نقشی است که در روایت برایش تعریف شده‌است. دیالوگ‌هایی که قرار است بستر پذیرش سیما در خانواده‌اش را بسازد. خانواده و خواهری که بسیار متفاوت از سیما هستند و هیچ نقطه‌اشتراکی بین سیما و خانواده‌اش وجود ندارد و کارگردان فقط با تمهید عوض‌کردن لباس‌سیما، سعی‌می‌کند سیما را شبیه خانواده‌اش بکند.

پایان فیلم، همزمان با مرگ مادر، لامپ‌های ریسه‌ی خوشبختی می‌ترکد و سیما در آن کوچه‌ی تاریک، تنها می‌شود. انگار مادر تا نوبت خوشبختی طلعت زنده‌می‌ماند تا او درد بی‌کسی نچشد و پس از رفتن طلعت، مادر هم آن خانه را ترک می‌کند. آمبولانس مادر کوچه را ترک می‌کند و سیما را با یک خانه‌ی تاریک و هزار رویای له‌شده، تنها می‌گذارد. باز هم نیمه‌شب است. انگار ساعت دوازده ضربه نواخته است و خوشبختی سیندرلا دود می‌شود و به هوا می‌رود![۱]

منابع

  1. نقدی بر فیلم حوالی اتوبان [برداشته شده در تاریخ 25 آبان 1402]