نقالی
نقالی یا پردهخوانی یا افسانهخوانی هنری است که در آن فرد نقال، قصه یا روایت یا شعری را با صدای بلند و به صورت نمایشی و آهنگین، همراه با حرکات دست و بدن و گاه همراه با موسیقی روایت میکند.
نقالی در لغت به معنی کار و پیشهای است که فردی بنام نقال کالا و یا چیزی را از جایی به جای دیگر میبرد و نقل می کند. اما در اصطلاح به پیشه و هنر کسی گویند که داستانها و واقعههای هیجانانگیز و جذابی را که شنیده و یا خوانده است برای سرگرم کردن مردم نقل و بیان میکند. فرد قصهگو و روایت کننده این داستانها را نقال مینامند.
واژههای نقال و نقالی از زمان قاجار در زبان و ادبیات فارسی کاربرد پیده کرده. اگرچه قدمت این هنر بیشتر است اما ظاهرا پیش از قاجار با نامهای دیگری شناخته میشده.
در نقالی معمولا داستانهای حماسی و شرح دلاوریهای اقوام و ملیتها روایت میشود. همچنین نقالی به نقل قصههای دینی و مذهبی نیز میپردازد.
نقالی با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا همراه است و در جمع مردم و در فضاهای عمومی یا محافل خصوصی، نقل و روایت میشود.
پس از ورود نقالی به قهوهخانهها، نقالان با استفاده از نقاشیهایی که معمولا روی پارچه کشیده میشدند، علاوه بر گوش، توجه چشمها را نیز به خود جلب میکردند. این نقاشیها که با نام پرده شناخته میشوند، شرح روایت و قصه را نشان میدادند. از این رو، گاه به نقالی، پردهخوانی نیز گفته می شود.
تاریخچه
در برخی از نوشتههای تاریخی از نقالی یاد شدهاست. همچنین در شاهنامه به هنر نقالی اشاره شده. به گمان برخی از تاریخ پژوهان، قدمت هنر نقالی بالاست و به پیش از اسلام باز میگردد. برخی نیز پیشینه نقالی و شکوفایی و رونق آن را به بعد از ورود قوم آریایی به فلات ایران نسبت میدهند. داستانهایی همچون میترا، آناهیتا و سیاوش نشاندهنده عمر این هنر است. نقالی با گذر زمان دستخوش تغییر و تحول شد و علاوه بر نقل داستانهایی از شاهنامه، حکایتهای اخلاقی مولانا و داستانهایی از خسرو وشیرین نیز به آن اضافه گردید.
پیش از اسلام
در ایرانباستان دورهگردانی بودند که با ساز و آواز قصهخوانی میکردند؛ در دوران اشکانی این افراد به نقل داستانهای حماسی و رزمی میپرداختند که آنها را گوسان مینامیدند. در دوره ساسانی هم این سبک از نقالی ادامه داشته. آنها با رفتن به سرزمینهایی دیگر داستانهای حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان میکردند.
پس از اسلام
در این دوره، نقالی به صورت سینه به سینه و در میان دهقانان و راویان ادامه داشته. این افراد قصههای کهن با محتوای دلاوری، حماسی و پهلوانی را بازگو میکردند. نقالی شاهنامه نیز در این دوران رونق زیادی داشته. عدهای نوای ساز را با قصه همراه میکردند و جذابیت نقالی را افزایش میدادند.
از میان دورههای پس از اسلام، دوره صفویه را میتوان اوج کوفایی هنر نقالی دانست. در نقالیهای این دوره، تاریخ ملی، مذهبی، داستان اسطورهها، حماسهها و داستانهای شاهنامه روایت میشدند. معرکهگیران در میدانها، سرگذرها، چهارسوهای بازار، سراها، کاروانسراها و مکانهای دیگر به قصهگویی میپرداختند و قصهگویان هم در مساجد قصههای انبیا و پادشاهان قدیم را برای مردم بیان میکردند.
پس از رونق قهوهخانهها، اغلب اوقات نقالی در این مکان انجام میشد. از طریق نقالی در قهوهخانهها، مردم عادی و بیسواد نیز با قصههای کهن ایرانی و افتخارات ملی و مذهبی آشنا میشدند و از این رو نقالی در زمره کارهای فرهنگی موثر قرار میگیرد.
انواع نقالی
نقالی به دو دسته کلی تقسیم می|شود که این دستهها، خود زیرشاخههایی دارند:
بر اساس شکل ظاهری متنی که نقال میخواند
بر این اساس نقالیها خود در سه دسته دیگر طبقهبندی میشوند:
- روایتهایی که به صورت شعر هستند. مانند شاهنامه
- روایتهایی که به صورت کلام ساده هستند.
- روایتهایی که تلفیقی از شعر و متن هستند.
بر اساس محتوای داستان و افسانه
در این دسته، نقالیها بر اساس مضمون و محتوا تقسیمبندی میشوند و شامل موارد زیر هستند:
- نقالی حماسی ملی و اساطیری کهن سرزمین ایران که می توان از این جمله به شاهنامه، اسکندرنامه، بانوگشسب نامه، بهمن نامه و گرشاسب نامه اشاره کرد.
- نقالی حماسی مذهبی که شامل داستانهای مذهبی و روایات منسوب به امامان و اصحاب آنها میباشد. نقالی وقایع عاشورا، نبردهای حضرت علی و نقالی کتابهایی مانند خاوراننامه، مختارنامه و حمله حیدری از این جمله هستند.
- نقالی حکایات اخلاقی که اغلب بر اساس داستانهای مثنوی هستند. از دیگر داستانهای مورد استفاده در این نوع نقالی میتوان به لنبک آب فروش، چهاردرویش و… اشاره کرد.
- نقالی عاشقانه که بر اساس قصهها و افسانههای عاشقانه روایت میشود و در بین مردم طرفداران زیادی دارد. از این جمله میتوان لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و... را نام برد
ثبت در یونسکو
"نقالی ایرانی" با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بنیاد فردوسی، خانه تئاتر ایران و مرکز هنرهای نمایشی در ششمین اجلاس میراث معنوی ناملموس یونسکو در پاییز سال ۱۳۹۰ بهعنوان میراث معنوی در خطر به ثبت جهانی رسید.