کیسه صفرا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ن های' به 'نهای') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کیسه صفرا''' (به انگلیسی: Gallbladder) عضو توخالی و کوچکی است که مایعی به نام [[صفرا]] در آن تغلیظ و ذخیره میشود. صفرا برای کمک به [[هضم]] [[چربی|چربی]]<nowiki/>ها به [[روده کوچک]] آزاد میریزد. | '''کیسه صفرا''' (به انگلیسی: Gallbladder) عضو توخالی و کوچکی است که مایعی به نام [[صفرا]] در آن تغلیظ و ذخیره میشود. [[صفرا]] برای کمک به [[هضم]] [[چربی|چربی]]<nowiki/>ها به [[روده کوچک]] آزاد میریزد. | ||
[[پرونده:جایگاه کیسه صفرا در بدن انسان .jpg|جایگزین=جایگاه کیسه صفرا در بدن انسان |بندانگشتی|جایگاه کیسه صفرا در بدن انسان {{اعضای بدن|نام لاتین=vasica fella|نام انگلیسی=cholecyst یا Gallbladder|محل قرارگیری=سطح تحتانی کبد|تعداد در بدن=معمولاً یک عدد؛ اما وجود دو یا حتی سه کیسه صفرا، در برخی افراد به ندرت اتفاق میافتد.}}]] | [[پرونده:جایگاه کیسه صفرا در بدن انسان .jpg|جایگزین=جایگاه کیسه صفرا در بدن انسان |بندانگشتی|جایگاه کیسه صفرا در بدن انسان {{اعضای بدن|نام لاتین=vasica fella|نام انگلیسی=cholecyst یا Gallbladder|محل قرارگیری=سطح تحتانی کبد|تعداد در بدن=معمولاً یک عدد؛ اما وجود دو یا حتی سه کیسه صفرا، در برخی افراد به ندرت اتفاق میافتد.}}]] | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== تشکیل در دوران جنینی == | == تشکیل در دوران جنینی == | ||
در هفته چهارم | در هفته چهارم [[جنین|جنینی]]، تمایز اندودرم جنینی منجر به تشکیل یک کیسه در سطح دیستال ناحیه [[پیشانی]] جنینی میشود. این ساختار معروف به دیورتیکول [[کبد]]<nowiki/>ی است و سبب تشکیل کبد، کیسه صفرا و مجرای صفراوی مرتبط میشود. با رشد با تقسیم نابرابر [[دیورتیکول کبدی]]، جوانه بزرگتر [[جمجمه]] به [[کبد]] اولیه و [[درخت]] صفراوی خارج کبدی تبدیل خواهند شد. [[سیستم صفراوی]] خارج کبدی در هفته پنجم [[بارداری]] قابل تشخیص است. مجاری صفراوی خارج کبدی به مزانشیم سپتوم تراورسوم گسترش مییابند و مشخصه ظاهری [[فیبر]]<nowiki/>ی [[کبد]] را ایجاد میکنند. | ||
در داخل | در داخل [[کبد]]، سلولهای [[آندومتر]] که با هم همپوشانی دارند و سلولهای کبدی را تشکیل میدهند، [[سیستم صفراوی]] داخل کبدی را به وجود میآورند. ارتباط با مجاری صفراوی خارج [[کبد]]<nowiki/>ی نشان دهندهی تکمیل سیستم صفراوی داخل کبدی است که در حدود هفته دهم [[بارداری]] اتفاق میافتد. سپس جوانه دمی کوچکتر دیورتیکول کبدی، به جوانههای برتر و تحتانی تقسیم میشود. جوانه برتر و [[ساقه]] مربوط به آن به ترتیب به کیسه صفرا و [[مجرای کیستیک]] و جوانه تحتانی به جزء شکمی [[لوزالمعده]] تبدیل میشوند. هم کبد و هم کیسه صفرا به داخل مزوگاستریوی شکمی رشد میکنند. | ||
کیسه صفرا، مجاری کیستیک و مجاری صفراوی خارج کبدی، در ابتدا با | کیسه صفرا، مجاری کیستیک و مجاری صفراوی خارج کبدی، در ابتدا با [[سلول|سلول]]<nowiki/>ها مسدود میشوند. با ادامه رشد مجرای صفراوی، سلولهای مستقر در مرکز دچار [[آپوپتوز]] میشوند و ساختار مجرا به وجود میآید. در ابتدا، این روند از مجرای صفراوی مشترک شروع میشود و در پایان هفته پنجم [[بارداری]] به صورت [[دیستال]] ادامه مییابد. اتصال مجدد (Recanalization)، فرآیند آهستهای است که با تغییر آناتومیکی در موقعیت مجرای صفراوی مشترک و [[پانکراس]] شکمی همپوشانی دارد به طوری که مجرای صفراوی مشترک در سطح پشتی دوازدهه قرار میگیرد. | ||
مجرای صفراوی فقط در پایان هفته دوم و آغاز هفته هشتم بارداری با ادامه یافتن در | مجرای صفراوی فقط در پایان هفته دوم و آغاز هفته هشتم [[بارداری]] با ادامه یافتن در [[دوازدهه]]، قابل تشخیص میشود. به طور تقریبی در هفتمین هفته [[بارداری]]، [[جراحی]] مجدد به مجرای کیستیک پیشرفت کرده و تا هفته دوازدهم بارداری به کیسه صفرا گسترش مییابد. نوزادان سطح [[صفاق|صفاقی]] کمی دارند و در نتیجه، [[فوندوس]] در حاشیه [[کبد]] قرار میگیرد. بعد از سال دوم زندگی، کیسه صفرا به اندازه نسبی و نهایی خود میرسد. | ||
مجرای کبدی و پانکراسی همراه با یکدیگر مجرای هپاتوپانکراس را به وجود میآورند. به عنوان آمپول واتر (Vater Ampulla) (پاپیلای اثنی عشر بزرگ)، به دیواره دوازدهه در سطح زیر مخاط گسترش مییابد. حلقههای مزانشیمی متحدالمرکز آمپول را احاطه کرده و سبب تشکیل اسفنکتر اودی (Sphincter Of Oddi) میشود که اسامی دیگری شامل اسفنکتر کبدی - لوزالمعدهای یا | مجرای کبدی و پانکراسی همراه با یکدیگر [[مجرای هپاتوپانکراس]] را به وجود میآورند. به عنوان [[آمپول]] واتر (Vater Ampulla) (پاپیلای اثنی عشر بزرگ)، به دیواره دوازدهه در سطح زیر مخاط گسترش مییابد. حلقههای مزانشیمی متحدالمرکز آمپول را احاطه کرده و سبب تشکیل [[اسفنکتر اودی]] (Sphincter Of Oddi) میشود که اسامی دیگری شامل اسفنکتر کبدی - لوزالمعدهای یا اسفنکتر گلیسون نیز دارد. اسفنکتر اودی در حدود هفته دهم بارداری به کلدوک اسفنکتر فوقانی و تحتانی متمایز میشود که هر دو، مجرای صفرا را احاطه کردهاند. اگرچه تکامل نهایی آمپول تا هفته بیست و هشتم [[بارداری]] ادامه دارد، بخش خارج کبدی تا هفته دوازدهم بارداری میتواند [[صفرا]] را از [[کبد]] به اثنی عشر منتقل کند (یعنی ۶ هفته پس از شروع خونسازی). | ||
== عملکرد == | == عملکرد == | ||
کیسه صفرا، بخشی از سیستم صفراوی بدن است و عملکرد اصلی آن ساخت و ذخیره صفرا، تا زمانی که برای هضم غذا به آن نیاز شود، است. پس از خوردن غذا، کیسه صفرا منقبض و فشرده میشود تا صفرا را به سیستم گوارشی و مستقیما به ابتدای روده باریک یا دوازدهه بریزد. | کیسه صفرا، بخشی از [[سیستم صفراوی]] [[بدن]] است و عملکرد اصلی آن ساخت و ذخیره صفرا، تا زمانی که برای هضم [[غذا]] به آن نیاز شود، است. پس از خوردن غذا، کیسه صفرا منقبض و فشرده میشود تا صفرا را به [[دستگاه گوارش|سیستم گوارشی]] و مستقیما به ابتدای [[روده باریک]] یا [[دوازدهه]] بریزد. | ||
== صفرا == | == صفرا == | ||
صفرا (Bile) که زهرآب یا زَهره (Gall) هم نامیده میشود، یک مایع غلیظ به رنگ زرد تا سبز است که توسط کبد ساخته و در کیسه صفرا ذخیره میشود. کیسه صفرا، میتواند روزانه حدود ۲/۳ تا ۷۶ گرم صفرا را ذخیره کند. صفرا از | [[صفرا]] (Bile) که زهرآب یا زَهره (Gall) هم نامیده میشود، یک مایع غلیظ به رنگ [[زرد]] تا [[سبز]] است که توسط [[کبد]] ساخته و در کیسه صفرا ذخیره میشود. کیسه صفرا، میتواند روزانه حدود ۲/۳ تا ۷۶ گرم صفرا را ذخیره کند. صفرا از [[نمک]]، [[اسید]]<nowiki/>ها، [[فسفولیپید]]، [[کلسترول]]، رنگدانه، [[آب]] و [[الکترولیت|الکترولیت]]<nowiki/>های شیمیایی تشکیل شده است که Ph آن بین ۷ تا ۸ و قلیایی است. نمکهای صفراوی از چهار نوع متفاوت اسید صفراوی آزاد تولید میشوند که عبارتند از: | ||
* کولیک اسید (Cholic Acid) | * [[کولیک اسید]] (Cholic Acid) | ||
* دئوکسی کولیک اسید (Deoxycholic Acid) | * [[دئوکسی کولیک اسید]] (Deoxycholic Acid) | ||
* کنودئوکسی کولیک اسید (Chenodeoxycholic Acid) | * [[کنودئوکسی کولیک اسید]] (Chenodeoxycholic Acid) | ||
* لیتوکولیک اسید (Lithocholic Acid) | * [[لیتوکولیک اسید]] (Lithocholic Acid) | ||
هریک از این اسیدها ممکن است به نوبه خود با گلیسین یا تورین ترکیب شده و اسیدها و نمکهای پیچیدهتری ایجاد کنند. نمکها و اسیدهای صفراوی میتوانند از کلسترول سنتز شوند یا کبد آنها را تولید و به جریان خون ترشح کند. اسیدهای صفراوی از کبد به روده کوچک منتقل میشوند و در آنجا به عنوان امولسیون کننده چربی و کاهش کشش سطحی قطرات چربی عمل میکنند تا آنها را برای عملکرد | هریک از این اسیدها ممکن است به نوبه خود با [[گلیسین]] یا [[تورین]] ترکیب شده و اسیدها و نمکهای پیچیدهتری ایجاد کنند. نمکها و اسیدهای صفراوی میتوانند از [[کلسترول]] [[سنتز]] شوند یا [[کبد]] آنها را تولید و به جریان [[خون]] ترشح کند. اسیدهای صفراوی از کبد به [[روده کوچک]] منتقل میشوند و در آنجا به عنوان امولسیون کننده [[چربی]] و کاهش کشش سطحی قطرات [[چربی]] عمل میکنند تا آنها را برای عملکرد [[آنزیم|آنزیم]]<nowiki/>های تجزیهکننده چربی، که از [[لوزالمعده]] و [[روده]] ترشح میشوند، آماده کنند. | ||
نمکهای صفراوی اندازه بزرگی دارند و | نمکهای صفراوی اندازه بزرگی دارند و [[یون|یون]]<nowiki/>هایی با بار منفی هستند که قسمت ابتدایی روده کوچک نمیتواند آنها را به راحتی جذب کند در نتیجه در [[روده کوچک]] باقی میمانند تا بیشتر چربیهای [[غذا]] هضم شوند. | ||
در قسمت پایینی روده | در قسمت پایینی [[روده باریک]]، نمکها و اسیدها جذب و دوباره به جریان [[خون]] منتقل میشوند تا اینکه دوباره توسط [[کبد]] استخراج شوند. به این چرخه، از کبد به [[روده کوچک]] و خون و سپس به کبد، گردش خون کبدی گفته میشود. برخی از نمکها و اسیدها طی این فرآیند از بین میروند اما با [[سنتز]] مداوم [[کلسترول]] در [[کبد]] جایگزین میشوند. میزان سنتز با میزان اسیدها و نمک های از دست رفته ارتباط مستقیم دارد. نمکهای صفراوی معمولاً به [[روده بزرگ]] نمیرسند. با این حال، ممکن است جذب [[آب]] و [[سدیم]] را مهار کنند و سبب [[اسهال]] آبکی شوند. | ||
نمکها و اسیدهای صفراوی در مایعی که حاوی | نمکها و اسیدهای صفراوی در مایعی که حاوی [[آب]]، [[سدیم]]، کلرید و [[بیکربنات]] است، منتقل میشوند. این مایعات در [[کبد]] تولید میشوند و عملکرد آنها خنثی کردن [[اسیدکلریدریک]] منتقل شده از [[معده]] به [[روده کوچک]] است. مواد زائد محلول در آب که کبد از [[خون]] پاک میکند، مانند [[کلسترول]]، [[استروئید]]<nowiki/>ها، داروها و رنگدانههای [[هموگلوبین]]، در مایعات به [[سیستم دفع]] منتقل میشوند. رنگدانههای هموگلوبین تجزیه میشوند و چندین ترکیب مایعات صفراوی از جمله [[بیلیروبین]] را تولید میکنند که هیچ عملکرد شناخته شدهای غیر از ایجاد رنگ ندارد. آثار سایر مواد از جمله [[مخاط]]، پروتئینهای سرمی، [[لسیتین]]، چربیهای خنثی، [[اسیدهای چرب]] و [[اوره]] نیز میتواند در صفرا یافت شوند. | ||
صفرا به طور مداوم از سلولهای کبد به مجرای صفراوی مشترک و کیسه صفرا ترشح میشود تا زمانی که به حدود حدود ۵ برابر و گاهی اوقات تا ۱۸ برابر میزان اولیه ترشح شود. میزان صفرای ترشح شده در اثنی عشر (ابتدای روده باریک یا دوازدهه)، توسط هورمونهای | صفرا به طور مداوم از سلولهای کبد به مجرای صفراوی مشترک و کیسه [[صفرا]] ترشح میشود تا زمانی که به حدود حدود ۵ برابر و گاهی اوقات تا ۱۸ برابر میزان اولیه ترشح شود. میزان صفرای ترشح شده در [[اثنی عشر]] (ابتدای روده باریک یا دوازدهه)، توسط هورمونهای [[کولسیستوکینین]]، [[سکرتین]]، [[گاسترین]] و [[سوماتوستاتین]] و همچنین عصب واگ کنترل میشود. [[کبد]] روزانه حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیلیتر صفرا (قبل از غلیظ شدن) تولید میکند. | ||
== بافت == | == بافت == | ||
کیسه صفرا نیز مانند سایر اندامها از کنار هم قرار گرفتن لایههای بافتی مختلفی ایجاد شده است. اپیتلیوم (نوعی بافت پوششی)، بافت مخاطی و زیرمخاطی (Mucosa And Submucosa)، لامینا پروپریا (Lamina Propria)، ماسکولاریس پروپریا (Muscularis Propria)، بافت ماهیچهای و بافت سروزی یا بافت پیوندی کیسه صفرا را میسازند. | کیسه صفرا نیز مانند سایر اندامها از کنار هم قرار گرفتن لایههای بافتی مختلفی ایجاد شده است. [[اپیتلیوم]] (نوعی بافت پوششی)، بافت مخاطی و زیرمخاطی (Mucosa And Submucosa)، [[لامینا پروپریا]] (Lamina Propria)، ماسکولاریس پروپریا (Muscularis Propria)، بافت ماهیچهای و [[بافت]] سروزی یا بافت پیوندی کیسه صفرا را میسازند. | ||
=== اپیتلیوم === | === اپیتلیوم === | ||
یک لایه نازک از سلول ها که درون کیسه صفرا را میپوشاند. پوشش اپیتلیال کیسه صفرا از سلولهای ستونی ساده تشکیل شده است که مانند سلولهای رودهای دارای میکروویلی هستند اما بر خلاف اپیتلیوم | یک لایه نازک از [[سلول]] ها که درون کیسه صفرا را میپوشاند. [[پوشش اپیتلیال]] کیسه صفرا از سلولهای ستونی ساده تشکیل شده است که مانند سلولهای رودهای دارای [[میکروویلی]] هستند اما بر خلاف اپیتلیوم [[روده]]، اپیتلیوم صفرا سلول جامی ندارد. اپیتلیوم کیسه صفرا با بافت مخاطی پوشیده شده است. [[لامینا پروپیا]] نیز زیر اپیتلیوم قرار دارد. | ||
=== بافت مخاطی و زیرمخاطی === | === بافت مخاطی و زیرمخاطی === | ||
بافت مخاطی و زیرمخاطی مانند اغلب بافتهای احشایی درون | بافت مخاطی و زیرمخاطی مانند اغلب بافتهای احشایی درون [[شکم]]، صفرا سه لایه در دیواره خود دارد. بیشتر این بافتها در سیستم خارج [[کبد]]<nowiki/>ی هم ادامه یافتهاند. کیسه و مجاری مجهز به غشای مخاطی، لایه عضلانی و سروزی اطراف آن هستند. مخاط [[قهوهای]] - [[زرد]] از اپیتلیوم ستونی سادهای که بر روی لامینای پروپریا قرار دارد تشکیل شده است. این سلولها دارای میکروویلی در سطح آپیکال خود و غنی از میتوکندری و پمپ های [[سدیم]] - [[آدنوزینتریفسفات]] در سطح قاعدهای هستند که به سلولها اجازه میدهند که یونهای سدیم را به طور فعال از [[لومن]] کیسه صفرا منتقل کنند. متعاقباً، آب در جهت شیب اسمزی ناشی از تغییرات یونی منتقل میشود. در نتیجه، صفرا میتواند در کیسه صفرا ذخیره و تغلیظ شود. | ||
=== لامینا پروپریا === | === لامینا پروپریا === | ||
لایهای از بافت همبند سست است که در قسمت زیرین بافت پوششی یا اپیتلیوم کیسه صفرا قرار دارد و در کنار بافت اپیتلیوم، لایه مخاطی را تشکیل میدهد. | لایهای از [[بافت]] همبند سست است که در قسمت زیرین بافت پوششی یا اپیتلیوم کیسه [[صفرا]] قرار دارد و در کنار بافت اپیتلیوم، لایه مخاطی را تشکیل میدهد. | ||
=== ماسکولاریس پروپریا === | === ماسکولاریس پروپریا === | ||
ماسکولاریس پروپریا یک لایه نسبتاً نازک از | ماسکولاریس پروپریا یک لایه نسبتاً نازک از [[فیبر]]<nowiki/>های عضلانی صاف است که به طور تصادفی مرتب شدهاند. این فیبرهای عضلانی گیرندههای CCK دارند و در آنجا به [[کلسیستوکینین]] آزاد شده از سلولهای انترواندوکرین اثنیعشر (در پاسخ به وجود [[چربی]] و [[پروتئین]] در [[روده]]) پاسخ میدهند. در نتیجه، صفرای غلیظ از کیسه صفرا به مجرای کیستیک پمپ و از طریق مجرای صفراوی مشترک به [[دوازدهه]] منتقل میشود. | ||
=== بافت عضلانی === | === بافت عضلانی === | ||
لایهای از بافت عضله صاف که سبب میشود کیسه صفرا منقبض و صفرا در مجاری آزاد شود. یک لایه عضلانی نازک با | لایهای از بافت عضله صاف که سبب میشود کیسه صفرا منقبض و صفرا در مجاری آزاد شود. یک لایه عضلانی نازک با [[فیبر]]<nowiki/>های عضلانی صاف مدور، مورب و طولی، کل سیستم صفراوی را در یک غلاف بافت همبند رشتهای احاطه کرده است. با این حال، با نزدیک شدن مجرا به نقطه انتهایی در [[آمپول واتر]]، به تدریج ضخیم میشود. مجرای هپاتوپانکراس دارای چینهای پرزی با میوسیتهای صاف در [[هسته]] آنها است که به عنوان دریچههای یک طرفه عمل و از [[ریفلاکس]] محتوای اثنیعشر به [[مجرای هپاتوپانکراس]] جلوگیری میکنند. | ||
=== بافت سروزی === | === بافت سروزی === | ||
غشایی صاف که پوشش خارجی کیسه صفرا را تشکیل میدهد. سروز معمولاً به قسمت انتهایی کیسه صفرا محدود میشود و به طور محیطی در اطراف دو طرف تحتانی بدن و گردن کیسه گسترش مییابد. با این حال، در کیسه صفرا مزانتریک، سرووز به طور عالی و در کل کیسه صفرا ادامه مییابد تا با سروز مزانتریک مخلوط شود. کیسه صفرا داخل پارانشیمی سروز مرتبط ندارد. معمولاً مجموعهای از سلولهای چربی و بافت همبند شل وجود دارد که تشکیل یک لایه زیر سروزی میدهد. | غشایی صاف که پوشش خارجی کیسه صفرا را تشکیل میدهد. [[سروز]] معمولاً به قسمت انتهایی کیسه صفرا محدود میشود و به طور محیطی در اطراف دو طرف تحتانی [[بدن]] و [[گردن]] کیسه گسترش مییابد. با این حال، در کیسه صفرا مزانتریک، سرووز به طور عالی و در کل کیسه صفرا ادامه مییابد تا با [[سروز مزانتریک]] مخلوط شود. کیسه صفرا داخل پارانشیمی سروز مرتبط ندارد. معمولاً مجموعهای از سلولهای چربی و بافت همبند شل وجود دارد که تشکیل یک لایه زیر سروزی میدهد. | ||
== آناتومی == | == آناتومی == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
* '''فوندوس (Fundus):''' پایه گرد است، به گونهای زاویهدار است که رو به دیواره شکم قرار دارد. | * '''فوندوس (Fundus):''' پایه گرد است، به گونهای زاویهدار است که رو به دیواره شکم قرار دارد. | ||
* '''بدنه (Body):''' بدن در یک فرورفتگی در سطح پایین کبد قرار دارد. | * '''بدنه (Body):''' بدن در یک فرورفتگی در سطح پایین [[کبد]] قرار دارد. | ||
* '''گردن (Neck):''' گردن كوچک میشود و با مجرای سیستیک، بخشی از درخت صفراوی پیوسته است. | * '''[[گردن]] (Neck):''' گردن كوچک میشود و با مجرای سیستیک، بخشی از [[درخت]] صفراوی پیوسته است. | ||
لایه خارجی فوندوس کیسه صفرا و سایر سطوح کیسه صفرا که تماس مستقیم با کبد ندارند، توسط نوعی بافت به نام سروز پوشانده شده است. سروز نوعی بافت است که حفرههای داخلی را میپوشاند و غشایی صاف و دو لایه را تشکیل میدهد که توسط مایعی روان میشود. سروز حاوی رگهای خونی و لنفاوی است (رگهایی شبیه به عروق سیستم لنفاوی). عملکرد لنفاوی انتقال مایع لنفاوی از غدد لنفاوی است. سطوح کیسه صفرا که در تماس با کبد هستند با بافت همبند پوشانده شدهاند. | لایه خارجی [[فوندوس]] کیسه صفرا و سایر سطوح کیسه صفرا که تماس مستقیم با [[کبد]] ندارند، توسط نوعی بافت به نام سروز پوشانده شده است. سروز نوعی بافت است که حفرههای داخلی را میپوشاند و غشایی صاف و دو لایه را تشکیل میدهد که توسط مایعی روان میشود. سروز حاوی رگهای خونی و لنفاوی است (رگهایی شبیه به عروق [[سیستم لنفاوی]]). عملکرد لنفاوی انتقال مایع لنفاوی از غدد لنفاوی است. سطوح کیسه صفرا که در تماس با [[کبد]] هستند با [[بافت همبند]] پوشانده شدهاند. | ||
دیواره کیسه صفرا، از تعدادی لایه تشکیل شده است. داخلیترین سطح دیواره کیسه صفرا، توسط یک لایه سلول ستونی با حاشیه برس میکروویلی، بسیار شبیه به سلول های جاذب روده پوشانده شده است. در زیر اپیتلیوم یک لایه به نام لامینا پروویای زیرین، یک لایه عضلانی، یک لایه خارجی عضلانی و لایه سروزی وجود دارند. بر خلاف سایر بخشهای روده، کیسه صفرا فاقد مخاط عضلانی است و رشتههای عضلانی در لایههای مشخص مرتب نشدهاند. | دیواره کیسه صفرا، از تعدادی لایه تشکیل شده است. داخلیترین سطح دیواره کیسه صفرا، توسط یک لایه سلول ستونی با حاشیه برس میکروویلی، بسیار شبیه به سلول های جاذب [[روده]] پوشانده شده است. در زیر اپیتلیوم یک لایه به نام لامینا پروویای زیرین، یک لایه عضلانی، یک لایه خارجی عضلانی و لایه سروزی وجود دارند. بر خلاف سایر بخشهای روده، کیسه صفرا فاقد مخاط عضلانی است و رشتههای عضلانی در لایههای مشخص مرتب نشدهاند. | ||
[[مخاط]]، قسمت داخلی دیواره کیسه صفرا، از پوشش یک لایه سلولهای ستونی تشکیل شده است. سلولها دارای سطوحی از برآمدگیهای کوچک به نام میکروویلی هستند. این روی یک لایه نازک از بافت پیوندی، Lamina Propria قرار دارد. مخاط خمیده شده و به صورت بیرونریزیهای کوچکی به نام روگا (Rugae) جمع میشود. یک لایه عضلانی در زیر [[مخاط]] قرار دارد. این بخش توسط [[عضله]] صاف با الیافی که در جهت طولی، مورب و عرضی قرار دارند، تشکیل میشود و در لایههای جداگانهای مرتب نشدهاند. | |||
رشتههای عضلانی منقبض میشوند تا صفرا را از کیسه صفرا خارج کنند. از ویژگیهای بارز کیسه صفرا، وجود سینوسهای Rokitansky – Aschoff و برونریزی مخاط است که میتواند از طریق لایه عضلانی گسترش یابد و نشاندهنده آدنومیوماتوز است. لایه عضلانی توسط لایهای از بافت همبند و چربی احاطه شده است. لایه بیرونی در قسمت انتهایی کیسه صفرا و سطوحی که با کبد تماس ندارند، توسط سروز ضخیمی پوشانده میشود که در تماس با صفاق است. لایه سروزی، رگهای خونی و لنفاوی دارد. سطوح در تماس با کبد نیز توسط بافت همبند پوشانده شدهاند. | رشتههای عضلانی منقبض میشوند تا [[صفرا]] را از کیسه صفرا خارج کنند. از ویژگیهای بارز کیسه صفرا، وجود سینوسهای Rokitansky – Aschoff و برونریزی مخاط است که میتواند از طریق لایه عضلانی گسترش یابد و نشاندهنده آدنومیوماتوز است. لایه عضلانی توسط لایهای از بافت همبند و چربی احاطه شده است. لایه بیرونی در قسمت انتهایی کیسه صفرا و سطوحی که با [[کبد]] تماس ندارند، توسط [[سروز]] ضخیمی پوشانده میشود که در تماس با [[صفاق]] است. لایه سروزی، رگهای خونی و لنفاوی دارد. سطوح در تماس با [[کبد]] نیز توسط بافت همبند پوشانده شدهاند. | ||
=== سیستم صفراوی داخل کبدی === | === سیستم صفراوی داخل کبدی === | ||
دستگاه صفراوی داخل کبدی یک سیستم منحصر به فرد است که برای انتقال صفرا از سلولهای کبدی به درخت صفراوی خارج | دستگاه صفراوی داخل کبدی یک سیستم منحصر به فرد است که برای انتقال صفرا از سلولهای کبدی به درخت صفراوی خارج [[کبد]]<nowiki/>ی طراحی شده است. این سیستم از سطح کانال صفراوی (s.canaliculus) آغاز میشود که فضای متسع بین سلولهای کبدی است. [[سلول|سلول]]<nowiki/>های کبدیِ چند وجهی، به گونهای مرتب شدهاند که انتهای قدامی آنها به داخل [[سینوسوئیدهای کبدی]] (که در نهایت در رگهای کبدی به هم میپیوندند) میرسند. | ||
قاعده این سلولها به سمت مجاری صفراوی است و صفرا را در این کانالها ترشح میکنند. با تشکیل این کانالها، مسیری مشابه سینوزوئیدهای کبدی را دنبال میکنند اما محتوای آنها در جهت مخالف جریان مییابد. | قاعده این سلولها به سمت مجاری صفراوی است و صفرا را در این کانالها ترشح میکنند. با تشکیل این کانالها، مسیری مشابه سینوزوئیدهای کبدی را دنبال میکنند اما محتوای آنها در جهت مخالف جریان مییابد. | ||
کانالهای داخل هر بخش کبدی با هم ادغام میشوند و مجاری قطعهای را تشکیل میدهند. بنابراین هشت مجرای قطعهای مربوط به هر بخش عملکردی کبد وجود دارند. مجاری قطعهای از بخشهای II و III کبد به مجرای سمت راست کبدی منشأ میگیرند و معمولاً توسط مجرای بخش IV نيز به هم متصل میشوند. بخشهای V تا VIII در نهایت به مجرای کبدی سمت چپ کمک میکنند. با این حال، بخشهای V و VIII سبب ایجاد مجرای بخشی قدامی (داخلی) سمت راست میشوند، در حالی که بخشهای VI و VII سبب ایجاد کانالهای بخشی خلفی (جانبی) راست میشوند. | کانالهای داخل هر بخش کبدی با هم ادغام میشوند و مجاری قطعهای را تشکیل میدهند. بنابراین [[هشت]] مجرای قطعهای مربوط به هر بخش عملکردی کبد وجود دارند. مجاری قطعهای از بخشهای II و III کبد به مجرای سمت راست کبدی منشأ میگیرند و معمولاً توسط مجرای بخش IV نيز به هم متصل میشوند. بخشهای V تا VIII در نهایت به مجرای کبدی سمت [[چپ]] کمک میکنند. با این حال، بخشهای V و VIII سبب ایجاد مجرای بخشی قدامی (داخلی) سمت راست میشوند، در حالی که بخشهای VI و VII سبب ایجاد کانالهای بخشی خلفی (جانبی) راست میشوند. | ||
مجرای خلفی سمت راست، بلندتر از همتای خود است و میتوان در حالی که به صورت مداوم در حال پشت سر گذاشتن مجرای بخشی قدامی سمت راست (تشکیل شیار Hjortsjo)، قبل از ایجاد منفذ در سطح داخلی مجرای بخشی قدامی سمت راست، تشکیل مجرای | مجرای خلفی سمت راست، بلندتر از همتای خود است و میتوان در حالی که به صورت مداوم در حال پشت [[سر]] گذاشتن مجرای بخشی قدامی سمت [[راست]] (تشکیل شیار Hjortsjo)، قبل از ایجاد منفذ در سطح داخلی مجرای بخشی قدامی سمت راست، تشکیل مجرای [[کبد]]<nowiki/>ی چپ را مشاهده کرد. قطعه کبدی I (لوب دمی) هم به مجرای کبدی سمت چپ و هم به مجرای خلفی سمت راست تخلیه میشود. | ||
مجموعه دیگری از مجاری داخل کبدی، از رشد مجاری صفراوی دیستال ایجاد میشوند. در مناطقی که انتظار میرود پارانشیم کبدی به عقب برگردد، این مجاری ممکن است از بین نروند و زیرمجموعهای ایجاد کنند (مجاری Luschka). این کانالهای کوچک غالباً به صورت مجموعههای لوبولار از مجاری با ابعاد مختلف به وجود میآیند و اغلب از لوب سمت راست سرچشمه میگیرند و ممکن است به مجاری داخل کبدی، مجاری خارج کبدی یا کیسه صفرا تخلیه شوند. چندین زیرگروه از مجاری در ادامه توصیف شدهاند: | مجموعه دیگری از مجاری داخل کبدی، از رشد [[مجاری صفراوی دیستال]] ایجاد میشوند. در مناطقی که انتظار میرود [[پارانشیم]] کبدی به عقب برگردد، این مجاری ممکن است از بین نروند و زیرمجموعهای ایجاد کنند (مجاری Luschka). این کانالهای کوچک غالباً به صورت مجموعههای [[لوبولار]] از مجاری با ابعاد مختلف به وجود میآیند و اغلب از لوب سمت راست سرچشمه میگیرند و ممکن است به مجاری داخل کبدی، مجاری خارج کبدی یا کیسه [[صفرا]] تخلیه شوند. چندین زیرگروه از مجاری در ادامه توصیف شدهاند: | ||
==== مجاری جانبی ==== | ==== مجاری جانبی ==== | ||
متداولترین انواع کانالهای زیرشانهای هستند. آنها از هریک از | متداولترین انواع کانالهای زیرشانهای هستند. آنها از هریک از [[سرخرگ|سرخرگ]]<nowiki/>های بخشی مناسب به وجود میآیند و پس از عبور از مجرای کیسه صفرا به مجاری صفراوی اصلی تخلیه میشوند. این مجاری معمولاً در مجاری اضافی [[درخت]] صفراوی وجود دارند. | ||
==== مجرای زیرمجموعهای بخشی - قطعهای: ==== | ==== مجرای زیرمجموعهای بخشی - قطعهای: ==== | ||
نسبتاً معمول و نشاندهنده مجاری است که سیر مشخصی ندارند و از مجاری مقطعی خلفی سمت راست یا بخشی منشأ میگیرد. فرا از این مجرا به طور جداگانه به مجرای اصلی کبدی سمت راست تخلیه میشود. | نسبتاً معمول و نشاندهنده مجاری است که سیر مشخصی ندارند و از مجاری مقطعی خلفی سمت راست یا بخشی منشأ میگیرد. فرا از این مجرا به طور جداگانه به مجرای اصلی کبدی سمت [[راست]] تخلیه میشود. | ||
==== مجاری هپاتوکولسیستی: ==== | ==== مجاری هپاتوکولسیستی: ==== | ||
مستقیماً از کبد به داخل کیسه صفرا تخلیه میشوند و به طور معمول از لوب راست ایجاد میشوند. | مستقیماً از [[کبد]] به داخل کیسه [[صفرا]] تخلیه میشوند و به طور معمول از [[لوب]] راست ایجاد میشوند. | ||
==== مجاری زیرشانهای: ==== | ==== مجاری زیرشانهای: ==== | ||
در داخل کپسول حفره کیسه صفرا یافت میشود که با مجاری داخل كبدی ارتباط دارند ولی به ناحیه ديستال ختم میشوند. | در داخل [[کپسول]] حفره کیسه صفرا یافت میشود که با مجاری داخل كبدی ارتباط دارند ولی به ناحیه [[ديستال]] ختم میشوند. | ||
=== سیستم صفراوی خارج کبدی === | === سیستم صفراوی خارج کبدی === | ||
مجاری سگمنتال و قطعهای سبب ایجاد مجاری کبدی چپ و راست میشوند. مجرای کبدی سمت چپ کمی طولانیتر از مجرای کبدی راست است و مسیری افقیتر از مجرای راست را طی میکند؛ زیرا در امتداد پایه قطعه IV کبد قرار میگیرد. مجرای کبدی راست معمولاً سیر عمودی دارد و نسبت به مجرای کبدی سمت چپ بیشتر در معرض تغییرات کالبدی است. هر دو مجرا در قسمت جانبی پورت هپاتیس ادغام میشوند و مجرای کبدی مشترک را تشکیل میدهند. این قسمت از درخت صفراوی تقریباً ۳ تا ۵.۲ سانتیمتر طول دارد و غالباً به صورت جانبی شریان کبدی دیده میشود که ورید، در پشت آن قرار دارد. هر سه ساختار را میتوان در مرز آزادانه پرونده کمتری یافت (زیرا فرم روزنه معده وینسلو را تشکیل میدهد). | [[مجاری سگمنتال]] و قطعهای سبب ایجاد مجاری کبدی چپ و راست میشوند. مجرای کبدی سمت چپ کمی طولانیتر از مجرای کبدی راست است و مسیری افقیتر از مجرای راست را طی میکند؛ زیرا در امتداد پایه قطعه IV کبد قرار میگیرد. مجرای کبدی راست معمولاً سیر عمودی دارد و نسبت به مجرای کبدی سمت [[چپ]] بیشتر در معرض تغییرات کالبدی است. هر دو مجرا در قسمت جانبی [[پورت هپاتیس]] ادغام میشوند و مجرای کبدی مشترک را تشکیل میدهند. این قسمت از [[درخت]] صفراوی تقریباً ۳ تا ۵.۲ سانتیمتر طول دارد و غالباً به صورت جانبی شریان کبدی دیده میشود که ورید، در پشت آن قرار دارد. هر سه ساختار را میتوان در مرز آزادانه پرونده کمتری یافت (زیرا فرم روزنه [[معده]] وینسلو را تشکیل میدهد). | ||
گردن کیسه صفرا به صورت داخلی به مجرای کیستیک منتهی میشود. این ساختار لولهای معمولاً ۳ تا ۴ سانتیمتر طول و حدود ۱ تا ۳ میلیمتر عرض دارد. مخاط مجرای کیستیک به صورت مارپیچ تا شده و دریچههای Heister را تشکیل میدهد که به اعتقاد برخی | [[گردن]] کیسه صفرا به صورت داخلی به مجرای کیستیک منتهی میشود. این ساختار لولهای معمولاً ۳ تا ۴ سانتیمتر طول و حدود ۱ تا ۳ میلیمتر عرض دارد. مخاط مجرای کیستیک به صورت مارپیچ تا شده و دریچههای Heister را تشکیل میدهد که به اعتقاد برخی [[آناتومیست|آناتومیستها]]، به باز بودن مجرا کمک میکند. همچنین دارای یک اسفنکتر ([[اسفنکتر]] لوتکنز) است که به تنظیم جریان [[صفرا]] از کیسه صفرا کمک میکند. سپس مجرای کیستیک همراه با مجرای کبدی مشترک قبل از به هم پیوستن، سیر خلفی را طی خواهد کرد. | ||
در اکثر بیماران، مجاری کیستیک و کبدی مشترک در بالای دوازدهه نزدیک هپاتیس به هم میپیوندند. پیوستن مجاری کیستیک و کبدی، سبب ایجاد مجرای صفراوی مشترک ۶ تا ۸ سانتیمتری میشود. به طور متوسط، مجرای صفراوی مشترک بزرگسالان حدود ۶ میلیمتر عرض دارد. با این حال، معمولا قطر آن با بالا رفتن سن، افزایش مییابد. | در اکثر بیماران، مجاری کیستیک و کبدی مشترک در بالای [[دوازدهه]] نزدیک [[هپاتیس]] به هم میپیوندند. پیوستن مجاری کیستیک و کبدی، سبب ایجاد مجرای صفراوی مشترک ۶ تا ۸ سانتیمتری میشود. به طور متوسط، مجرای صفراوی مشترک بزرگسالان حدود ۶ میلیمتر عرض دارد. با این حال، معمولا [[قطر]] آن با بالا رفتن سن، افزایش مییابد. | ||
=== مثلث کالوت === | === [[مثلث]] کالوت === | ||
مجرای کیستیک، مرز تحتانی قطعه کبدی V و مجرای کبدی مشترک، با هم یک فضای تقریباً مثلثی شکل را به نام «مثلث کالوت» (Calot’s Triangle) را ایجاد میکنند. این فضا را می توان به شکل یک هرم همراه با رئوس زیر تجسم کرد: | مجرای کیستیک، مرز تحتانی قطعه کبدی V و مجرای کبدی مشترک، با هم یک فضای تقریباً مثلثی شکل را به نام «مثلث کالوت» (Calot’s Triangle) را ایجاد میکنند. این فضا را می توان به شکل یک [[هرم]] همراه با رئوس زیر تجسم کرد: | ||
* بین مجرای کیستیک و فوندوس کیسه صفرا | * بین مجرای کیستیک و [[فوندوس]] کیسه صفرا | ||
* درگاه کبدی یا ناف کبدی (Porta Hepatis): ناف کبدی محل ورود رگهای خونی و خروج صفرا است. | * درگاه کبدی یا ناف کبدی (Porta Hepatis): [[ناف]] کبدی محل ورود رگهای خونی و خروج [[صفرا]] است. | ||
* دو رأس در محل اتصال کیسه صفرا و حفره آن | * دو رأس در محل اتصال کیسه صفرا و حفره آن | ||
مرز تحتانی قطعه V کبدی پایه مثلث را تشکیل میدهد. این فضا توسط مزانتیر مجرای کیستیک پوشانده شده و شامل بافت | مرز تحتانی قطعه V کبدی پایه مثلث را تشکیل میدهد. این فضا توسط [[مزانتیر]] مجرای کیستیک پوشانده شده و شامل [[بافت]] [[چربی]]، غدد لنفاوی، عروق و دیگر ساختارهای عصبی - عروقی است. | ||
== سیستم لنفاوی == | == سیستم لنفاوی == | ||
کانالهای لنفاوی کیسه صفرا از لایههای زیر استخوانی و زیر مخاط کیسه عبور میکنند تا شبکههای لنفاوی را تشکیل دهند. بعضی از آنها به داخل رگهای لنفاوی داخل کبدی و برخی دیگر به گره کیستیک واقع در مثلث کالوت خالی میشوند. قسمت دمی درخت صفراوی به گرههای کبدی لوزالمعده فوقانی و تحتانی تخلیه میشود. | کانالهای لنفاوی کیسه صفرا از لایههای زیر استخوانی و زیر مخاط کیسه عبور میکنند تا شبکههای لنفاوی را تشکیل دهند. بعضی از آنها به داخل رگهای لنفاوی داخل کبدی و برخی دیگر به گره کیستیک واقع در [[مثلث کالوت]] خالی میشوند. قسمت دمی درخت صفراوی به گرههای کبدی [[لوزالمعده]] فوقانی و تحتانی تخلیه میشود. | ||
[[رده:اعضای بدن]] | [[رده:اعضای بدن]] | ||
[[رده:دستگاه گوارش]] | [[رده:دستگاه گوارش]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۹
کیسه صفرا (به انگلیسی: Gallbladder) عضو توخالی و کوچکی است که مایعی به نام صفرا در آن تغلیظ و ذخیره میشود. صفرا برای کمک به هضم چربیها به روده کوچک آزاد میریزد.
کیسه صفرا، اندامی به شکل گلابی است که انتهای آن به یک مجرای کیسهای باز میشود. کیسه صفرا، رنگی طوسی و آبی دارد. طول کیسه صفرا هنگام پر بودن و در افراد بالغ و سالم، حدود ۷ تا ۱۰ سانتیمتر و قطر آن ۴ سانتیمتر است. بعد از خوردن غذا، کیسه صفرا، مانند یک بادکنک تخلیه شده خالی و مسطح میشود. اما کیسه صفرا قبل از خوردن غذا، معمولا پر از صفرا و به اندازه یک گلابی کوچک است.
کیسه صفرا، حدود ۵۰ میلیلیتر ظرفیت دارد. اندازه، شکل و محل کیسه صفرا بین افراد، کمی متفاوت است. وجود دو یا حتی سه کیسه صفرا، در برخی افراد به ندرت اتفاق میافتد. گاهی این چند کیسه به درون یک مجرا منتهی میشوند و گاهی هریک مجرای مجزایی دارند.
جایگاه در بدن
محل کیسه صفرا در جانوران مختلف میتواند متفاوت باشد. در انسان، کیسه صفرا در قسمت راست شکم و زیر لوب راست کبد قرار دارد. حفره کیسه صفرا که در برابر آن فوندوس و بدن کیسه صفرا قرار دارد، در زیر محل اتصال بخشهای کبدی IVB و V یافت میشود. مجرای کیستیک با مجرای کبدی مشترک متحد شده و به مجرای صفراوی مشترک تبدیل میشود.
در محل اتصال گردن کیسه صفرا و مجرای کیستیک، بیرون ریختن دیواره کیسه صفرا وجود دارد که یک شکاف مخاطی ایجاد میکند و به عنوان کیسه هارتمن شناخته میشود. سیستم لنفاوی کیسه صفرا، به دنبال گره کیستیک، بین مجاری کیستیک و مجاری کبدی مشترک قرار دارد. سیستم لنفاوی از قسمت تحتانی به مجاری لنفاوی کبدی و سرانجام به مجاری لنفاوی سلیاک تخلیه میشوند.
تشکیل در دوران جنینی
در هفته چهارم جنینی، تمایز اندودرم جنینی منجر به تشکیل یک کیسه در سطح دیستال ناحیه پیشانی جنینی میشود. این ساختار معروف به دیورتیکول کبدی است و سبب تشکیل کبد، کیسه صفرا و مجرای صفراوی مرتبط میشود. با رشد با تقسیم نابرابر دیورتیکول کبدی، جوانه بزرگتر جمجمه به کبد اولیه و درخت صفراوی خارج کبدی تبدیل خواهند شد. سیستم صفراوی خارج کبدی در هفته پنجم بارداری قابل تشخیص است. مجاری صفراوی خارج کبدی به مزانشیم سپتوم تراورسوم گسترش مییابند و مشخصه ظاهری فیبری کبد را ایجاد میکنند.
در داخل کبد، سلولهای آندومتر که با هم همپوشانی دارند و سلولهای کبدی را تشکیل میدهند، سیستم صفراوی داخل کبدی را به وجود میآورند. ارتباط با مجاری صفراوی خارج کبدی نشان دهندهی تکمیل سیستم صفراوی داخل کبدی است که در حدود هفته دهم بارداری اتفاق میافتد. سپس جوانه دمی کوچکتر دیورتیکول کبدی، به جوانههای برتر و تحتانی تقسیم میشود. جوانه برتر و ساقه مربوط به آن به ترتیب به کیسه صفرا و مجرای کیستیک و جوانه تحتانی به جزء شکمی لوزالمعده تبدیل میشوند. هم کبد و هم کیسه صفرا به داخل مزوگاستریوی شکمی رشد میکنند.
کیسه صفرا، مجاری کیستیک و مجاری صفراوی خارج کبدی، در ابتدا با سلولها مسدود میشوند. با ادامه رشد مجرای صفراوی، سلولهای مستقر در مرکز دچار آپوپتوز میشوند و ساختار مجرا به وجود میآید. در ابتدا، این روند از مجرای صفراوی مشترک شروع میشود و در پایان هفته پنجم بارداری به صورت دیستال ادامه مییابد. اتصال مجدد (Recanalization)، فرآیند آهستهای است که با تغییر آناتومیکی در موقعیت مجرای صفراوی مشترک و پانکراس شکمی همپوشانی دارد به طوری که مجرای صفراوی مشترک در سطح پشتی دوازدهه قرار میگیرد.
مجرای صفراوی فقط در پایان هفته دوم و آغاز هفته هشتم بارداری با ادامه یافتن در دوازدهه، قابل تشخیص میشود. به طور تقریبی در هفتمین هفته بارداری، جراحی مجدد به مجرای کیستیک پیشرفت کرده و تا هفته دوازدهم بارداری به کیسه صفرا گسترش مییابد. نوزادان سطح صفاقی کمی دارند و در نتیجه، فوندوس در حاشیه کبد قرار میگیرد. بعد از سال دوم زندگی، کیسه صفرا به اندازه نسبی و نهایی خود میرسد.
مجرای کبدی و پانکراسی همراه با یکدیگر مجرای هپاتوپانکراس را به وجود میآورند. به عنوان آمپول واتر (Vater Ampulla) (پاپیلای اثنی عشر بزرگ)، به دیواره دوازدهه در سطح زیر مخاط گسترش مییابد. حلقههای مزانشیمی متحدالمرکز آمپول را احاطه کرده و سبب تشکیل اسفنکتر اودی (Sphincter Of Oddi) میشود که اسامی دیگری شامل اسفنکتر کبدی - لوزالمعدهای یا اسفنکتر گلیسون نیز دارد. اسفنکتر اودی در حدود هفته دهم بارداری به کلدوک اسفنکتر فوقانی و تحتانی متمایز میشود که هر دو، مجرای صفرا را احاطه کردهاند. اگرچه تکامل نهایی آمپول تا هفته بیست و هشتم بارداری ادامه دارد، بخش خارج کبدی تا هفته دوازدهم بارداری میتواند صفرا را از کبد به اثنی عشر منتقل کند (یعنی ۶ هفته پس از شروع خونسازی).
عملکرد
کیسه صفرا، بخشی از سیستم صفراوی بدن است و عملکرد اصلی آن ساخت و ذخیره صفرا، تا زمانی که برای هضم غذا به آن نیاز شود، است. پس از خوردن غذا، کیسه صفرا منقبض و فشرده میشود تا صفرا را به سیستم گوارشی و مستقیما به ابتدای روده باریک یا دوازدهه بریزد.
صفرا
صفرا (Bile) که زهرآب یا زَهره (Gall) هم نامیده میشود، یک مایع غلیظ به رنگ زرد تا سبز است که توسط کبد ساخته و در کیسه صفرا ذخیره میشود. کیسه صفرا، میتواند روزانه حدود ۲/۳ تا ۷۶ گرم صفرا را ذخیره کند. صفرا از نمک، اسیدها، فسفولیپید، کلسترول، رنگدانه، آب و الکترولیتهای شیمیایی تشکیل شده است که Ph آن بین ۷ تا ۸ و قلیایی است. نمکهای صفراوی از چهار نوع متفاوت اسید صفراوی آزاد تولید میشوند که عبارتند از:
- کولیک اسید (Cholic Acid)
- دئوکسی کولیک اسید (Deoxycholic Acid)
- کنودئوکسی کولیک اسید (Chenodeoxycholic Acid)
- لیتوکولیک اسید (Lithocholic Acid)
هریک از این اسیدها ممکن است به نوبه خود با گلیسین یا تورین ترکیب شده و اسیدها و نمکهای پیچیدهتری ایجاد کنند. نمکها و اسیدهای صفراوی میتوانند از کلسترول سنتز شوند یا کبد آنها را تولید و به جریان خون ترشح کند. اسیدهای صفراوی از کبد به روده کوچک منتقل میشوند و در آنجا به عنوان امولسیون کننده چربی و کاهش کشش سطحی قطرات چربی عمل میکنند تا آنها را برای عملکرد آنزیمهای تجزیهکننده چربی، که از لوزالمعده و روده ترشح میشوند، آماده کنند.
نمکهای صفراوی اندازه بزرگی دارند و یونهایی با بار منفی هستند که قسمت ابتدایی روده کوچک نمیتواند آنها را به راحتی جذب کند در نتیجه در روده کوچک باقی میمانند تا بیشتر چربیهای غذا هضم شوند.
در قسمت پایینی روده باریک، نمکها و اسیدها جذب و دوباره به جریان خون منتقل میشوند تا اینکه دوباره توسط کبد استخراج شوند. به این چرخه، از کبد به روده کوچک و خون و سپس به کبد، گردش خون کبدی گفته میشود. برخی از نمکها و اسیدها طی این فرآیند از بین میروند اما با سنتز مداوم کلسترول در کبد جایگزین میشوند. میزان سنتز با میزان اسیدها و نمک های از دست رفته ارتباط مستقیم دارد. نمکهای صفراوی معمولاً به روده بزرگ نمیرسند. با این حال، ممکن است جذب آب و سدیم را مهار کنند و سبب اسهال آبکی شوند.
نمکها و اسیدهای صفراوی در مایعی که حاوی آب، سدیم، کلرید و بیکربنات است، منتقل میشوند. این مایعات در کبد تولید میشوند و عملکرد آنها خنثی کردن اسیدکلریدریک منتقل شده از معده به روده کوچک است. مواد زائد محلول در آب که کبد از خون پاک میکند، مانند کلسترول، استروئیدها، داروها و رنگدانههای هموگلوبین، در مایعات به سیستم دفع منتقل میشوند. رنگدانههای هموگلوبین تجزیه میشوند و چندین ترکیب مایعات صفراوی از جمله بیلیروبین را تولید میکنند که هیچ عملکرد شناخته شدهای غیر از ایجاد رنگ ندارد. آثار سایر مواد از جمله مخاط، پروتئینهای سرمی، لسیتین، چربیهای خنثی، اسیدهای چرب و اوره نیز میتواند در صفرا یافت شوند.
صفرا به طور مداوم از سلولهای کبد به مجرای صفراوی مشترک و کیسه صفرا ترشح میشود تا زمانی که به حدود حدود ۵ برابر و گاهی اوقات تا ۱۸ برابر میزان اولیه ترشح شود. میزان صفرای ترشح شده در اثنی عشر (ابتدای روده باریک یا دوازدهه)، توسط هورمونهای کولسیستوکینین، سکرتین، گاسترین و سوماتوستاتین و همچنین عصب واگ کنترل میشود. کبد روزانه حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیلیتر صفرا (قبل از غلیظ شدن) تولید میکند.
بافت
کیسه صفرا نیز مانند سایر اندامها از کنار هم قرار گرفتن لایههای بافتی مختلفی ایجاد شده است. اپیتلیوم (نوعی بافت پوششی)، بافت مخاطی و زیرمخاطی (Mucosa And Submucosa)، لامینا پروپریا (Lamina Propria)، ماسکولاریس پروپریا (Muscularis Propria)، بافت ماهیچهای و بافت سروزی یا بافت پیوندی کیسه صفرا را میسازند.
اپیتلیوم
یک لایه نازک از سلول ها که درون کیسه صفرا را میپوشاند. پوشش اپیتلیال کیسه صفرا از سلولهای ستونی ساده تشکیل شده است که مانند سلولهای رودهای دارای میکروویلی هستند اما بر خلاف اپیتلیوم روده، اپیتلیوم صفرا سلول جامی ندارد. اپیتلیوم کیسه صفرا با بافت مخاطی پوشیده شده است. لامینا پروپیا نیز زیر اپیتلیوم قرار دارد.
بافت مخاطی و زیرمخاطی
بافت مخاطی و زیرمخاطی مانند اغلب بافتهای احشایی درون شکم، صفرا سه لایه در دیواره خود دارد. بیشتر این بافتها در سیستم خارج کبدی هم ادامه یافتهاند. کیسه و مجاری مجهز به غشای مخاطی، لایه عضلانی و سروزی اطراف آن هستند. مخاط قهوهای - زرد از اپیتلیوم ستونی سادهای که بر روی لامینای پروپریا قرار دارد تشکیل شده است. این سلولها دارای میکروویلی در سطح آپیکال خود و غنی از میتوکندری و پمپ های سدیم - آدنوزینتریفسفات در سطح قاعدهای هستند که به سلولها اجازه میدهند که یونهای سدیم را به طور فعال از لومن کیسه صفرا منتقل کنند. متعاقباً، آب در جهت شیب اسمزی ناشی از تغییرات یونی منتقل میشود. در نتیجه، صفرا میتواند در کیسه صفرا ذخیره و تغلیظ شود.
لامینا پروپریا
لایهای از بافت همبند سست است که در قسمت زیرین بافت پوششی یا اپیتلیوم کیسه صفرا قرار دارد و در کنار بافت اپیتلیوم، لایه مخاطی را تشکیل میدهد.
ماسکولاریس پروپریا
ماسکولاریس پروپریا یک لایه نسبتاً نازک از فیبرهای عضلانی صاف است که به طور تصادفی مرتب شدهاند. این فیبرهای عضلانی گیرندههای CCK دارند و در آنجا به کلسیستوکینین آزاد شده از سلولهای انترواندوکرین اثنیعشر (در پاسخ به وجود چربی و پروتئین در روده) پاسخ میدهند. در نتیجه، صفرای غلیظ از کیسه صفرا به مجرای کیستیک پمپ و از طریق مجرای صفراوی مشترک به دوازدهه منتقل میشود.
بافت عضلانی
لایهای از بافت عضله صاف که سبب میشود کیسه صفرا منقبض و صفرا در مجاری آزاد شود. یک لایه عضلانی نازک با فیبرهای عضلانی صاف مدور، مورب و طولی، کل سیستم صفراوی را در یک غلاف بافت همبند رشتهای احاطه کرده است. با این حال، با نزدیک شدن مجرا به نقطه انتهایی در آمپول واتر، به تدریج ضخیم میشود. مجرای هپاتوپانکراس دارای چینهای پرزی با میوسیتهای صاف در هسته آنها است که به عنوان دریچههای یک طرفه عمل و از ریفلاکس محتوای اثنیعشر به مجرای هپاتوپانکراس جلوگیری میکنند.
بافت سروزی
غشایی صاف که پوشش خارجی کیسه صفرا را تشکیل میدهد. سروز معمولاً به قسمت انتهایی کیسه صفرا محدود میشود و به طور محیطی در اطراف دو طرف تحتانی بدن و گردن کیسه گسترش مییابد. با این حال، در کیسه صفرا مزانتریک، سرووز به طور عالی و در کل کیسه صفرا ادامه مییابد تا با سروز مزانتریک مخلوط شود. کیسه صفرا داخل پارانشیمی سروز مرتبط ندارد. معمولاً مجموعهای از سلولهای چربی و بافت همبند شل وجود دارد که تشکیل یک لایه زیر سروزی میدهد.
آناتومی
کیسه صفرا، از ۳ بخش اصلی تشکیل شده است:
- فوندوس (Fundus): پایه گرد است، به گونهای زاویهدار است که رو به دیواره شکم قرار دارد.
- بدنه (Body): بدن در یک فرورفتگی در سطح پایین کبد قرار دارد.
لایه خارجی فوندوس کیسه صفرا و سایر سطوح کیسه صفرا که تماس مستقیم با کبد ندارند، توسط نوعی بافت به نام سروز پوشانده شده است. سروز نوعی بافت است که حفرههای داخلی را میپوشاند و غشایی صاف و دو لایه را تشکیل میدهد که توسط مایعی روان میشود. سروز حاوی رگهای خونی و لنفاوی است (رگهایی شبیه به عروق سیستم لنفاوی). عملکرد لنفاوی انتقال مایع لنفاوی از غدد لنفاوی است. سطوح کیسه صفرا که در تماس با کبد هستند با بافت همبند پوشانده شدهاند.
دیواره کیسه صفرا، از تعدادی لایه تشکیل شده است. داخلیترین سطح دیواره کیسه صفرا، توسط یک لایه سلول ستونی با حاشیه برس میکروویلی، بسیار شبیه به سلول های جاذب روده پوشانده شده است. در زیر اپیتلیوم یک لایه به نام لامینا پروویای زیرین، یک لایه عضلانی، یک لایه خارجی عضلانی و لایه سروزی وجود دارند. بر خلاف سایر بخشهای روده، کیسه صفرا فاقد مخاط عضلانی است و رشتههای عضلانی در لایههای مشخص مرتب نشدهاند.
مخاط، قسمت داخلی دیواره کیسه صفرا، از پوشش یک لایه سلولهای ستونی تشکیل شده است. سلولها دارای سطوحی از برآمدگیهای کوچک به نام میکروویلی هستند. این روی یک لایه نازک از بافت پیوندی، Lamina Propria قرار دارد. مخاط خمیده شده و به صورت بیرونریزیهای کوچکی به نام روگا (Rugae) جمع میشود. یک لایه عضلانی در زیر مخاط قرار دارد. این بخش توسط عضله صاف با الیافی که در جهت طولی، مورب و عرضی قرار دارند، تشکیل میشود و در لایههای جداگانهای مرتب نشدهاند.
رشتههای عضلانی منقبض میشوند تا صفرا را از کیسه صفرا خارج کنند. از ویژگیهای بارز کیسه صفرا، وجود سینوسهای Rokitansky – Aschoff و برونریزی مخاط است که میتواند از طریق لایه عضلانی گسترش یابد و نشاندهنده آدنومیوماتوز است. لایه عضلانی توسط لایهای از بافت همبند و چربی احاطه شده است. لایه بیرونی در قسمت انتهایی کیسه صفرا و سطوحی که با کبد تماس ندارند، توسط سروز ضخیمی پوشانده میشود که در تماس با صفاق است. لایه سروزی، رگهای خونی و لنفاوی دارد. سطوح در تماس با کبد نیز توسط بافت همبند پوشانده شدهاند.
سیستم صفراوی داخل کبدی
دستگاه صفراوی داخل کبدی یک سیستم منحصر به فرد است که برای انتقال صفرا از سلولهای کبدی به درخت صفراوی خارج کبدی طراحی شده است. این سیستم از سطح کانال صفراوی (s.canaliculus) آغاز میشود که فضای متسع بین سلولهای کبدی است. سلولهای کبدیِ چند وجهی، به گونهای مرتب شدهاند که انتهای قدامی آنها به داخل سینوسوئیدهای کبدی (که در نهایت در رگهای کبدی به هم میپیوندند) میرسند.
قاعده این سلولها به سمت مجاری صفراوی است و صفرا را در این کانالها ترشح میکنند. با تشکیل این کانالها، مسیری مشابه سینوزوئیدهای کبدی را دنبال میکنند اما محتوای آنها در جهت مخالف جریان مییابد.
کانالهای داخل هر بخش کبدی با هم ادغام میشوند و مجاری قطعهای را تشکیل میدهند. بنابراین هشت مجرای قطعهای مربوط به هر بخش عملکردی کبد وجود دارند. مجاری قطعهای از بخشهای II و III کبد به مجرای سمت راست کبدی منشأ میگیرند و معمولاً توسط مجرای بخش IV نيز به هم متصل میشوند. بخشهای V تا VIII در نهایت به مجرای کبدی سمت چپ کمک میکنند. با این حال، بخشهای V و VIII سبب ایجاد مجرای بخشی قدامی (داخلی) سمت راست میشوند، در حالی که بخشهای VI و VII سبب ایجاد کانالهای بخشی خلفی (جانبی) راست میشوند.
مجرای خلفی سمت راست، بلندتر از همتای خود است و میتوان در حالی که به صورت مداوم در حال پشت سر گذاشتن مجرای بخشی قدامی سمت راست (تشکیل شیار Hjortsjo)، قبل از ایجاد منفذ در سطح داخلی مجرای بخشی قدامی سمت راست، تشکیل مجرای کبدی چپ را مشاهده کرد. قطعه کبدی I (لوب دمی) هم به مجرای کبدی سمت چپ و هم به مجرای خلفی سمت راست تخلیه میشود.
مجموعه دیگری از مجاری داخل کبدی، از رشد مجاری صفراوی دیستال ایجاد میشوند. در مناطقی که انتظار میرود پارانشیم کبدی به عقب برگردد، این مجاری ممکن است از بین نروند و زیرمجموعهای ایجاد کنند (مجاری Luschka). این کانالهای کوچک غالباً به صورت مجموعههای لوبولار از مجاری با ابعاد مختلف به وجود میآیند و اغلب از لوب سمت راست سرچشمه میگیرند و ممکن است به مجاری داخل کبدی، مجاری خارج کبدی یا کیسه صفرا تخلیه شوند. چندین زیرگروه از مجاری در ادامه توصیف شدهاند:
مجاری جانبی
متداولترین انواع کانالهای زیرشانهای هستند. آنها از هریک از سرخرگهای بخشی مناسب به وجود میآیند و پس از عبور از مجرای کیسه صفرا به مجاری صفراوی اصلی تخلیه میشوند. این مجاری معمولاً در مجاری اضافی درخت صفراوی وجود دارند.
مجرای زیرمجموعهای بخشی - قطعهای:
نسبتاً معمول و نشاندهنده مجاری است که سیر مشخصی ندارند و از مجاری مقطعی خلفی سمت راست یا بخشی منشأ میگیرد. فرا از این مجرا به طور جداگانه به مجرای اصلی کبدی سمت راست تخلیه میشود.
مجاری هپاتوکولسیستی:
مستقیماً از کبد به داخل کیسه صفرا تخلیه میشوند و به طور معمول از لوب راست ایجاد میشوند.
مجاری زیرشانهای:
در داخل کپسول حفره کیسه صفرا یافت میشود که با مجاری داخل كبدی ارتباط دارند ولی به ناحیه ديستال ختم میشوند.
سیستم صفراوی خارج کبدی
مجاری سگمنتال و قطعهای سبب ایجاد مجاری کبدی چپ و راست میشوند. مجرای کبدی سمت چپ کمی طولانیتر از مجرای کبدی راست است و مسیری افقیتر از مجرای راست را طی میکند؛ زیرا در امتداد پایه قطعه IV کبد قرار میگیرد. مجرای کبدی راست معمولاً سیر عمودی دارد و نسبت به مجرای کبدی سمت چپ بیشتر در معرض تغییرات کالبدی است. هر دو مجرا در قسمت جانبی پورت هپاتیس ادغام میشوند و مجرای کبدی مشترک را تشکیل میدهند. این قسمت از درخت صفراوی تقریباً ۳ تا ۵.۲ سانتیمتر طول دارد و غالباً به صورت جانبی شریان کبدی دیده میشود که ورید، در پشت آن قرار دارد. هر سه ساختار را میتوان در مرز آزادانه پرونده کمتری یافت (زیرا فرم روزنه معده وینسلو را تشکیل میدهد).
گردن کیسه صفرا به صورت داخلی به مجرای کیستیک منتهی میشود. این ساختار لولهای معمولاً ۳ تا ۴ سانتیمتر طول و حدود ۱ تا ۳ میلیمتر عرض دارد. مخاط مجرای کیستیک به صورت مارپیچ تا شده و دریچههای Heister را تشکیل میدهد که به اعتقاد برخی آناتومیستها، به باز بودن مجرا کمک میکند. همچنین دارای یک اسفنکتر (اسفنکتر لوتکنز) است که به تنظیم جریان صفرا از کیسه صفرا کمک میکند. سپس مجرای کیستیک همراه با مجرای کبدی مشترک قبل از به هم پیوستن، سیر خلفی را طی خواهد کرد.
در اکثر بیماران، مجاری کیستیک و کبدی مشترک در بالای دوازدهه نزدیک هپاتیس به هم میپیوندند. پیوستن مجاری کیستیک و کبدی، سبب ایجاد مجرای صفراوی مشترک ۶ تا ۸ سانتیمتری میشود. به طور متوسط، مجرای صفراوی مشترک بزرگسالان حدود ۶ میلیمتر عرض دارد. با این حال، معمولا قطر آن با بالا رفتن سن، افزایش مییابد.
مثلث کالوت
مجرای کیستیک، مرز تحتانی قطعه کبدی V و مجرای کبدی مشترک، با هم یک فضای تقریباً مثلثی شکل را به نام «مثلث کالوت» (Calot’s Triangle) را ایجاد میکنند. این فضا را می توان به شکل یک هرم همراه با رئوس زیر تجسم کرد:
- بین مجرای کیستیک و فوندوس کیسه صفرا
- دو رأس در محل اتصال کیسه صفرا و حفره آن
مرز تحتانی قطعه V کبدی پایه مثلث را تشکیل میدهد. این فضا توسط مزانتیر مجرای کیستیک پوشانده شده و شامل بافت چربی، غدد لنفاوی، عروق و دیگر ساختارهای عصبی - عروقی است.
سیستم لنفاوی
کانالهای لنفاوی کیسه صفرا از لایههای زیر استخوانی و زیر مخاط کیسه عبور میکنند تا شبکههای لنفاوی را تشکیل دهند. بعضی از آنها به داخل رگهای لنفاوی داخل کبدی و برخی دیگر به گره کیستیک واقع در مثلث کالوت خالی میشوند. قسمت دمی درخت صفراوی به گرههای کبدی لوزالمعده فوقانی و تحتانی تخلیه میشود.