رضاشاه پهلوی
رضاشاه پهلوی (متولد ۲۴ اسفند ۱۲۵۶، آلاشت، سوادکوه، مازندران- درگذشته 4 مرداد 1323، ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی) به عنوان اولین پادشاه ایران در سلسله پهلوی بود. رضاشاه پهلوی در تاریخ 10 آذر 1304 (۱۵ دسامبر ۱۹۲۵) بعد از احمدشاه قاجار به پادشاهی رسید و تا تاریخ 10 شهریور 1320 (۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱) حکومت کرد. در این مدت مرکز حکومت او تهران بود. سرانجام بعد از رضاشاه پهلوی، محمدرضاشاه پهلوی به پادشاهی رسید.
| رضاشاه پهلوی | |
|---|---|
| تاریخ تولد: | ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ |
| محل تولد: | آلاشت، سوادکوه، مازندران، ایران |
| تاریخ فوت: | ۴ مرداد ۱۳۲۳ (۶۶ سال) |
| محل فوت: | ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی |
| علت مرگ: | سکته قلبی |
| محل دفن: | حرم شاهعبدالعظیم |
| سلسله: | پهلوی |
| قلمرو: | ایران |
| مرکز حکومت: | تهران |
| شاه قبلی: | احمدشاه قاجار |
| شاه بعدی: | محمدرضاشاه پهلوی |
| آغاز سلطنت: | ۱۵ دسامبر ۱۹۲۵ |
| پایان سلطنت: | ۱۶ سپتامبر ۱۹۴۱ |
| نام پدر: | عباسعلی داداشبیگ |
| همسر(ها): | مریم سوادکوهی، تاجالملوک آیرملو، توران امیرسلیمانی، عصمت دولتشاهی |
| فرزند(ان): | همدمالسلطنه، شمس، محمدرضا، اشرف، علیرضا، غلامرضا، عبدالرضا، احمدرضا، محمودرضا، فاطمه، حمیدرضا |
دوران کودکی
رضاشاه پهلوی، که در آغاز با نام رضا پالانی یا رضاخان میرپنج شناخته میشد، فرزند داداشبیگ از ایل پالانی یا پهلونی بود. پدرش را تنها چهل روز پس از تولد از دست داد و همراه با مادرش نوشآفرین به تهران آمد. او که از تحصیل رسمی محروم بود، به مشاغل پاییندستی مانند شاگردی مسگری و بارکشی مشغول شد تا آنکه در پانزدهسالگی وارد قزاقخانه گردید.
ورود به عرصه نظامی
رضاخان با ورود به قزاقخانه، به سرعت رشد کرد. ابتدا در فوج سوادکوه و سپس گردان شصتتیر خدمت کرد و در مأموریتهایی از جمله حفاظت از سفارتخانههای خارجی شرکت داشت. رفتار بیباکانه و مهارت نظامیاش باعث شد به درجات بالا در قشون دست یابد و سرانجام به فرماندهی آتریاد همدان و سپس تهران منصوب شد. در سال ۱۲۹۸ با سرکوب قیام میرزا کوچکخان جنگلی، از سوی احمدشاه به درجه میرپنجی نائل آمد.
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹
با توصیه و حمایت ژنرال ادموند آیرونساید، فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال ایران، رضاخان به فرماندهی نیروهای قزاق تهران منصوب شد. او با همراهی سیدضیاءالدین طباطبایی، و با پشتیبانی مالی و لجستیکی انگلیس، کودتایی در سوم اسفند ۱۲۹۹ ترتیب داد و تهران را اشغال کرد. احمدشاه ناچار شد کودتاچیان را به رسمیت بشناسد، سیدضیاء را نخستوزیر و رضاخان را وزیر جنگ با لقب «سردار سپه» منصوب کرد.
نخستوزیری و تلاش برای جمهوریخواهی
رضاخان در ادامه با کنارزدن سیدضیاء و تثبیت قدرت، در سال ۱۳۰۲ به نخستوزیری رسید. در این دوران، طرح جمهوریخواهی را با الگوبرداری از مدل ترکیه تحت رهبری آتاتورک مطرح کرد. با این حال، مخالفت علما و بهویژه سید حسن مدرس، باعث شد این طرح ناکام بماند. پس از آن، رضاخان سیاست تظاهر به دینداری را در پیش گرفت: در دستههای عزاداری شرکت میکرد، به زیارت عتبات رفت و از علما دلجویی میکرد؛ اما این تلاشها موقتی و در راستای تحکیم پایههای قدرت خود بود.
آغاز سلطنت و تأسیس نظام مطلقه
در ۹ آبان ۱۳۰۴، مجلس شورای ملی با انقراض قاجاریه موافقت کرد و حکومت موقت را به رضاخان سپرد. سرانجام در ۲۱ آذر همان سال، با تصویب مجلس مؤسسان، سلطنت رسماً به وی واگذار شد و رضاخان با نام «رضاشاه پهلوی» تاجگذاری کرد. دوره سلطنت او ۱۶ سال بهطول انجامید و ایران را وارد مرحلهای از تمرکزگرایی شدید و نوسازی شتابزده کرد.
اقدامات رضاشاه در دوره سلطنت
اصلاحات اجتماعی و فرهنگی: اقتباس از آتاتورک
رضاشاه با الگوگیری از آتاتورک، تلاش کرد ساختارهای سنتی جامعه ایران را برچیند. وی با وضع قوانینی چون «لباس متحدالشکل»، مردم را به پوشیدن کلاه شاپو و لباس غربی وادار کرد. در سال ۱۳۱۴، کشف حجاب اجباری را اعلام کرد. مخالفت علمای دینی و مردم با این قانون، منجر به وقایع خونین مانند کشتار مسجد گوهرشاد شد. امامخمینی بارها از این اقدامات رضاشاه با عنوان «مبارزه با اسلام» یاد کرده است.
کشتار مردم در مسجد گوهرشاد
واقعه مسجد گوهرشاد یا قیام گوهرشاد یکی از وقایع دوران حکومت رضاشاه و نخستوزیری محمدعلی فروغی در دوران پهلوی است که در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ رخ داد. خیزش مردم در جریان این واقعه، در اعتراض به اجباری شدن بر سرنهادن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی رخ داد و به شهادت و زخمی شدن ۱۶۰۰ نفر از مردم با شلیک مستقیم ماموران منجر شد.[۱] پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضاشاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییر کردند.
سیاست ضدروحانیت و سرکوب مذهبی
رضاشاه در ابتدا کوشید با وعدههای مذهبی، حمایت روحانیان را جلب کند، ولی پس از تثبیت قدرت، به سرکوب گسترده آنان پرداخت. سید حسن مدرس را تبعید و سپس به شهادت رساند؛ سیدحسین قمی، یونس اردبیلی و بسیاری از علمای مشهد را نیز زندانی یا تبعید کرد. او نهادهایی مانند دانشکده معقول و منقول و مؤسسه وعظ و خطابه را با هدف کنترل روحانیت و اعطای مجوز تبلیغ ایجاد کرد. در نهایت، بسیاری از وعاظ بدون مجوز حق سخنرانی یا پوشیدن لباس روحانیت نداشتند.
خدمت نظام اجباری و نارضایتی عمومی
قانون خدمت نظام اجباری در سال ۱۳۰۶ اجرا شد. این قانون با واکنش منفی مردم و علما روبهرو شد. آقانورالله نجفی اصفهانی در اعتراض به این قانون به قم مهاجرت کرد و بیش از ۶۰۰ نفر از علمای مناطق مختلف از او پیروی کردند. اگرچه رضاشاه وعده تجدیدنظر در قانون را داد، اما پس از تحکیم قدرت، تمامی وعدهها را زیر پا گذاشت.
نوسازی اقتصادی و صنعتی
رضاشاه گامهایی مهم در زمینه مدرنسازی کشور برداشت. تأسیس ارتش یکشکل، راهآهن سراسری، بانک ملی ایران، دانشگاه تهران، و رادیو از جمله دستاوردهای او بود. هرچند بسیاری از این اقدامات به نیت تحکیم سلطنت و در راستای منافع خارجی، بهویژه انگلستان، دانسته شدهاند.
فساد مالی و غصب اموال
رضاشاه میل شدیدی به جمعآوری ثروت داشت. او با زور، زمینهای مردم را در مناطق مختلف ایران تصرف کرد و انحصار فروش محصولات استراتژیکی مانند برنج، پنبه و گندم را به دست گرفت. او در زمان خروج از ایران، صدها چمدان پر از طلا و جواهرات را با خود برد، اما به گفته امامخمینی، بخشی از این اموال توسط انگلیسیها ضبط و مصادره شد.
قرارداد ۱۹۳۳ و وابستگی به انگلیس
در سال ۱۳۱۲، رضاشاه با شرکت نفت انگلیس قراردادی امضا کرد که تا سال ۱۹۹۳، حق بهرهبرداری از منابع نفتی ایران را به آنان واگذار میکرد. این قرارداد که منافع انگلیس را پس از لغو قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله مجدداً احیا کرد، بدین ترتیب قرارداد 1933 یکی از نقاط تاریک دوران حکومت او تلقی میشود[۲].
اشغال ایران توسط متفقین
در سوم شهریور 1320، نیروهای بریتانیا و شوروی به بهانه حضور کارشناسان آلمانی در ایران و نقض بیطرفی، از شمال و جنوب کشور را اشغال کردند. ارتش ایران که رضا شاه پهلوی سالها برای تقویت آن هزینه کرده بود، عملاً ناتوان از مقاومت بود و جز نظاره بر پیشروی متفقین کاری از پیش نبرد[۳].
استعفای رضا شاه
در این شرایط رضا شاه برای چارهجویی به سراغ محمدعلی فروغی رفت؛ سیاستمداری که پیشتر خانهنشین شده بود. فروغی، که پس از ماجرای مسجد گوهرشاد و در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه کناره گرفته و به کارهای فرهنگی چون تصحیح گلستان سعدی و نگارش سیر حکمت در اروپا پرداخته بود، بار دیگر به صحنه سیاست بازگشت.
صبح روز 25 شهریور 1320 (16 سپتامبر 1941)، نیروهای شوروی به حوالی تهران رسیدند و خبر رسید که کاروانسرای سنگی در نزدیکی پایتخت در اشغال آنان است. در کاخ مرمر، رضا شاه بدون آنکه منتظر خواندن متن استعفا توسط فروغی بماند، آن را امضا کرد. در متن استعفانامه آمده بود:
«نظر به این که من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شدهام حس میکنم که اینک وقت آن رسیده است که یک قوه و بنیه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دایم لازم دارد بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد. بنابراین امر سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره نمودم. از امروز که بیست و پنجم شهریور ماه 1320 است عموم ملت از کشوری و لشکری، ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید به سلطنت بشناسند و آنچه از پیروی مصالح کشور نسبت به من میکردند نسبت به ایشان منظور دارند ـ کاخ مرمر طهران ـ 25 شهریور 1320 ـ رضا پهلوی[۴]»
این متن در پیش از ظهر همان روز توسط فروغی در مجلس قرائت شد و به این ترتیب سلطنت از پدر به پسر منتقل شد. محمدرضا پهلوی در کتاب «پاسخ به تاریخ» مینویسد:
متفقین به دولت ایران اطلاع دادند که قوای مسلح آنها در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ تهران را اشغال خواهند کرد. به محض دریافت این خبر، پدرم گفت: آیا تو فکر میکنی که من حاضرم از یک سرگرد انگلیسی دستور بگیرم؟ سپس در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پدرم استعفا داد[۵].
اشرف پهلوی دیگر فرزند رضاشاه از ترسهای پدر میگوید:
پدرم به خاطر سن زیاد و ترس از روسها که با طرفدارانش به خشونت رفتار کرده بودند و این که وقتی دید ارتشی که آن همه برای ایجادش خون دل خورده و تمام اتکایش به آن بود به این زودی و سادگی مضمحل شده و روسها به طرف تهران حرکت کردهاند، روحیه خود را به شدت باخت[۶].
تبعید رضاشاه به موریس و آفریقای جنوبی
برنامه سفر رضاشاه که انگلیسیها برای او تنظیم کرده بودند، این بود که از طریق کرمان به بندرعباس برود و از آنجا با یک کشتی، عازم هندوستان شود. به رضاشاه گفته بودند که پس از مدتی اقامت در هندوستان، به هر جا که خودش مایل باشد، میتواند سفر کند. رضاخان به سرعت، سوار اتومبیلش شد تا به سوی اصفهان و سپس کرمان حرکت کند. خانوادهاش قبلاً به اصفهان رفته بودند. رضاخان هم عجله داشت که سریع تهران را ترک کند تا به دست قشون روس نیفتد، زیرا هر لحظه ممکن بود آنان از کرج به تهران برسند.
رضاخان از اصفهان به کرمان و سپس به بندرعباس رفت. او از بندرعباس با یک کشتی تجاری، عازم بمبئی شد. برخلاف انتظار مسافران، کشتی به بمبئی نرفت و مسیر جزیره موریس را در پیش گرفت. رضاشاه حدود 5 ماه در موریس ماند و سپس به «ژوهانسبورگ» در آفریقای جنوبی اقامت گزید[۷][۸].
درگذشت و تدفین
رضاشاه پهلوی سرانجام در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۲۳ (۶۶ سال) در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی به علت سکته قلبی درگذشت. جنازه را «مومیایی» کردند و در مسجد رفاعی قاهره به امانت گذاشتند. در اردیبهشت ۱۳۲۹ جنازه ابتدا به مسجدالنبی در مدینه و سپس به ایران منتقل شد و در ۱۷ اردیبهشت طی مراسم رسمی تشییع و طبق قواعد اسلامی در مقبره اختصاصی در حرم شاه عبدالعظیم، شهر ری دفن شد[۹].
علت و جزئیات تخریب قبر رضاشاه توسط خلخالی
در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، مقبره رضاشاه به دستور حاکم شرع وقت صادق خلخالی به دست مردم به کلی ویران گردید.
صادق خلخالی در کتاب خاطراتش در صفحات ۳۴۱ تا ۳۵۱ درباره جزئیات این اقدام مینویسد:
ما به دفتر امام رفتیم و طبق معمول، از هر دری سخن به میان آمد و گفته شد: زمان آن فرارسیده است که مقبره پهلوی خراب شود. این ایام مصادف بود با ورود مجدد شاه به مصر، سادات با پناهدادن به شاه، میخواست او را در بازگشت به ایران کمک کند؛ ولی ما میخواستیم به او و یاران او نشان دهیم که دیگر در ایران، هیچگونه ریشه و پایه و خانهای ندارد. یکی از انگیزههای ما در خرابکردن مقبره پهلوی همین بود و نیز میخواستیم، طرفداران او در ایران که همچون ستون پنجم عمل میکردند، بهکلی مأیوس شوند. ما آن روز به سپاه رفتیم و سرپرست سپاه، امکانات لازم را در اختیار ما گذاشت. ما حدود دویست نفر، با هم جمع شدیم و با بیل و کلنگ، به طرف حضرت عبدالعظیم به راه افتادیم. من در صحن مطهر حضرت عبدالعظیم، سخنرانی پرشوری ایراد کردم و گفتم: دوره قرارگرفتن بناهای زشت و زیبا در کنار هم، پس از انقلاب اسلامی ایران، دیگر به پایان رسیده و مردم مسلمان ایران نمیتوانند در کنار مزار شهیدان به خون خفته و چهرههای درخشان تاریخ اسلام، مانند حضرت عبدالعظیم، مقبره جنایتکارانی مانند رضاخان و ناصرالدین خان [ناصرالدین شاه قاجار] و [حسنعلی] منصور و دودمان پهلوی را تحمل نمایند. باید به هر وسیلهای که شده، مقبرههای سردمداران کفر و الحاد تخریب شود. مردم لحظهبهلحظه تکبیر میگفتند و ابراز شادی میکردند. من حدود سه ربع ساعت برای مردم صحبت کردم و صحن حرم مملو از جمعیت شد.
او ادامه میدهد:
با صدور فرمان حرکت بهسوی مقبره پهلوی، مردم بسیج شدند. آنها در همان دقایق اولیه خیلی تلاش کردند، ولی در عمل مشاهده شد که مقبره بهقدری محکم ساخته شده که هیچ بیل و کلنگی به آن کارگر نیست. البته، مواد منفجره و سایر لوازم را هم تهیه کرده بودیم. از طرف سازمان رادیو و تلویزیون هم آمده بودند تا فیلمبرداری کنند. مردم ستمکشیده از دست این دودمان، بهویژه سالخوردگان حضرت عبدالعظیم، بیاندازه فعالیت میکردند یکی سنگها را میشکست و دیگری پلهها را میکند و سومی به در و پنجره حمله میکرد و خلاصه هرکس کاری میکرد. سرانجام، کار به گریدر و بلدوزر و جرثقیل و وسایل قوی مکانیکی کشید[۱۰].
خلخالی همچنین از گفتوگویش با امام بعد از فوت محمدرضاشاه مینویسد:
ما نهتنها قبر رضاخان، بلکه قبر علیرضا پهلوی [برادر محمدرضاشاه] و فضلاللهخان زاهدی، عامل کودتای ۲۸ مرداد و منصور، امضاکننده قرارداد کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران نظامی آمریکا و دهها نفر دیگر از سردمداران فساد را نیز نابود کردیم. آنها با نزدیککردن خود و خانواده خود به دربار، طی سالیان دراز، مردم را به انحطاط کشانده بودند[۱۱].
مومیایی منسوب به رضاشاه
در اردیبهشت ۱۳۹۷، جسدی مومیایی در محل سابق آرامگاه رضاشاه کشف شد. بنا بر اظهارات حسن خلیلآبادی، عضو وقت شورای شهر تهران، این جسد متعلق به رضاشاه بود و بهصورت محرمانه مجدداً دفن گردید[۱۲].
منابع
- ↑ <21 تیر سالروز واقعه خونین گوهرشاد>، برداشت شده در 15 بهمن 1403
- ↑ <ماجرای قرارداد ۱۹۳۳؛ چگونه رضاشاه روی قاجار را در ماجرای واگذاری نفت سفید کرد!>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <بهانهای که نبود، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و استعفای رضاشاه>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <روزی که فروغی متن استعفای رضاشاه از سلطنت را در مجلس قرائت کرد / رضاشاه: امور سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم/ ماجرای نگرانی نمایندگان از جواهرات سلطنتی و کسالت فروغی>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <سرنگونی و مرگ رضاشاه /روایت محمدرضا شاه از استعفای پدر>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <عالیجناب خاکستریپوش پهلوی دوم>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <۲۵ شهریور ۱۳۲۰/ روزی که رضاشاه استعفا داد>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <چرا رضا شاه به آفریقای جنوبی تبعید شد؟>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <همه حواشی مرگ رضاشاه>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <تخریب مقبره رضا شاه>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <اختلاف خلخالی و بنیصدر بر سر تخریب قبر رضاشاه>، برداشت شده در 25 مرداد 1404
- ↑ <مومیایی کشف شده رضا شاه کجا خاک شد؟>، برداشت شده در 8 مرداد 1404